۱۱ - فروردین - ۱۳۹۴
روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور


دکتر جهانگیر کرمی ، کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز

دکتر جهانگیر کرمی ، کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز

 

 

 

 

بخش سوم «سمینار علمی مرزهای جغرافیایی قفقاز در گذر تاریخ » اختصاص به نقش کشورهای منطقه در تحولات قفقاز داشت . سخنران این بخش دکتر جهانگیر کرمی ، کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز و عضو «باشگاه والدای روسیه» و عضو «شورای عالی ایراس» و مدیر  «گروه مطالعات روسیه ی دانشگاه تهران» بود که گزیده ای از سخنرانی ایشان به سمع و نظر شما می رسد .

طی بیست و پنج سالی که از استقلال کشورهای منطقه قفقاز می گذرد، ما شاهد نوعی رقابت و رویارویی بین قدرتهای بزرگ غربی شامل اتحادیه اروپا، ناتو، آمریکا و روسیه و از طرف دیگر ، کشورهای منطقه مانند ایران و ترکیه هستیم. این منطقه با جمعیتی حدود بیست میلیون نفر با دولت های نوپا و ضعیفی شکل گرفته است که عمدتا از لحاظ امنیتی و اقتصادی وابسته به قدرت های بزرگ می باشند . همچنین این منطقه مرزی حائل بین سه منطقه ی ژئواستراتژیک جهانی یعنی خاورمیانه، اوراسیای مرکزی و اروپا است که قدرت های بزرگ جهانی نمی توانند نسبت به این منطقه بی تفاوت باشند. از اینرو ویژگی های ژئوپلیتیکی قفقاز به گونه ای است که این رقابت ها و اختلاف ها که در تاریخ سابقه طولانی دارد ، به آسانی حل و فصل نشده و [ چندان دور نیست که ] ما شاهد اتفاقاتی نیز در آینده باشیم .

اما نکته ی اصلی در بحث قدرت های بزرگ این است که نباید فقط خواسته ی قدرت های بزرگ را مد نظر داشته باشیم ؛ زیرا آنچه در منطقه جریان دارد نوعی تمایلات درونی است که کشورهای منطقه به سمت جهان خارج از خود بروز می دهند که این تمایلات از منظر ژئوپلیتیکی ناشی می شود. کشورهای منطقه ی قفقاز در طول تاریخ یا جزئی از خاک روسیه ، یا جزئی از خاک ایران و یا جزئی از امپراتوری عثمانی بوده اند . از اینرو این کشورها جهت تامین نیازهای امنیتی و اقتصادی به دنبال تضمین هایی امنیتی و شرکای اقتصادی در خارج از منطقه می باشند که در این راه دست به یارگیری های سیاسی می زنند .

دکتر جهانگیر کرمی در بررسی قدرت های بزرگ ابتدا به نقش روسیه پرداخته و گفت: « برای بررسی وضعیت قفقاز ابتدا می بایست به روسیه ای بپردازم که بیش از دویست سال در منطقه نفوذ داشته و علاوه بر تاثیر زبان و فرهنگ روسی در منطقه  ، دارای ساختارهایی نظیر «سازمان کشورهای همسود (مشترک المنافع) » که هم ارمنستان و هم آذربایجان و تا قبل از جنگ ۲۰۰۸ میلادی گرجستان هم عضو آن بودند ، است .

روسیه برای نفوذ خود در منطقه از چندین اهرم فشار استفاده می کند . این کشور از مسئله  ی پیچیده قومیت های موجود در منطقه استفاده کرده و در قضایای اوستیای جنوبی، آبخازیا و حتی آجارستان و مناقشه ی قراباغ و تاتارهای آذربایجان –  که بیست درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را شامل می شوند و مایه ی نگرانی بسیاری برای باکو است و گرایش های شدید ضدروسی دارند – بهترین بهره را می برد . »

این کارشناس روسیه در ادامه به مشکلاتی که این کشور در منطقه ی قفقاز با آن روبرو است ، اشاره کرده و می گوید: « از طرف دیگر روسیه با مشکلاتی نیز در منطقه روبرو است که مهم ترین آن گرایش های ضدروسی مردم و اقوام برخی کشورهای قفقاز می باشد . این گرایش ها در گرجستان و جمهوری آذربایجان شدید ، و در ارمنستان بسیار کم است . و به همین دلیل است که ارمنستان با  کمترین گرایش ضدروسی ، مهمترین پایگاه روسیه در منطقه محسوب می شود .

موضوع دیگر بحث ما نقش قدرت های غربی و نفوذ آنها در منطقه است که شاید از مهمترین آنها نقش و نفوذ ناتو در منطقه و عضویت هر سه کشور قفقاز در «پیمان آتلانتیک شمالی» است. اما با وجود این هیچیک از این سه کشور تحت نفوذ روسیه تا کنون نتوانسته اند عضو  « پیمان ناتو » شوند . در مورد گرجستان هم شاهد بودیم ، وقتی این کشور خواهان پیوستن به ناتو شد ، چه اتفاقاتی به وقوع پیوست و اوستیای جنوبی بر  اثر جنگ روسیه با گرجستان مستقل شد . »

