۳ - تیر - ۱۴۰۰
نوشتۀ : نوید مجیدی (معلم و کارشناس آموزشی)


اشاره:

در روزهایی که تبلیغات ریاست جمهوری سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاست

جمهوری ایران (۱۴۰۰) انجام می شد، چند نامزد با بی توجهی به تاریخ

فرهنگ ایران،سخنانی بر زبان آوردند که معنایی جز کوشش برای سست

کردن پیوندهای ایرانیان وپراکنده کردن آنها نداشت.نوید مجیدی،ازفرهنگیان

ایران دراین نوشته،اعتبار ادعاهای این نامزدها وجایگاه زبان ملی ایرانیان

(زبان فارسی ) را بررسی کرده است.

در برهۀ‌ کنونی، به‌طور طبیعی بازار تبلیغات نامزدها و دیدگاه‌هایشان هم داغ است، به‌ویژه در مناظره‌های تلویزیونی آنها. پس هر سخنی که بر زبان می‌آورند، بسیار مهم است و می‌تواند تاثیراتی بر جامعه بگذارد. در این نوشتار نقدی داریم بر یکی- دو مورد از سخنانی که در مناظره‌‌ها بر زبان آمد و واکنش‌هایی را نیز در میان مردم ایران در پی‌داشت. البته هدف، تایید و تخریب نامزدِ منتسب به جناحی ویژه نیست، بلکه روی سخن با همۀ نامزدهایی محترم است. در مناظرۀ‌ دوم یکی از نامزدها تذکری به نامزد دیگر داد که به‌جای واژۀ‌ «آذری‌زبان» از واژۀ «ترک‌زبان» بهره بگیرد ! و در زمان دیگری از برنامه، همان نامزد در ثانیه‌های پایانی زمان خود، اشاره‌ی نیم‌بندی هم به اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی داشت که زمان وی به‌پایان رسید. نخست، نگاه کوتاهی به مسالۀ زبان در آذربایجان می‌کنیم. برپایۀ پژوهش‌های بسیاری که دربارۀ‌ زبان و تیرۀ مردم آذربایجان انجام شده، بی‌هیچ شکی زبان مردم آن سامان در هزاره‌‌های پیشین، ترکی نبوده است. منابع بسیاری در این‌باره وجود دارد که تنها به چند نمونه‌اش اشاره می‌کنیم:

۱.  در حدود ۸۰۰ سال پیش یاقوت حموی در کتاب معجم‌البدان خود می‌نویسد: «… و اهلها صباح‌الوجوه، و حمرها رقاق‌البشره و لهم لغت یقال لها الاذریه، لایفهم‌ها غیرهم.» که به‌روشنی گویای این است که مردم آذربایجان زبان خویش را آذری می‌نامیده‌اند.

۲.  محمدبن جریر طبری در حدود ۱۲۰۰ سال پیش آورده است که «حد ثنی انه انشدنی بالمراغه جماعه من اشیاخها اشعارا لابن البعیث بالفارسیه و تذکرون ادبه و شجاعه و له اخباراً و احادیث.»

۳.   در رسالۀ‌ روحی انارجانی در حدود ۴۵۰ سال پیش به گویش زنان شهر مراغه اشاره شده است، که هرگز به‌زبان ترکی نیست و آمیخته‌ای از واژگان پهلوی، فارسی و ترکی است؛

۴.  عباس جوادی در کتاب تحول زبان در آذربایجان می‌نویسد: «۳۰۰۰ سال پیش زبان مردم این منطقه نه ترکی بوده، نه کُردی و نه هیچ زبان ایرانی دیگر». پژوهشگران برجسته‌ای از خود آذربایجان، پیشگام اثبات این موضوع بوده‌اند و هستند که زبان کهن آن منطقه از ایرانِ جان، ترکی نبوده است، استادانی چون ژاله‌ آموزگار، سجاد آیدنلو، زنده‌یاد رحیم رضازاده‌ ملک، زنده‌یاد منوچهر مرتضوی، زنده‌یاد بهمن سرکاراتی، مهری باقری و زنده‌یاد محمدامین ریاحی. چند نمونۀ یادشده در بالا و نیز رهاوردِ پژوهش‌ استادان امر، گواهی بر ‌نادرستی ادعاها در زمینۀ‌ مسالۀ زبان در آذربایجان است. اکنون لازم می‌دانم متن کامل اصل ۱۵ را مرور کنیم که چنین است:

