۲۸ - شهریور - ۱۴۰۱
نوشتۀ : احسان هوشمند


‌در سال های اخیر، به‌صورت مستمر و با سرعتی شگفت‌انگیز، ابعادی تازه از کاهش آب در جای‌جای کشور نمایان شده است. در آخرین دست از این زنجیره در کشور، پس از کمبود آب و حوادث متعاقب آن در خوزستان، اصفهان و یزد، این‌‌بار نوبت همدان است که پس از سال‌ها هشدار کارشناسان دربارۀ بهره‌وری غیرعلمی و غیرکارشناسی آب در حوزۀ کشاورزی و چاه‌های غیرمجاز و فرونشست زمین و تغییرات اقلیمی و عدم مدیریت مناسب شرایط براساس واقعیات موجود، بالاخره آب آشامیدنی شهر همدان قطع شود. بخش بزرگی از نیاز آب شرب شهر همدان به ‌وسیلۀ سد اکباتان و بخش دیگری از آن توسط سد آبشینه تأمین می‌شود. با توجه به شرایط اقلیمی و کوهستانی‌بودن بخش بزرگی از استان، شاید بحران آب در سطح استان همدان و فرونشست زمین در بخش‌هایی از استان شگفت‌انگیز باشد ! اما وضعیت موجود نشان‌دهنده مواجهۀ استان همدان با جدی‌ترین تنش آبی در دهه‌های گذشته است. دربارۀ طرح‌های در دست اقدام در همین آغاز یادداشت تأکید می‌شود که هر ظرفیتی، از جمله منابع آبی، در هرجای ایران به همۀ ایرانیان تعلق دارد و اگر کار کارشناسی و مطالعاتی مؤید این رویکرد بود، انتقال آب به دیگر نقاط امری ملی و پذیرفتنی است، نگرانی اصلی این یادداشت کم‌توجهی به ابعاد کارشناسی اقدامات توسط مجریان است که می‌تواند زمینه‌ساز بروز مشکلات تازه‌ای باشد.

۱. د‌ر حالی استان همدان یکی از استان‌های مواجه با تنش آبی است که دولت و نهادهای مسئول تاکنون نتوانسته‌اند برای مدیریت بهینۀ منابع آبی در استان تصمیمات کارشناسی‌شده‌ای اتخاذ کنند. وجود هزاران چاه غیرمجاز، تنها یکی از ابعاد مدیریت ناموفق منابع آبی در استان همدان است. هرچند در سال‌های گذشته صدها چاه غیرمجاز شناسایی شده‌ اما همچنان کنده شدن چاه‌های غیرمجاز در کنار بهره‌برداری غیراصولی از آب یکی از بزرگ‌ترین مسائل آبی استان همدان است.

۲. بنا بر برخی گزارش‌ها حدود ۹۴ درصد آب همدان در بخش کشاورزی مصرف می شود.

همچنین بر اساس برآوردهای موجود، بیش از ۹۰ درصد آب‌های زیرزمینی استان همدان نیز در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد. همدان همچنان یکی از قطب‌های کشاورزی کشور، به‌ویژه در حوزۀ تولید محصولات آب‌بری چون سیب‌زمینی، هندوانه و گندم و نیز سیر و گردو، است. بهره‌برداری غیراصولی از آب نه‌تنها موجب نامهربانی با محیط زیست و تشدید فزایندۀ بحران محیط زیست می‌شود بلکه موجب قطع شدن آب شهر همدان شده است که خود می‌تواند تنش‌های اجتماعی در پی داشته باشد. در استان همدان مانند بسیاری از نقاط دیگر کشور، الگوی کشت به‌ صورت جدی اصلاح نشده است و کشت محصولات آب‌بری مانند هندوانه و سیب‌زمینی موجب شده تا همدان در صدر تولیدکنندگان کشوری این محصولات قرار گیرد. عدم آموزش کشاورزان، ناتوانی در نظارت دقیق و جدی بر مصرف آب و عدم مشارکت جامعۀ محلی در طراحی طرح‌های جدید، از جمله عللی است که موجب شده تا موضوع آب در استان همدان به این روزهای تلخ برسد.

