۲۳ - اردیبهشت - ۱۳۹۳


 

 

 

 

 

 

به نام خداوند جان و خرد

جناب آقای خاتمی ، ریاست محترم جمهوری

با درود و آرزوی سلامتی و توفیق افزون تر در خدمت به ملت بزرگ ایران برای آن جناب .

جناب آقای رئیس جمهوری ! من نیز چون دیگر باشندگان این سرزمین طی سه سال گذشته شاهد کوشش ها و تلاش های صمیمی جناب عالی برای ایجاد یک فضای متفاوت و باز در کشور و رهانیدن آن از شرایط خاص بحرانی بوده و هستم و پیگیری آن جناب در زمینه ی توسعه ی سیاسی و ساماندهی کشور بر اساس یک جامعه ی مدنی را ارج می نهم. ولی اجازه می خواهم به عنوان شهروندی که از پانزده سالگی ، بدون وقفه ، نیم قرن است در تمامی فعالیت ها و مبارزات ملی حضور داشته و فشارها و زندان های دوران شاه و سپس جمهوری اسلامی نتوانسته او را دلسرد و ناامید بنماید ، توجه آن جناب را به توطئه ی سنگینی که در قبال وحدت ملی ، یکپارچگی کشور و استقلال آن در حال شکل گرفتن است ، جلب و تقاضا کنم تا موضوع را جدی و اساسی تلقی بفرمایید و هر چه سریعتر هیاتی صاحب صلاحیت و آگاه و میهن دوست را که به استقلال و وحدت ملی و یکپارچگی کشور و توانمندساختن فرهنگ ملی به عنوان مهمترین اصل می اندیشند و آن را برای هر تحول و توسعه ای اساس کار می دانند ، مامور بفرمایید تا از ابعاد مختلف ، موضوع را چنان که هست ، بررسی و در کوتاه مدت پیشنهادهای لازم را برای اقدامی موثر به حضورتان تقدیم بدارند.

آقای رئیس جمهور ! از سال ها پیش فعالیت های جهت داری ……….. برای رودررویی با پدیده ی وحدت ملی و زیر پرسش بردن آن به بهانه ی وجود قومیت ها و زبان ها و گویش های مختلف در ایران جریان داشته و با وجود سیطره ی بی چون و چرای ارگان های اطلاعاتی و امنیتی بر همه ی امور ، هیچگاه با آن برخوردی صورت نگرفته است. این در حالی است که نیروهای ملی و گستره ی صاحبان اندیشه و قلم وابسته به آنها که دغدغه ی اصلی شان حفظ یکپارچگی میهن و وحدت ملی بوده است ، زیر فشار قرار داشته اند. نگاهی به انتشار کتاب ها و نشریات پرشماری که اساس کارشان بر درهم شکستن وحدت ملی و زبان فارسی به عنوان محور همبستگی فرهنگی جامعه قرار دارد ، بیانگر میدان دادن به این جریان خزنده است.

جناب آقای خاتمی  ! می دانید که تاکنون سه کنگره به نام « آذربایجانیان جهان » ؟! در آمریکا و آلمان با سکانداری و حمایت مالی ترکیه و مشارکت علنی جمهوری آذربایجان و زیر پرچم آن کشور تشکیل ، و در آنها درباره ی پیوستن آذربایجان به جمهوری آذربایجان و رسمیت یافتن زبان ترکی در ایران سخن گفته شده است . شماری از دانشجویان ایرانی اهل آذربایجان که در ترکیه مشغول تحصیل هستند ،بدون ثبت در پاسپورت ، با هزینه ی ترکیه به این کنگره ها برده شده و در آنها شرکت یافته اند. نمی دانم از سوی دستگاه وزارت امور خارجه چه گزارش هایی در این باره دریافت داشته اید و چه مواضعی اتخاذ شده است.

جناب رئیس جمهوری ! نمی دانم تاکنون دستگاه ریاست جمهوری و ارگان های فرهنگی کشور گزارشی در باره ی نوشته های مجله ها و روزنامه های  بارلیق ( درستش وارلیق است ) ، چیچک ، نوید آذربایجان ، امید زنجان ، مبین ، شمس تبریز و… دیگر نشریه های دوزبانه به حضورتان تقدیم داشته اند یا نه ؟ دور به نظر می رسد که چنین گزارشی دریافت کرده باشید و در برابر مواضعی که در آنها گرفته شده بی تفاوت مانده باشید.

