نوشتۀ : سعید حجاریان
اشاره :
مطلب زیر را سعید حجاریان در یکی از شبکه های اجتماعی منتشر کرده است . بررسی این نوشته نشان می دهد که در نبود اندیشه ورزی و مطالعه و بی مسئولیتی برای آگاه سازی جوانان و بی سوادان و ناآگاهان ، در اوضاع بحرانی کنونی گستره ی نابودی ایران تا کجاها می تواند گسترش پیدا کند . با اینکه هیچگونه اعتقادی به دیدگاه های سیاسی و اجتماعی و اندیشگی سعید حجاریان نداریم ، این مطلب را که بخش از واقعیت در آن بازتاب یافته است ، و باید آن را همچون آژیر خطری برای آگاهی مدیران کشور و دستگاه های آموزشی و فرهنگی آن به شمار آورد ، در اینجا منتشر می کنیم :
چندی پیش خبری مبنی بر درگیری حامیان «یمانی» در تربت حیدریه منتشر شد. سپس شاهد بودیم، در برخی دیگر از مناطق کشور مانند خوزستان و قم افرادی به حمایت از یمانی برخاستند. مطابق بعضی روایات، یمانی از فرزندان زید بن علی و شخصیتی آخرالزمانی است و بههمراه چند تن دیگر ششماه پیش از ظهور حضرت قائم (عج) خروج و ظهور را تمهید میکند اما حامیان یمانی در ایران پیرو فردی بهنام احمد الحسن البصری هستند؛ فردی که مدعی است نسباش به حضرت قائم (عج) بازمیگردد و با دستور آن حضرت دعوت را آغاز کرده و چند سالی است افرادی را در عراق و ایران و… گردهم آورده است.
اخبار پیرامون فعالیت یمانی، از جهتی تازه و از جهتی مسبوق به سابقهاند . واقعیت آن است، تحرکاتی که ذیل «منجیگرایی» صورتبندی میشوند، از گذشته تا به امروز، مرزهای جغرافیایی را درنوردیدهاند. بهنحوی که در اقصی نقاط جهان شاهد چنین مباحثی بوده و هستیم. بهعنوان نمونه، در آمریکا میتوان به فعالیتهای دو فرقۀ «داوودیه» [یا دیویدیه] و «مورمونها» اشاره کرد. فرقۀ داوودیه یکی از فرقههای مسیحیت است که در نیمۀ نخست قرن نوزدهم به دست ویلیام میلر پایهگذاری شد. آنها بر اساس باورهایشان بهظهور منجی، دست به فعالیتهایی زدند و خود به چندین فرقه تقسیم شدند و نهایتاً بخش مهمی از آنها از جمله دیوید کورش و پیروانش در واقعۀ ویکو کشته شدند؛ هر چند فعالیت آنها هنوز به قوت خود باقی است. مورمونها نیز از مهمترین فرقههای مسیحیت هستند که ضمن اعتقاد به منجی، آموزههای کتاب مقدس خاص خود را ترویج میکنند و کلیسای خودشان را نیز دارند؛ میت رامنی کاندیدای ریاستجمهوری ایالت های متحد آمریکا از چهرههای شاخص این فرقه است. در خاورمیانه نیز شاهد اقدامات افرادی نظیر جهیمان العتیبی بودیم که خود را از نزدیکان مهدی موعود (عج) معرفی و نهایتاً با اشغال مسجدالحرام ابراز وجود کردند. در ایران پس از انقلاب هم بهکرات شاهد این سنخ فعالیتها بودهایم؛ تنور معجزهگر در شهرستان مبارکه، معجزات گهواره علی اصغر (ع) در نقاط مختلف کشور، تراکتور مقدس در یاسوج و قس علی هذا.
فارغ از نمونههای برونمرزی که پرداختن به آنها مجالی دیگر میطلبد، دربارۀ چرایی پدیدآمدن نمونههای وطنی فعالیتهای منجیگرایانه باید گفت، مردم ایران بهدلیل استیصال و ناتوانیشان به خرافات پناه میبرند؛ خرافاتی که افراد شهرتطلب و فرصتطلب آن را نمایندگی میکنند. اساساً خرافات علامت بالینی ضعف جامعۀ مدنی است و متأسفانه میبینیم در جوامعی با این مشخصات، در مقابل اقدامات روشنگرانه ، مقاومت سرسختانهای صورت میگیرد. مثلاً چند سال پیش در افغانستان شاهد مخالفت فرخنده ملکزاده – دختر ۲۷ ساله – با تعویذنویسی بودیم؛ عملی که موجب شد، سوزاندن قرآن را به وی نسبت دهند و نهایتاً مردم عادی، جانش را بستانند. همچنین میبینیم در همان کشور سالیان زیادی است، با این ادعا مواجه هستیم که امیرالمومنین (ع) در مسجد کبود مزار شریف مدفون است !
