۹ - آبان - ۱۳۹۲
عقاب علی احمدی


 

khodmodiri-9205

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تمرکززدایی و خودمدیری
نوشته محمدرضا خوبروی پاک
چاپ اول : ۱۳۸۴
۲۶۲ صفحه -۲۵۰۰ تومان
ناشر : نشر چشمه

دکترمحمدرضا خوبروی پاک در درآمدی به نام « نگاهی کوتاه به پیشینه تاریخی تمرکززدایی در ایران » که بر کتاب « تمرکززدایی و خودمدیری » نوشته است ، بر آن است که مفهوم « خودمدیری » که در شمار مفهوم های حقوق عمومی است ، در ایران پیشینه چندانی ندارد . با آنکه به قول هگل ، ایرانیان نخستین ملتی بودند که « امپراتوری» را تاسیس کردند ، و یک امپراتوری دربرگیرنده ی مجموعه ای از ملت ها و قوم ها است ، در امپراتوری ایران نیز مانند دیگر امپراتوری های جهان ، به « حقوق فرد در برابر حاکم » توجهی نمی شد ؛ اما مدرک ها و سندهای بسیاری که از آن همنگام باقی مانده است ، نشان می دهد که نوعی توجه به حقوق جمعی قوم ها و ملت ها از سوی شاهنشاهان ایران نشان داده می شده است . نکته ی مهمی که در این بخش از سخنان خوبروی پاک دیده می شود ، این است که یادآوری می کند ، « بی توجهی به حقوق فرد تنها در ایران دیده نمی شود » ؛ چرا که نخستین حقوقدانان عصر نوزایی ( رنسانس ) ، کسانی مانند ویتوریا ، گروتیس ، سوآرز و پوفاندروف بیشترین کوشش خود را در پایه ریزی « حقوق طبیعی بشر » به کار بستند .« حقوق عمومی » دستاورد دوره ی روشنگری اروپا  در سده های هفدهم و هجدهم میلادی ، و هدف آن تنظیم روابط مردم با دولت و نهادهای دولتی است . او برای رشدنیافتن حقوق عمومی در ایران دلایلی همچون ساختار قبیله ای ، رعیت دانستن فرد ، مطلق بودن اراده ی حاکم و ادامه یافتن خودکامگی را ارائه می کند . نکته ای که باید در بررسی پیشینه ی « خودمدیری » در ایران اهمیتی ویژه و شایان توجه دارد این است که روش کشورداری و تقسیم های اداری امروزی در ایران پیشینه ای دیرینه دارد . اینکه اصطلاح هایی مانند « ساتراپ » و « ساتراپی » از زبان ایرانی به زبان های اروپایی راه یافته است ، نشانه ای از دیرینه بودن یک شناخت آغازین از حقوق عمومی شهروندان و « تقسیم های اداری نامتمرکز » در ایران دارد .

آنچه که خوبروی پاک آن را « آشفتگی در مصداق و مفهوم خودمختاری در ایران » می نامد ، سبب شده است که او پیشگفتاری مفصل بر این کتاب بنویسد تا بتواند « پیچیدگی » و « تفاوت » های ظریف مفهوم های سیاسی شبیه به هم را نشان دهد . ؛ مفهوم هایی که همگی در راستای دستیابی فرد به حقوق خود پدید آمده اند و در کشورهایی که روند کشور – ملت را طی کرده اند ، شکل گرفته اند . امروزه بسیاری از سیاست ورزان ، بی مهابا ، و بی توجه به تفاوت های مفهوم هایی همچون فدرالیسم ، خودمدیری ، تمرکززدایی ، خودمختاری و… بسیاری اوقات ، این مفهوم ها را به جای هم به کار می برند . دستاورد چنین بی توجهی هایی، ناگفته ، پیداست که چیزی نیست مگر پدیدآمدن فضایی سرشار از سو تفاهم و جنجال بی سود و ثمر .پیشگفتار او به این بخش ها تقسیم شده است : ۱. خودمختاری در فلسفه ۲. خودمختاری در حقوق ( عمومی و خصوصی ) ۳. خودمختاری در علوم سیاسی ۴. آشفتگی در مصداق و مفهوم خودمختاری در ایران ۵.محلی گرایی ، قوم گرایی و گروه گرایی ۶.فرهنگ های قومی ، ملیت و جهانی سازی۷. ملت و ملت گرایی .
در ادامه ، گفتاری با عنوان « نگاهی کوتاه به پیشینه ی تاریخی تمرکززدایی در ایران » آمده است و پس از آن پنج بخش با نام های زیر : ۱. تراکم و تراکم زدایی ۲. تمرکز و تمرکززدایی ۳. شیوه های گوناگون تمرکززدایی ۴. خودمدیری ۵. نمونه هایی از تمرکززدایی . درهر یک از این بخش ها که به فصل هایی دیگر بخش شده اند ، مولف با ارائه ی تعریف از مقوله هایی همچون خودمختاری ، محلی گرایی ، قوم گرایی، گروه گرایی ، ملت گرایی ، تمرکززدایی ، دموکراسی محلی ، تمرکززدایی سرزمینی ، تمرکززدایی خدماتی ، خودگردانی ، منطقه مداری و…می کوشد تفاوت هر یک از این مفهوم ها را با مفهوم دیگر را نشان دهد و سابقه ای از اجرایی شدن هر یک از این شیوه در کشورهایی مانند انگلستان ، ایتالیا ، فرانسه ، یوگسلاوی ، الجزایر ، اسرائیل و.. را به دست دهد .

نظر شما