نمی دانم مقام های کشور از نوک هرم تا به پایین که طی دو سه سال اخیر نسبت به ساده ترین جمله های نشریات اصلاح طلب به شدت برآشفته می شوند و تا مرز توقیف و زندانی کردن پیش می روند و مقام های نظامی تا حد زبان بیرون کشیدن به تهدید می پردازند ، در برابر نوشته هایی که از هموطنان آذربایجانی به عنوان « ملت آذربایجان » یاد می کنند و از « حقوق ملت آذربایجان » سخن می گویند چه واکنشی نشان داده اند . بی تفاوتی در برابر این جریان خزنده تا به آنجا ادامه می یابد که امسال با یک سازماندهی همه جانبه از سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان و عوامل اجیرشده ی ایرانی آنها ، یکی از درخشان ترین چهره های تاریخ استقلال طلبی ایران در برابر تجاوزگران عرب ، یعنی بابک خرمدین ، به عنوان سمبل استقلال طلبی و جداطلبی ترکان به بدترین شیوه ی ممکن مورد بهره برداری قرار می گیرد و در روز دهم تیرماه جمعیتی نزدیک به چند هزار نفر به قلعه ی بابک به کلیبر کشانده می شوند و گروهی کوچک از آنها سرود « یاشا یاشا آذربایجان » مربوط به فرقه ی دموکرات را سر می دهند.

جناب  رئیس جمهورر ! باید یزدان پاک را سپاس گفت که به دلیل عظمت تاریخ ایران ، حتی دشمنان وحدت ملی و استقلال کشور نیز چاره ای ندارند تا برای جلب نظر مردم به قهرمانان و اسطوره های ملی تمسک بجویند. این در حالی است که دولتمردان این سرزمین ، حتی آنهایی که با تاریخ و فرهنگ ایران آشنایی دارند ، به دلیل نحوه ی برخورد گروهی انحصارطلب ، هنوز به خود اجازه نمی دهند که برای حفظ هویت ملی و فرهنگی این سرزمین و آشنایی گسترده ی نسل جوان با آن بر پیشینه ی تاریخی و فرهنگی کشور و ارزش های آن تکیه کنند و دست کم ، چهره های ماندگاری چون ابومسلم خراسانی ، یعقوب لیث ، بابک خرمدین و ده ها چهره ی پرآوازه ی دیگر را با برپایی بزرگداشت ها و ساختن پیکره هایشان مطرح بسازند . دریغ و صد دریغ .

جناب آقای رئیس جمهور ! روزنامه ها و هفته نامه های وابسته به جریان پان ترکیسم بر اساس رهنمودهای ساماندهی شده به وسیله ی ترکیه از مدت ها پیش ، با انتشار مقاله های فراوان می کوشند تا با قلب واقعیت های مسلم تاریخی ، هویت ایرانی ترک زبانان ایران را با صراحت انکار ، و آنها را از نظر نژادی و فرهنگی نه تنها قومی متفاوت بلکه « ملتی » متفاوت با بقیه ی ایرانیان قلمداد کنند و سابقه ی آنها را به سومری ها و ۷۵۰۰ سال پیش برسانند  و بگویند « آذربایجانی ها و ترک های ایران زمین قوم نیستند بلکه ملتند…. »  و یا اینکه « در کشور سیاست پنهانی استحاله ی فرهنگی و اضمحلال زبانی و اجتماعی ملت آذربایجان پیش برده شده است »  و « ما ترک هستیم ، آریایی و آذری نیستیم » . در این تبلیغات گسترده ، شمار ترک زبانان ایران را ۳۰ میلیون نفر ذکر می کنند و در جریان انتخابات در مورد شمار ترک زبانان شهر تهران چنین می نویسند « شنیده می شود که برخی از کاندیداهای ترک حتی در تهران نیز خواهند کوشید تا با چاپ پلاکاردها و تراکت هایی به زبان ترکی آرای ۵ ملیون شهروند ترک پایتخت را به دست آورند » .

