نوشتۀ : دکتر میلاد عظیمی
رضا براهنی یکی از نمادهای شارلاتانی در ادبیات معاصر ایران است. هوچیگری و هیاهو و مغالطه و دروغ و تهمت و هتاکی و بیانصافی منش عمدۀ او در «نقد ادبی» بوده است. فهرست کسانی که او به آنها فحش داده است بالابلند است؛ از شاملو تا نادرپور. زبان «نقد» او غالبا گزنده و موهن و خشن و آغشته به دشنام است. او از سلسلهجنبانان توهین و تحقیر و عقدهگشایی و غرضورزی به جای «نقد» بوده. اثبات خود را در نفی دیگران میدیده است. این روش را تثبیت کرده و رواج داده. کتابها و مقالات و گفتگوهایش را بخوانید. شیادیهای سیاسیاش بماند که مرا اکنون با آن کار نیست.
حالا کسی آمده با لحن براهنی و به روش و شیوۀ براهنی او را «نقد» کرده است. یک جمله گفته فریادها بلند شده است. عجیب است. طوری آه و واویلا میکنند که انگار کسی از راستۀ زریاب و تفضلی و یارشاطر و افشار و زرینکوب و یوسفی مورد هتک و بیحرمتی قرارگرفته است؛ دانشمندان متین مؤدب معقولی که سخنهایشان بکردار بازی نبود. صاحبنظرانی که همواره بر مبنای علم و انصاف و ادب ابراز عقیده کردهاند. انگار این براهنی نبود که با بیپروایی و پریدن به این و آن و حتی همفکران و همگامانش، برای خود آوازه و عنوان میجسته است. مگر لحن و منش براهنی از یادها رفته است؟ کتابها و مقالات و گفتگوهایش را بخوانید.
گلشیری گفته که براهنی دعواهای شخصی خود با او را در رمانش تسویه کرده است. نام شخصیت رمانش را گذاشته هوشنگ و چهرهاش را وصف کرده و حرفهایی در دهانش گذاشته است. سیرتوسان براهنی این بوده. این نهفتنی نیست. مرام براهنی در این زمینه مرام آلاحمد بوده است. از زیر شنل آلاحمد درآمده است .
واقعا نمیدانم اینهمه فغان و شغب برای چیست؟ از قدیم گفتهاند چیزی که عوض دارد گله ندارد. براهنی یک عمر به خلایق ارّه داده و حالا دارد تیشه میگیرد. سالیان دراز تهمت و توهین کاشته و لاجرم الان طعنه و تسخر درو میکند. اگر بیانصافی را نمییپسندیم بیانصاف نباشیم. هوچیگری و هیاهو راه حل نیست. من موافق این جنجالها نیستم. این هیاهوها اصل سخن و سخن اصلی را به محاق میبرد. این جنجالها راهی به ده ندارد. اصل سخن و سخن اصلی این است که زمان نقد علمی و محققانه و منصفانۀ میراث و کارنامۀ براهنی فرارسیده است. باید فارغ از دعواها و دعویها بهدقت مشخص شود که براهنی به فرهنگ و ادب ایران چه افزوده است؟
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
برگرفته از : پایگاه نور سیاه (یادداشت های ایرانشناسی )
نظر شما