۱۴ - فروردین - ۱۴۰۱
نوشتۀ : احسان هوشمند


اشاره :

در دنیای امروز نمادهای انسجام‌بخش جایگاه ویژه‌ای در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های دولت‌ها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی دارند. افزایش نشاط اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی و رشد مشارکت اجتماعی از آورده‌های این توجه اساسی به نمادهای انسجام‌بخش است. ایران به عنوان کشوری با تاریخی هزاران‌ساله میراث‌دار نمادهای انسجام‌بخش تاریخی، فرهنگی و تمدنی بسیاری است.

در دنیای امروز نمادهای انسجام‌بخش جایگاه ویژه‌ای در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های دولت‌ها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی دارند. افزایش نشاط اجتماعی، تقویت سرمایۀ اجتماعی و رشد مشارکت اجتماعی از آورده‌های این توجه اساسی به نمادهای انسجام‌بخش است. ایران به عنوان کشوری با تاریخی هزاران‌ساله میراث‌دار نمادهای انسجام‌بخش تاریخی، فرهنگی و تمدنی بسیاری است. نوروز و زبان فارسی از‌ جملۀ این نمادهاست. در این میان نوروز و آداب و رسوم پیشین و پسین این آیین کهن مانند چهارشنبه‌سوری تا واپسین روزهای آن یعنی سیزده‌بدر، یکی از نمادهای جهانی و شناخته‌شدۀ زندگی اجتماعی، فرهنگ و تاریخ و تمدن ایرانی است. پدیده‌ای که بنا بر گزارش‌های تاریخی در سده‌های طولانی بخشی حذف‌ناشدنی از «ایرانیت» ایرانی‌تباران در ایران بزرگ فرهنگی بوده و هست. بنابراین نوروز در بنیان خود کارکرد همبستگی‌افزا و انسجام‌بخش و البته شادی‌آفرین داشته است. گزارش تاریخ‌نویسان دورۀ اسلامی نشان می‌دهد با هجوم اعراب به ایران به‌ تدریج محدودیت‌هایی برای نوروز اعمال شد؛ از مخالفت با برگزاری جشن نوروزی تا دریافت خراج و افزون بر آن، مالیات و هدایا و حتی گاه برخورد خشن با برپاکنندگان جشن‌های عمومی نوروز، از یمن تا موصل و در شمال و جنوب و باختر و خاور ایران فرهنگی، از‌ جمله محدودیت‌هایی است که در گزارش‌های تاریخی، از‌ جمله اعمال فشار حجاج بن‌ یوسف ثقفی به مردم عراق در مخالفت با برگزاری جشن نوروز، مورد توجه قرار گرفته است. اما این سختگیری‌ها نه‌تنها نتیجه‌ای برای حذف نوروز نداشت بلکه به‌ تدریج در دورۀ عباسی حتی نوروز به دربار خلفای عباسی نیز راه یافت و آیین‌های نوروزی در دربار خلفای عباسی زینت‌بخش مجالس آنان شد. افزون بر آن، در میان نویسندگان و شعرای عرب نیز نوروز جایی برای خود یافت. در نوروز اسطوره، افسانه، ادبیات، سنت‌ها و رسوم هر یک کارکردی در دیرپا کردن و استمرار این سنت تاریخی داشته‌اند. بی‌دلیل نیست که در میان تاریخ‌نویسان دورۀ اسلامی از طبری و مسعودی و یعقوبی تا تاریخ‌نویسان دورۀ جدید، نوروز همواره مورد توجه قرار گرفته است و شعرای بزرگ ایرانی مانند فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی، نظامی گنجوی، شهریار و بسیاری دیگر از بزرگان ادب و فرهنگ ایران‌زمین نیز در شعر خویش نوروز را فرخنده داشته‌اند. مروری بر نام‌های نویسندگان، مورخان و شعرایی که به نوروز پرداخته‌اند، گزارشگر اهمیت نوروز در جغرافیای بزرگی است که افزون بر ایران امروز، بخش‌های بزرگی از قفقاز، عراق، ترکیه و آسیای مرکزی تا هند و کشور چین را دربر می‌گرفته و می‌گیرد. همچنین استمرار تاریخی هزاران‌سالۀ این جشن‌ نیز وجه دیگری از اهمیت نوروز را برجسته می‌کند. گذر زمان، فشار برخی خلفای دورۀ اسلامی از بنی‌امیه و بنی‌عباس تا هجوم مغولان و نیز وزش توفان‌های دورۀ تجدد هیچیک نتوانسته بر این جشن دیرپا و گرامیداشت آن از سوی ایرانیان خدشه‌ای وارد کند. با چنین ظرفیت‌های فرهنگی و تمدنی بزرگی که نوروز به عنوان یکی از عناصر «ایرانیت» ایرانیان دارد، ضروری است که سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان کشور توجه جدی‌تری به این مهم داشته باشند.

جشنوارۀ تخم مرغ های نوروزی که در اسفند ۱۴۰۰ بسیار کم فروغ برگزار شد.

شوربختانه در دهه‌های اخیر به اندازۀ ظرفیت‌ها و اهمیت این یادگار تمدنی و تاریخی توجه جدی به مقولۀ نوروز صورت نگرفته است. در آخرین دست از این کم‌توجهی می‌توان به رویکرد شهرداری تهران در نوروز ۱۴۰۱ توجه کرد. پیش از نوروز شهرداری در برپایی جشن‌های ماه شعبان از ظرفیت‌های خود استفادۀ زیادی کرد؛ درحالی‌که در نوروز خبری نبود. چنین رویکردی ضمن آنکه نشانی از بی‌مبالاتی دارد، پیامدهایی از‌جمله ایجاد شکاف‌های هویتی و تقویت این شکاف‌ها را در پی دارد. در شرایط پیچیده و دشوار امروز ایران، هر نوع تلاش برای تعمیق شکاف‌های اجتماعی میان ملت ایران می‌تواند اثرات نگران‌کننده‌ای داشته باشد. قطبی‌سازی جامعه از طریق توجه به بخشی از عناصر فرهنگی و تاریخی و تمدنی و بی‌توجهی به دیگر عناصر از مهم‌ترین تحریک‌کننده‌هایی است که شکاف‌های موجود را فعال می‌کند. اصرار بر چنین رویکردهایی آب به آسیاب دشمنان این کشور ریختن است.

فرش شن های رنگی که در نوروز ۱۴۰۱ در میدان هفتم تیر
تهران، از سوی سازمان زیباسازی شهرداری تهران اجرا شد .

در همین نزدیکی‌ها کشور عربستان سعودی با صرف ۱۴۰ میلیون دلار، قصد دارد روایت سینمایی از «جنگ ذوقار» علیه ایرانیان را تولید کند. فیلم ۳۰۰ ساختۀ زک اسنایدر نیز که در سال ۲۰۰۶ اکران شد، بر [ کوچک شماری و تحریف ] تاریخ ایران دورۀ خشایارشاه متمرکز بود. همچنین اعلام نفی [جشن] نوروز توسط طلبه‌های حاکم بر افغانستان وجوه دیگری از دشمنی با میراث تمدنی ایران بزرگ فرهنگی را نمایش می‌دهد. آیا تهیۀ چنین فیلم‌ها و نفی عناصر تمدن ایرانی تصادفی است؟ آیا در درون کشور چنین بی‌مبالاتی و بی‌مهری به تمدن ایرانی نیز تصادفی است؟

برگرفته از : پایگاه شبکۀ شرق، یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۱  (با ویرایش)

نظر شما