آقای رئیس جمهور ! بر اساس این زمینه سازی هاست که سرانجام گروه پان ترکیست ها با بی پروایی به خود اجازه می دهد تا نامه ای را با امضای شماری از نمایندگان مجلس و چند فرد شناخته شده ی فعال پان ترکیست درباره ی تحصیل و تدریس زبان ترکی در تمامی سطوح از ابتدایی تا عالی ترین  سطح دانشگاهی ، ایجاد فرهنگستان زبان ترکی ، اختصاص یک شبکه ی مستقل تلویزیونی به زبان ترکی و … را به حضور جناب عالی بفرستند و بخواهند که به خواسته هایشان پاسخ مثبت داده شود.

آقای رئیس جمهور ! همانطور که مشاهده فرمودید ، شماری از نمایندگان شهرهای کردزبان نیز این نامه را امضا  کرده اند . این بدان معنی است که آنها نیز خواستار همین مطالب برای مناطق کرد نشین هستند ؛ و اگر وضع به همین منوال پیش برود ، باید در انتظار تقاضای مشابه از سوی ترکمن زبانان ، عرب زبانان ، بلوچ زبانان و … نیز بود . این همه یعنی سازماندهی یک حرکت ویرانگر در جهت درهم شکستن وحدت ملی و فراهم ساختن زمینه های لازم برای طلب خودمختاری.

 جناب آقای رئیس جمهور ! دور به نظر می رسد که سازمان های اطلاعاتی درباره تلاش ها و هزینه ها و اقداماتی که از سوی آنها با پشتیبانی آمریکا در راستای تقویت پان ترکیسم صورت می پذیرد ، اطلاعات جامعی در اختیار نداشته باشند.ایلچی بیگ و حزب او در جمهوری آذربایجان مسئولیت ساماندهی و ارتباط با پان ترکیست های ایران را بر عهده داشت. آگاهی دارید که جمهوری آذربایجان خط خود را از « سیریل » به « لاتین ترکیه » تغییر داده و بر آن است که آن را با تمهیدات خاص در آذربایجان گسترش دهد . با توجه به آنچه جسته گریخته به گوش ما می رسد ، پان ترکیست ها در دستگاه دولت و سازمان هایی چون صدا و سیما صاحب نفوذ می باشند . لذا برنامه های زبان ترکی افزایش یافته و در مصاحبه ها بیشتر به زبان ترکی با مردم گفت و گو می شود و به این ترتیب پیام می دهند که مردم فارسی نمی دانند ؛ و اگر هم بدانند ، نمی خواهند صحبت کنند . بنابراین دور به نظر نمی رسد که جماعتی در چارچوب توجیه توسعه ی سیاسی و احترام به خواست مردم بکوشند تا زمینه را برای گونه ای پاسخگویی موافق به خواسته های طرح شده فراهم سازند و در دولت جناب عالی کشور را با یک فاجعه ی ملی مواجه سازند.

جناب آقای رئیس جمهور ! به عنوان سابقه به آگاهی می رسانم که در ماه نخست شروع کار دولت موقت که اینجانب مسئولیت وزارت فرهنگ و هنر را بر عهده داشتم ، یک هیات حدود بیست نفره به سرپرستی شادروان مفتی زاده از کردستان به تهران آمدند تا درباره ی مسائل مختلفی از جمله همین مساله ی « آموزش به زبان کردی » آن هم نه به این گستردگی تقاضای آقایان ، با دولت مذاکره کنند. مسئولیت این کار بر عهده شادروان فروهر و من گذارده شد و در یک جلسه بیش از چهار ساعت با وجود شرایط خاص آن زمان ، به آقایان توضیح دادم که شما با این پیشنهاد به دلایل بسیار ( که یک به یک برشمردم ) نه تنها به همه ی ملت ایران  که به مردم کرد این سرزمین نیز لطمه ای شدید خواهید زد و از جمله یادآور شدم که شما فرزندان خود را از دستیابی به گنجینه ی عظیم کتاب ها و مقاله های فارسی در تمامی زمینه ها محروم می سازید ؛ در حالی که هیچ منبعی برای جایگزین کردن به زبان کردی وجود ندارد. مذاکرات آن شب نتیجه بخش بود و به دلیل آنکه هیئت از تحصیل کردگان تشکیل یافته بود ، متوجه ژرفای موضوع شدند و از پی جستن آن صرفنظر کردند.