دکتر جهانگیر کرمی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش سازمان های اروپایی نظیر « اتحادیه ی اروپا » و «سازمان امنیت و همکاری اروپا و آمریکا» پرداخته و گفت : « به دنبال نفوذ روسیه در منطقه ، اتحادیه ی اروپا می کوشد با اهرم هایی نظیر «طرح اینوگیت» که مربوط به طرح های انتقال انرژی است ،در منطقه نفوذ کرده و به شکل غیرمستقیم و نرم تری به مقابله با روسیه بپردازد. سازمان مهم دیگر اروپایی «سازمان امنیت و همکاری اروپا» است که از طریق نشست «گروه مینسک » و در قالب حل مناقشه ی قراباغ در منطقه حضور دارد و به صورت دوگانه در منطقه عمل می کند . در این بین آمریکا نیز از طریق «سازمان گوام» که از سال ۱۹۹۸ م. شکل گرفت ، با تک تک کشورهای قفقاز در ارتباط بوده و سعی در افزایش نفوذ خود در منطقه دارد. در مجموع ، اگرچه فعالیت های غرب روزافزون و فزاینده است ، اما در حقیقت مسائل قفقاز برای غرب و آمریکا در اولویت نبوده و بیشتر اتحادیه ی اروپا در منطقه نقش فعال ایفا می کند . »

Caucasus   Conference  - part  3jpg

دکتر کرمی در خصوص نقش ترکیه در منطقه ی قفقاز گفت: « کشور مهم دیگر و حاضر در منطقه که در قفقاز نقش فعال دارد ، ترکیه است. این کشور تا کنون سعی کرده در کنار قدرت های بزرگ حرکت کرده و در منطقه حضور داشته باشد. این کشور از طریق طرح های انتقال انرژی ، خطوط ارتباطی تراسیکا در قفقاز جنوبی و تشکیل «سازمان کشورهای ترک زبان» که چندسالی تعطیل بود و دوباره فعال شده ، سعی در نقش آفرینی در منطقه دارد. اما ترکیه نیز به مانند روسیه در منطقه دشمنان و مشکلاتی دارد که مهمترین آن ارمنستان است . ترکیه بعد از جنگ ۲۰۰۸ میلادی فعالیت های خود در منطقه را افزایش داد و در مرحله ای تلاش کرد رابطه ی دیپلماتیک خود با ارمنستان را سر و سامان دهد ؛ که البته موفق نشد. ترکیه پس از اتفاقات اخیر خاورمیانه وارد بازی خطرناکی شده است که به نوعی ، « احیاء و  گسترش نوعثمانی گری » در منطقه است ؛ و می تواند هزینه های زیادی برای ترکیه در بر داشته باشد . چنان که دانشگاهیان ترکیه در مباحث خود از احتمال پاکستانی شدن ترکیه در آینده و خطرات احتمالی آن سخن می گویند . »

دکتر کرمی در خصوص اتفاقات روی داده در خاورمیانه و ارتباط آن با منطقه ی قفقاز گفت: « در دو سال گذشته و به دنبال مسائل به وجود آمده در خاورمیانه ، به ویژه پس از بهار عربی ، منطقه ی قفقاز نیز دچار نوعی دگرگونی ، و به اصطلاح وارد مرحله ی تازه ای شد. بحران سوریه و کشیده شدن پای روسیه و ایران به این بحران ، و تلاش کشورهای غربی برای تبدیل مسئله ب سوریه به پاشنه ی آشیل روسیه و ایران ، باعث شد که روسیه بیش از پیش نگران نفوذ ترکیه و تحریک و بیداری جمعیت بیست میلیونی و مسلمان ساکن در روسیه ، مانند آنچه در زمان امپراتوری عثمانی اتفاق افتاد ، شود. زیرا خاورمیانه  ی ضعیف و کشورهای بی ثبات و اخیرا پدیده ی «داعش»  مسئله ای است که در صورت عدم کنترل آن و کشیده شدن این جریان های مذهبی و رادیکال به سمت قفقاز و ولگا ، می تواند برای روسیه بسیار گران تمام شود . »

دکتر کرمی در سخنان پایانی خود به بحران اوکراین اشاره کرد و گفت : « بحران اوکراین یک ضربه ی اساسی بر نفوذ روسیه در منطقه وارد کرد. روسیه با استفاده از اهرم زبان و فرهنگ مشترک با اوکراین می کوشید این کشور را شریک و همکار خود در تقابل با غرب نگاه دارد. وجود اوکراین می توانست خلاء ایجادشده در منطقه را برای روسیه پر کند. از اینرو روسیه سعی داشت با تشکیل «سازمان اقتصادی یوراسیک» به مقابله با اتحادیه ی اروپا بپردازد که بحران اوکراین مانع از تحقق این امر شد. از طرف دیگر تحریم های غرب علیه روسیه باعث نوعی نظامیگری روسیه در منطقه شده و باعث می شود که اوضاع منطقه ،خصوصا قفقاز ، بیش از پیش بحرانی گردد .

در انتها می بایست به این نکته اشاره کنم که رقابتی که ما در بیست و پنج سال گذشته در منطقه شاهد آن بودیم ، نه تنها نتوانسته صلح و ثبات و امنیت را به منطقه بازگرداند ، بلکه منطقه را دچار نوعی شکاف و از هم گسیختگی نیز کرده است.  با توجه به اوضاع به وجود آمده در خاورمیانه بعید است در آینده ی نزدیک این منطقه از آرامش نسبی برخوردار شود . »

نظر شما