نوشتۀ : احسان هوشمند
۱.بخشی از مردمان کشور ما، ایران را هموطنان اهل سنت که در گوشه و کنار کشور پراکنده هستند و مانند دیگر ایرانیان نقش بااهمیتی در تقویت همگرایی و انسجام ملی داشته و دارند، تشکیل میدهند – البته این مردمان در تکوین تمدن ایرانی نیز ایفاگر نقش محسوسی بودهاند. در سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی حضور شخصیتهای اهل سنت در ساختار اداری کشور امری عادی بود و در دو سال اول انقلاب ، حداقل پنج استاندار اهل سنت مسئولیت استانداری در استانهای حساس مرزی و فرمانداریهای مختلف را برعهده داشتند. با آغاز جنگ تحمیلی هشتساله به تدریج حضور شخصیتهای سنی مذهب در میان مدیران ارشد و میانی کشور کمرنگ شد؛ بهگونهای که تا سال ۱۳۷۶ هیچ شخصیت سنی در کشور عهدهدار پست فرمانداری یا استانداری نبود. این در حالی بود که در دورۀ جنگ هشتساله چندهزار نفر از هموطنان سنیمذهب در جبهههای جنگ شهید یا زخمی شدند یا در بمبارانهای دشمن جان خود و خانه و کاشانه شان را از دست دادند. شاید بد نباشد اشاره شود که خردسالترین شهید دورۀ جنگ تحمیلی شهید سبیل اخلاقی، نوجوان ۱۱سال و هشتماهه اهل سنت شهرستان نیکشهر استان سیستانوبلوچستان است که به همراه پدر خود به صورت داوطلبانه عازم جبههها شد و به شهادت رسید. هرچند در سطح کشور این شهید چندان شناختهشده نیست .
۲.پس از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاههای کشور در سال ۱۳۶۱، سهمیۀ منطقهبندی در کنکور موجب شد تا مناطق محروم از جمله محل حضور سنیهای کشور شاهد جذب هزاران نفر از جوانان علاقهمند به تحصیلات عالی به دانشگاههای کشور باشند. این روند تا امروز ادامه داشته و نظام سهمیهبندی براساس مناطق محروم موجب ورود شمار چند ده هزارنفری از جوانان سنیمذهب به دانشگاهها و حتی کسب مدارج عالی تحصیلی در رشتههای مختلف از سوی این دسته مانند دیگر نقاط کشور شده است. بهویژه آنکه در دورۀ چند دههای اخیر بر شمار مراکز آموزش عالی کشور به شدت افزوده شد و ظرفیت پذیرش دانشجو رشد درخورتوجهی داشت. سهمیۀ مناطق محروم ظرفیتی است که همچنان جذب بیشتر داوطلبان مناطق محروم در دانشگاهها را در پی دارد ..
۳.تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشور در این دورۀ چند دههای نمیتوانست بر مناطق مرزی کشور ازجمله در محل استقرار سنیهای کشور در استانهایی نظیر کردستان، سیستان و بلوچستان یا آذربایجان غربی بیتأثیر باشد. بههمیندلیل جامعۀ اهل سنت در فرصتهای سیاسی مانند انتخابات با مشارکت معنادار و نوع رأی خود، مطالبات خود را دربارۀ رفع برخی محدودیتها برای حضور سنی مذهبان در ساختار قدرت ابراز میکردند. ندادن رأی به آقای هاشمیرفسنجانی در سال ۱۳۷۲ در بخشی از مناطق سنینشین کشور، رأی بالا به آقای خاتمی در سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ و حتی رأی به آقای مصطفی معین در سال ۱۳۸۴ و سپس آقای هاشمیرفسنجانی در دورۀ دوم همان انتخابات و رأی چشمگیر به آقای حسن روحانی از جمله فرصتهایی بود که در آنها بخش درخورتوجهی از سنیهای کشور به ابراز رویکرد و مطالبات خود پرداختند. تلاش برای حفظ کرامت و احترام این هموطنان ارجمند البته متناسب با مسائل پیش روی نبود و موانعی وجود داشت. ابتدا مصوبات قبلی لغو شد و از سال ۱۳۷۶ به تدریج فرمانداران اهل سنت در گوشه و کنار کشور منصوب شدند و به تدریج شمار فرمانداران سنی مذهب افزایش یافت. سپس معاونان استاندار و مدیران فرهنگی و دانشگاهی و درمانی و صنعتی و اقتصادی نیز به این فهرست افزوده شد و حتی شمار مدیران اهل سنت در برخی از استانها به بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد مدیران شهرستانی و استانی رسید. چند نفر نیز به عنوان سفیر و معاون وزیر انتخاب شدند. افزایش شمار متخصصان و فنسالاران و کارشناسان سنیمذهب کشور که با بودجۀ کشور این مدارج علمی و دانشگاهی را طی کرده بودند، نمیتوانست و نباید مورد کمتوجهی قرار گیرد ..