جناب آقای رئیس جمهور ! جناب عالی بهتر می دانید که طرح این خواسته ها ، همه و همه ، جنبه ی سیاسی دارد و در راستای فشار سیاسی مطرح گردیده تا بر قدرت مانور ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی بیافزاید و از توان ایران بکاهد و اجازه ندهند تا ما به تقویت حوزه ی فرهنگ ایرانی در منطقه بپردازیم. بنابراین می پذیرید که ایجاب می کند تا از موضع اقتدار با این توطئه برخورد بگردد  و اجازه ندهیم تا فاجعه ی افغانستان به گونه ای دیگر تکرار بگردد.

جناب آقای رئیس جمهور ! اگر به فریادهای جمعی از نیروهای ملی در این سال ها توجه شده بود و شرایط لازم برای طرح مسائل مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران در درون کشور و منطقه ی آسیای مرکزی و قفقاز در بیرون فراهم گشته بود ، امروز ما در موقعیت دیگری قرار داشتیم . طی این بیست سال هپچ کوششی در زمینه ی بازشناسی ارزش های والای فرهنگ ایرانی به عمل نیامد و اجازه داده نشد تا هویت این ملت ، چنان که باید ، به فرزندان آن شناسانده شود . در پیش از انقلاب کوشش شد تا چهار واحد درس « تاریخ و فرهنگ ایران » برای تمامی رشته های دانشگاهی  یه عنوان درس های اصلی منظور بگردد . این درس بعد از انقلاب حذف ، و جایش را چیزهای دیگر گرفت. دستگاه رادیو و تلویزیون کشور طی این بیست سال نه تنها در این زمینه کاری نکرده است که با اجرای برنامه های خشک و بی محتوا ، همه ، به ویژه نسل جوان را گریزان ساخته و امروز در عمده استان های ترک زبان ، این رادیو و تلویزیون ترکیه و باکو و نوارهای ویدئویی و کاست آنهاست که حرف اول را می زنند. جوانی که نه از رادیو و تلویزیون ، نه در مدرسه و نه در دانشگاه درباره ی پیشینه ی میهن ، تاریخ کشور و فرهنگ سرزمین آموزش نبیند ، طبیعی است که گفته های بی پایه و غیرعلمی جمعی پان ترکیست (که از ترکیه تغذیه می شوند )، می تواند ذهن او را به خود مشغول بدارد و برای او هویتی دروغین بسازد.

جناب آقای رئیس جمهور ! حدود سه سال از طرح موضوع « گفتگوی تمدن ها » می گذرد . دستور بفرمایید چند نفر صاحبنظر به ارزیابی برنامه های اجراشده با بودجه ی کلان از سوی مرکز وابسته به ریاست جمهوری بپردازند و حضورتان گزارش دهند که چه نتایجی در بر داشته است . ما می توانستیم دست کم در چارچوب این مرکز بر اساس برنامه های سنجیده شده ، همایش ها ، سمینارها و مراسمی برپا بداریم که به طور غیرمستقیم جوانان این سرزمین ، به ویژه مناطقی را که زیر تبلیغات ضدملی قرار دارند ، به شناخت مطلوب برسانیم و بر اساس مبانی علمی نشان دهیم که ما در ایران ، ترک زبان داریم  نه « ترک » ؛ و بکوشیم تا هویت واقعی هموطنان آذربایجانی و ترک زبان خود را به آنها بشناسانیم و از سوی دیگر شمار فراوانی از جوانان حوزه ی فرهنگ ایرانی در بیرون مرزها را با پیشینه ی فرهنگی و تاریخی مشترکمان آشنا کنیم ؛ ولی در این راه هیچ گامی برنداشتیم . شاید هنوز هم فرصت باشد و اگر همت کنیم بتوانیم کاری درخور انجام دهیم.

