۲۸ - فروردین - ۱۳۹۹
نوشته ی : کاظم سادات اشکوری


کاظم سادات اشکوری

مشکل اصلی ما مشکل واپس ماندگی فرهنگی ست که به گمانم از دو طریق می توان آن را حل کرد: ۱. آموزش ۲. مطالعه.

۱. آموزش، تنها حفظ کردن، و بعد، از یادبردن مطالب کتابهای درسی نیست. آموزش، از خانه، حتی قبل از دبستان، آغاز می شود و تا مقاطع بالای تحصیلی ادامه می یابد. وقتی افراد خانه، هر کدام در عوالم دیگر سیر می کنند و سر در گوشی های همراه دارند و به سریال های آبکی دل بسته اند و به راه دیگر می روند، سخن گفتن از آموزش در خانه موردی ندارد. قضاوت در باره ی آموزش درمقاطع تحصیلی را که جای بحث بسیار دارد، به اهل فن وامی گذارم.

۲. مطالعه. آگاهی، تنها از راه مطالعه ی کتاب به دست می آید. وقتی در کشور هشتادوچندمیلیونی با قریب پنج میلیون دانشجو و بسیاری کارمند و غیرکارمند تحصیلکرده ی شاغل و بازنشسته، مدرس دبستان و دبیرستان و دانشگاه و …شمارگان و تیراژ کتاب، دویست تا پانصد نسخه است، نیازی نیست از رفع مشکل واپس ماندگی فرهنگی و دستیابی به آگاهی سخن بگوئیم. یک نمونه از هزاران هزار مشکل واپس ماندگی فرهنگی را یادآور می شوم و می گذرم.

واپس ماندگی فرهنگی ؛ کاریکاتوری از : احسان گنجی

 گزارشگر تلویزیون، از مردی که مشغول خرید در پیاده رو خیابانی ست، می پرسد: « ببخشید، آقا ! در این روزها که « ویروس کرونا» همه را به رعایت نکات ایمنی توصیه شده واداشته است، چرا شما ماسک ندارید؟! »

خریدار جواب می دهد: « دارم، در ماشین است ! »

این موضوع مرا به یاد کمربند ایمنی انداخت که وقتی راننده در فاصله ای دورتر پلیس را می بیند، کمربند خود را می بندد و پس از گذشتن از پلیس، کمربند را باز می کند ! و اضافه کنم : « لیسندگان، و خزندگان، عوعوکنندگان، محتکران، مختلسان و …را.»

تا مشکل واپس ماندگی فرهنگی حل نشود، آش همین آش و کاسه همین کاسه است. به قول سعدی بزرگوار:« ما کجائیم در این بحر تفکر، تو کجایی؟! »

                                                                                              بیستم فروردین ۱۳۹۹

برگرفته  از : کانال حسن شکاری

نظر شما