۴.در چند ماه اخیر تحول درخورتوجهی در انتخاب شخصیتهای سنیمذهب در ساختار سیاسی کشور روی داده است. انتخاب معاون رئیسجمهور، استاندار سنیمذهب، معاون وزیر و مشاور وزیر و دیگر مسئولیتها از میان اهل سنت از جمله این تحول مثبت است. اگرچه نباید براساس مذهب یا دیگر شاخصهای فرهنگی به انتخاب مدیران دست زد، اما محرومیت چند دههای اهل سنت در دستیابی به مناصب ارشد مدیریتی این نیاز را ایجاد کرده بود که دربارۀ انتصاب آنها باید گامهای اساسیتری برداشته شود .
هرچند دربارۀ هموطنان مسیحی مانند ارمنیان و آشوریها و دیگر ایرانیان عزیز مانند زردشتیان و کلیمیان و جامعۀ یارسان چنین اتفاقی روی نداده و باید از میان نیروهای شایسته این بخش از ایران عزیز نیز انتصابهایی صورت گیرد .
۵.در استان سیستان و بلوچستان و استان کردستان استانداران جدید نقش مهمی برعهده دارند. تدوین یک نقشۀ راه با کمک اهل فن و متخصصان، تا هم در حوزۀ توسعهای گامهای جدی و اساسی برای توسعه و عمران منطقه برداشته شود و هم در حوزۀ سیاسی و قضائی با کمک دیگر قوا راهحلی برای رفع دلخوریها برداشته شود.اینکه شخصیتهای سنیمذهب بهعنوان استاندار کار خود را آغاز کردهاند، . تحول کمسابقهای است، و موفقیت این انتصاب نیازمند گامهای بعدی است. با توجه به انبوه مسائل پیشرو تنها با انتصاب استاندار نمیتوان به رفع شکافها و زخمها دست یافت و همکاری دیگر قوا لازم است. برخی اقدامات کمهزینه میتواند زمینۀ گذشت عمومی دربارۀ برخی مسائل پیشآمده را تقویت کند. نباید به عمیقشدن زخمها یا دلخوریها بیتوجه بود که عاقبتی جز رشد جریانهای افراطی ازجمله افراطیهای مذهبی ندارد. افراطگری مذهبی از هر نوع آن، آفتی برای کشور است که با روشهای خردمندانه میتوان راه را بر افراطگری مذهبی هم بست .
۶- اگر اوضاع بر مبنای محاسبات عقلایی تغییر محسوسی کند و راه بر تسامح و گذشت باز شود و روند همگرایی و انسجام تقویت شود، میتوان امیدوار بود که به تدریج سنیمذهبان نه تنها در استان محل زندگی خود، بلکه در دیگر استانها و شهرستانهای کشور و نیز در دیگر نهادها و سازمانهای دولتی و حاکمیتی عهدهدار مسئولیت شوند و لعاب مدیران بومی در سطح استانها به گزینش مدیران شایسته، بیتوجه به مذهب و… آنان تبدیل شود. این روش به معنی ایجاد تعادل در گزینش مدیران بومی و چرخش در سطح ملی برای گزینش مدیران، یک پایه از پایههای منافع ملی و همگرایی ملی است و به عدالت اجتماعی و سیاسی نزدیکتر است؛ یعنی هر شخصیت شایستۀ ایرانی بتواند در هر گوشه و منطقه از کشور استعدادهای مدیریتی خود را در اختیار کشور بگذارد و به خدمت مشغول شود. چون مدیریت بومی هم به شکل افراطی آن دارای عوارض زیادی است و روند توسعه را با چالش روبهرو میکند. افزایش بیحساب و کتاب مدیران بومی هم تالی فاسد روند نابخردانۀ گذشته است.
برگرفته از : روزنامۀ شرق ، ۱۳ آبان ۱۴۰۳
نظر شما