۳. یکی از راه‌های رفع مشکل بحران آب همدان که سال‌هاست از سوی مسئولان مورد توجه قرار گرفته است، انتقال آب از سد تلوار در شهرستان گروس به مرکزیت شهر بیجار است تا با لوله‌کشی و انتقال آب در مسیری به طول ۱۴۰ کیلومتر، نیاز آبی همدان مرتفع شود. این در حالی است که شهرستان گروس امروز خود با بحران آب در حوزۀ آب آشامیدنی و آب کشاورزی دست ‌و پنجه نرم می‌کند؛ به‌ گونه‌ای که بیش از صد روستای شهرستان بیجار با خشکسالی و بحران آب روبه‌رو هستند و برای بسیاری از روستاها آب به ‌وسیلۀ تانکر تأمین می‌شود. دربارۀ سد تلوار همچنان حق‌آبه این شهرستان، به‌ ویژه روستاهای اطراف سد که با بحران آب روبه‌رو هستند، در ابهام و بلاتکلیفی به سر می‌برد و این موضوع می‌تواند زمینه‌ای برای تشدید نارضایتی‌های شهروندان گروسی باشد؛ موضوعی که از سوی مسئولان ملی چندان مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار نگرفته است !

۴. همچنین با توجه به کم‌آبی گستردۀ شهرستان بیجار گروس، طبق برنامه‌های اعلامی قرار است با انتقال آب سد سیازاخ شهرستان دیواندره به طول بیش از ۱۴۰ کیلومتر به شهرستان گروس، در آینده آب مورد نیاز شهر بیجار و کرانی به مرکزیت حسن‌آباد یاسوکند و تعدادی از روستاهای مسیر تأمین شود. شهرستان بیجار گروس یکی از مهاجرفرست‌ترین شهرستان‌های استان کردستان و غرب کشور محسوب می‌شود. یکی از مهم‌ترین مشاغل در این شهرستان نیز کشاورزی است. شاخص‌های نامناسب توسعۀ بیجار گروس در حوزه‌های توسعۀ انسانی و توسعۀ اقتصادی در استان محروم کردستان نیز یکی از ویژگی‌های این شهرستان است. در چنین شرایطی آیا انتقال آب تلوار، بدون دادن سهمی اساسی و جدی به جامعۀ محلی، به تشدید مسائل این منطقه منجر نخواهد شد؟

۵. اگرچه موضوع خشکسالی یکی از اساسی‌ترین مسائل مبتلا به کشور در دهه‌های آتی است،‌ اما مشخص نیست این شیوۀ رفع مشکل، یعنی انتقال آب از منطقه‌ای به مناطق دیگر، بر مبنای کدام کار مطالعاتی صورت گرفته است؟ آیا آمایش سرزمین و مطالعاتی آمایشی زمینۀ چنین اقدامی است؟ آیا انتقال آب در حوزۀ تلوار شهرستان بیجار گروس به استان‌های زنجان و همدان بر مبنای مطالعات و پیوست‌های زیست‌محیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی بهداشتی صورت گرفته است؟ اگر پاسخ آری است، کدام مطالعات؟ و اگر پاسخ منفی است، پس چرا با هیجان‌زدگی ناشی از بروز مسئلۀ قطع شدن آب شهر همدان و اعتراضات اجتماعی پس از آن، فقط در صدد رفع این مشکل به قیمت و هزینه‌ای که ابعاد آن ناپیداست، این اقدام صورت می‌گیرد؟ آیا پیامدهای بهداشتی و زیست‌محیطی و اجتماعی چنین اقدامی در کوتاه‌مدت و بلندمدت مورد بررسی دقیق قرار گرفته است؟ مسئولیت بروز پیامدهای ناخواسته و پیش‌بینی‌نشده بر دوش چه کسانی خواهد بود؟ آیا نهادهای مجری و ناظر دربارۀ ابعاد کارشناسی چنین اقدامی به افکار عمومی توضیح خواهند داد؟ مسئولان استانی در کردستان و مسئولان شهرستان بیجار گروس در برابر چنین روندی چه توضیحی ارائه می‌کنند؟ با توجه به تجارب پیشین و مطالعات موجود، چرا برای رفع یک معضل با اقدامات کارشناسی‌نشده، مسائل تازه آفریده می‌شود؟ گویی اقدامات بدون پشتوانۀ مطالعاتی و آمایشی یکی از رویه‌های مستمر مدیریت روزمره جامعۀ ماست !

برگرفته از : روزنامۀ شرق ، ۵ شهریور ۱۴۰۱ (با ویرایش)

نظر شما