نوشتۀ : دکتر نصرالله پورجوادی
«اگر رودکی نمی شد، سعدی نمی شد، مولانا نمی شد، حافظ نمی شد.
ما امروز پس از هزاره ها معلوم نشد چه می شدیم، کجا می رفتیم!
اگر شاعر نمی شد ، نویسنده نمی شد، موسیقی نمی شد،
ما چه می شدیم؟ به کجا می رفتیم؟
اگر مهر و محبت و برادری نمی شد ، ما با درنده برابر می شدیم.»
اینها جملاتی است که پرزیدنت امامعلی رحمان در نطق یا پیام نوروزی خود به مردم تاجیکستان بیان کرد و من از حافظه نقل می کنم. فیلم آن را که یکی از دوستان برایم از آنجا آورده بود دیشب تماشا می کردم.
زیباترین و مردمی ترین و نوروزی ترین پیامی بود که من از یک مقام رسمی شنیدم. حتما آن را ببینید. سخنان امامعلی دو بخش داشت، یک بخش آن نوشته ای بود که او از رو می خواند ولی بخش دیگر مطالبی بود که او از خودش می گفت. از کودکی اش، از جشن های نوروزی که پنهانی در منزل در زمان شوروی ها می گرفتند.
می گفت: « نوروز که می شد از ما می خواستند همه کینه ها و دشمنی ها را از دل ها بیرون بریزیم. همه جا می بایست روشنائی می شد. تاریکی را می زدودند.حتی موی سر ما را می تراشیدند تا در سر ما هیچ سیاهی نباشد. می خواستند دل هایمان هم تاریک نباشد.»
امامعلی در نطق خود تأکید می کرد که نوروز آئین ملی و بین المللی است و به دلائل سیاسی کلمۀ «ایران» و « ایرانی» را به زبان نمی آورد. به جای آن کلمۀ «عجم» را به کار می برد. ولی نطق او نطق ایرانی بود.
من تاکنون تابعیت هیچ کشور دیگری را تقاضا نکرده ام ولی بعد از شنیدن نطق نوروزی آقای امامعلی رحمان و دیدن جشن های نوروزی تاجیکستان در « نوروزگاه»، می خواهم از ایشان تقاضا کنم که به من تابعیت کشورش را عطا کند تا من یک شهروند ایرانی-تاجیکستانی باشم…
نظر شما