«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»

همان‌گونه که می‌بینیم و پیش از این‌هم کارشناسان بدان پرداخته‌اند، در هیچ جای این اصل اشاره‌ای به برخورداری تیره‌های (اقوام) ایرانی از آموزش رسمی در مدارس، به‌زبان یا گویش محلی‌، نشده و چنین حقی برای هیچ قومی در قانون نیامده است، پس خواستۀ برخی از مردم مبنی بر برخورداری از مدارسی به‌زبان یا گویش محلی‌، که گاه آن را می‌بینیم و می‌شنویم (در ورزشگاه، در رسانه‌های قوم‌گرا، در برخی دانشگاه‌ها، در فضای مجازی و …)، درست در تضاد با قانون اساسی! و ازاین‌رو نشدنی است؛ بنابراین کاملا روشن است که نیات دیگری در پشت دمیدن بر شیپورِ چنین درخواستی هست و سرچشمۀ‌‌ آن را باید در بیرون از مرزهای ایران جست. اجرای نادرست این اصل در دولت کنونی هم، خود نقد دیگری می‌طلبد که هدف این نوشتار نیست. پس بر همۀ نامزدها واجب است تا از طرح چنین موضوعاتی، به‌ویژه برای جمع کردن رای یا به‌خاطر پیوند با باورهای نامزدی ردصلاحیت‌شده، دوری کنند و به‌جای آن به ظرفیت بالای آرای عمومی توجه نمایند و نه ظرفیت قوم‌گرایی! هم‌اکنون حجم بالایی از اطلاعات نادقیق و گاه وارونۀ فضای مجازی در دسترس همگان است؛ از سوی دیگر سیاست‌های توسعه‌طلبانۀ‌ برخی همسایگان و دروغ‌پراکنی‌های آنان در زمینه‌های تاریخی و زبانی ایران جریان دارد، و نیز هجمۀ تبلیغاتی بالای رسانه‌های غربی برای پدیدآوردن رخنه در بنیان‌های ملی- تاریخی کشورمان را می‌بینیم. پس پرداختِ غیرکارشناسی و فراهم کردن فضای آلوده به شک در مفهوم «ایرانیت»، گناهی نابخشودنی‌ و در تضاد با همبستگی ملت ایران که زبان فارسی، بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین عامل هویت‌بخشی و یکپارچگی آنان است، قرار می‌گیرد. ازاین‌رو هر نامزدی باید از کیان ایران و ایرانیت پاسداری کند. هر نظام حکومتی‌ای وظیفه دارد با سیاستگذاری‌ مناسب از هر نوع، تلاش برای تضعیف پایه‌های همبستگی ملی و مفهوم «ملیت» که نخستین اصل هویتِ باشندگان یک کشور است، جلوگیری کند. در نتیجه، نباید به‌بهای اقبال عمومی برای شرکت در انتخابات، خدشه بر حوزۀ فرهنگ و تاریخ را بپذیرد. هر نامزد صالحی نیز باید باورمند به ملیت ایرانی و بنیان‌های هویت‌ ملی باشد و ناخواسته در برابر آن قرار نگیرد. آذربایجان همواره پیشگام پاسداری از زبان فارسی و مفهومِ «ایران»‌ بوده است.

نگارنده ( که خود آذری است)، نیک می‌داند که بنابر اسناد تاریخی، زبان فارسی و زبان‌های ایرانی پیشین، نه تنها در هر گوشه از ایران‌ کنونی دارای پیشینه است (بدون استثنا)، بلکه ردپای آن را می‌توان در چین، در قلمرو حکومت منقرض‌شدۀ عثمانی (که زبان فارسی در آن تدریس می‌شد!)، در بالکان و یوگسلاوی سابق، در شبه‌قارۀ هند و در بخش‌هایی از خاک روسیه‌ نیز دید که گویای گستردگی قلمروی آن است. پس پاسداری از زبان ملی و تلاش برای حفظ ارجمندی آن در سراسر کشور وظیفه‌ای ملی است. و انتظار می‌رود که نامزدها در راستای حراست از کیان زبان فارسی حرکت کنند.

برگرفته از : روزنامۀ آرمان ملی ، شمارۀ ۱۰۳۶  چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ .

نظر شما