امروزه در جامعۀ ایران، در میان سه گروه میل به اشتهار مشاهده میشود :
یکم) آخرالزمانیها: فعالیت این گروه در ظرف مکان نمیگنجد و هر فرد در گوشهای از این خاک پربرکت ادعایی مطرح ، و پیروانی گرد خود جمع میکند. در بعضی موارد نیز شاهد هستیم، این فعالیتها صورت نهادی به خود میگیرند. مثلاً گفته میشود، حضرت قائم (عج) به خواب فردی آمده است و جمکران دوم در حال احداث است ! این در حالی است که امام خمینی در مسجد جمکران حتی نماز تحیّت بجای نیاورد. اگر امروز به آمار زندانیانی که ادعا میکنند امام زمان هستند، مدعی ارتباط خاص با ایشان هستند و یا خود را نمایندۀ آن حضرت معرفی میکنند، مراجعه کنیم، به عمق فعالیتهای آخرالزمانی در ایران بیشتر پی میبریم. ساخت پنجهشاه و قدمگاه نیز شاهدی بر این مدعاست. مجید مجیدی، کارگردان سینما نیز در اینباره نقل کرده است:
«…برای تهیۀ قسمتی از یک فیلمم به روستایی در شمال کشور رفتیم. بهخاطر اینکه نخواهیم مسافتی را تا امامزادههای اطراف طی کنیم و بچهها اذیت نشوند، یک اتاقک کوچک شبیه امامزاده بنا کردیم و چند بازیگر نقشهای خود را در آن قسمت ایفا کردند. بعد از پایان فیلمبرداری چون یک بنای معمولی بود، آن را جهت لانهگزینی پرندگان سالم رها کردیم و رفتیم. حدود دو سال بعد خبردار شدم امامزاده ساختگیمان تبدیل به زیارتگاه مهمی شده است. اول باور نکردم ؛ اما جهت حصول اطمینان به آن روستا سفر کردم. دیدم واقعیت دارد. برای روشنگری با اهالی صحبت کردم و گفتم این اتاقک را ما به خاطر تهیۀ فیلم شبیه امامزاده درست کردهایم، اما دیدم مردم خصوصا پیران و بزرگان محل به شدت ناراحت شدند و حرف مرا توهین تلقی کردند و به گونهای افراطی و احساساتی آن اتاقک را یک امامزادۀ شفادهنده میدانند . دیدم اگر بیشتر پافشاری کنم احتمال دارد صدمه ببینم.»
دوم) مداحان : در گذشته شاهد بودیم، در عزاداریهای ماه محرم عالمی به منبر میرفت، از نهضت امام حسین (ع) میگفت و توصیۀ اخلاقی میکرد. جالب آنکه مداحان پایمنبری عالمان بودند اما پس از انقلاب و بهویژه از دورهای، مداحان جای عالمان را گرفته و بالای منبر رفتند. در ایام محرم و در صورت پیشین، مردم علیرغم مصیبتهای ریز و درشتی که داشتند، در مقابل مصیبت عظمای عاشورا، مصائبشان را فراموش میکردند ولی امروز مداحان با اتکا به شور و سخنان بیمسما ، صرفاً طلب اشک و خودزنی میکنند؛ اشک بیشتر حقالزحمه بیشتر ! معروف است که میگفتند، پس از اتمام مراسم عزاداری، در پاکتی حقالزحمه مداحی را پرداخت کردند؛ وی پول را در جیب خود نهاد و پاکت خالی را به طرفی پرت کرد و گفت :
« یا دنیا غری غیری! »
در واقع ، آن مداح خود را در جایگاه امیرالمومنین (ع) تصور میکرد که در رد دنیاپرستی گفته بود :
«یا دنیا، یا دنیا ! الیک عنی ابی تعرضت؟ ام الی تشوقت؟ لا حان حینک هیهات! غری غیری، لا حاجه لی فیک، قد طلقتک ثلاثا لا رجعه فیها! فعیشک قصیر و خطرک یسیر، و املک حقیر.»
(ای دنیا ! ای دنیا ! از من دور شو؛ خود را به من عرضه میکنی؟ یا میخواهی مرا به شوق آوری؟ هرگز ! آن زمان که تو در من نفوذ کنی، فرا نرسد. از من دور شو و دیگری را فریب ده؛ من نیازی به تو ندارم و تو را سه طلاقه کردهام که رجوعی در آن نیست.)
سوم) اصحاب اینستاگرام : امروزه فراگیرشدن فضای مجازی، میل به اشتهار را افزوده و تعداد دنبال کنند (فالوئر) به عنصری هویتبخش بدل شده است؛ بهنحوی که شاهد خرید و فروش دنبال کنندۀ (فالوئر) بهاصطلاح دروغین (فیک ) هستیم ! زمانی که شمار دنبال کنندۀ کسی در سامانۀ ایسنتاگرام زیاد شد، دوران دچارشدن او به توهم و نارسیسیسم آغاز میشود؛ آغازی که گاهی پایانی بر آن متصور نیست .
واقعیت آن است که سه گروه فوقالذکر اعضای یک خانوادهاند و حیات هر سه آنها وابسته به جنجال و پروپاگانداست . در این میان شاهد هستیم میان این قبیل گروهها و پلیس بهصورتهای مختلفی درگیری رخ میدهد. درگیری ای که از اساس نادرست است. ما شاهد بودیم، زمانی اعتیاد بهمثابه جرم تلقی میشد اما بهمرور از آن جرمزدایی شد؛ مسألۀ توهّم و خرافات و… را نیز میبایست همچون بیماری تلقی، و آن را مانند کشورهای توسعهیافته در درمانگاه های تخصصی ریشه یابی و درمان کرد. در واقع، برخورد امنیتی با افراد درگیر – بالاخص در میان گروه اول – را باید به کناری نهاد و به جای آن علت بیماری را در ضعف دولت و جامعه مدنی جستجو کرد؛ دولتی که افراد را از کودکی، با خرافات پرورش داده و مأنوس میکند. چه در کتابهای درسی، چه در مراسم آئینی و…
برگرفته از : پایگاه امتداد (با ویرایش)
نظر شما