جناب آقای رئیس جمهور ! در شرایط موجود پان ترکیست ها یک حرکت گسترده ی فرهنگی را ساماندهی کرده اند و نیاز بدان است که با یک عزم ملی ، به مدد صاحبنظران ، در چارچوب یک برنامه ریزی حساب شده ، ولی خیلی سریع ، با همان حربه به مقابله پرداخت و با یک برنامه ی درست در خنثاکردن توطئه ها توفیق یافت . از سوی دیگر ایجاب می کند تا در زمینه ی سیاسی نیز دست به اقداماتی زده شود تا گروه فعال پان ترکیست ها نتوانند با بی پروایی به تبلیغ گفته های ناصحیح خود بپردازند و ذهن ها را آشفته کنند. چگونه است که دستگاه مطبوعات وزارت فرهنگ در برابر توطئه های عجیب و غیرمنتظره ی حدود بیست نشریه ترکی – فارسی هیچگونه موضعی نمی گیرد و بازخواستی نمی کند ؟ مگر می شود از مردم آذربایجان به عنوان یک « ملت » یاد کرد ؟ مگر کسی حق دارد سرزمین « آران » یا جمهوری آذربایجان را به شیوه ی آنها « آذربایجان شمالی » و تنها سرزمین شناخته شده در طول تاریخ به نام آذربایجان  را « آذربایجان جنوبی » یاد کند. بر اساس کدام پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی و تاریخی ، باشندگان آذربایجانی را می توان « ترک » دانست یا اینکه بر اساس کدام پژوهش و تحلیل علمی کسی حق دارد تبلیغ کند که زبان ترکی در آذربایجان ریشه ۷۵۰۰ دارد و زبان فارسی به آنها تحمیل شده است ؟ مشکل به نظر می رسد که به طرح مباحث غیرعلمی و غیرواقع به منظور بهره برداری سیاسی در جهت لطمه زدن به وحدت ملی کشور در شرایط حساس و بحرانی امروز بتوان عنوان « اظهارنظر» داد و نسبت به آن بی تفاوت ماند .

جناب رئیس جمهور! ایجاب می کند در قبال این حرکت خطرناک سیاسی که از بیرون مرزها به شدت حمایت می شود ، با قدرت و درایت برخورد بگردد و از گسترش آن جلوگیری شود . راهکارهای بسیاری در این باره وجود دارد و باید در یک ستاد مرکب از کارشناسان و صاحبنظران درباره ی آن تصمیم گیری شود. باید سیاست بهره جستن از آموزگاران ، دبیران و استادان بومی در برخی استان ها مورد تجدیدنظر جدی قرار بگیرد و با اتخاذ شیوه های سنجیده شده ، شرایطی پدید آید تا محوربودن زبان فارسی به عنوان « زبان اصلی آموزش» مورد تاکید قرار گرفته و با تنظیم برنامه های پرجاذبه ی جانبی ، کوشش گردد تا جایگاه آن به گونه ای دلخواه تثبیت شود . نباید اجازه داد تا تحصیل کردگان کم سواد در ترکیه ، در مراکز آموزش عالی به کار گرفته شوند و ضمن کاهش سطح علمی دانشگاه ها ، در راستای تقویت پان ترکیست ها عمل کنند . باید به شرایط اقتصادی ، اجتماعی و نیازهای نسل جوان در استان هایی که با زبان و گویش های متفاوت سخن می گویند ، توجه بیشتری بشود و زمینه های نارضایتی و بیکاری کاهش بیابد . باید دولت تکلیف خود را با صدا و سیما روشن بسازد و شرایطی فراهم آورد تا این رسانه ی عظیم با بودجه ی سرسام آورش در خدمت وحدت ملی درآید و با تغییر کلی در محتوای برنامه ها و ایجاد جاذبه در آنها ، از قدرت پیام رسانی بالایی در زمینه ی شناساندن فرهنگ ملی و گسترش زبان فارسی و ادبیات آن در داخل و خارج کشور برخوردار بگردد.

جناب آقای رئیس جمهور ! امیدوارم که توانسته باشم در این نوشته ، نگرانی همه ی نیروهای ملی و آزاداندیش ایران را که نگران لطمه خوردن به وحدت ملی ، یکپارچگی کشور و استقلال آن هستند ، به جناب عالی منتقل کرده باشم و آرزو کنم که موضوع به واقع جدی گرفته شود و هرچه سریعتر اقداماتی درخور ، صورت پذیرد.

                                                                                                                                                                                                                             با آرزوی سرفرازی و نیکبختی ملت بزرگ ایران

                                                                                                                                                                                                                                            دوستدار –    دکتر پرویز ورجاوند 

                                                                                                                                                                                                                                                               ۱۲ / ۷ /۱۳۷۹

نظر شما