نوشته ی: آرسام محمودی
اسلامیزاسیون در ترکیه، تحت زمامداری دولت عدالت و توسعه
نوشتهی: بیرول یشیلدا، بری روبین و دیگران
ترجمهی : نوژن اعتضادالسلطنه
۲۳۱ صفحه – ۱۱۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات صمدیه – تلفن: ۶۶۹۳۶۵۷۵
اشاره :
«اسلامیزاسیون در ترکیه» نام مجموعه مقالاتی از استادان بیشتر ترک دانشگاههای آمریکا و ترکیه است که در سال ۲۰۱۱ در قالب کتابی تحت عنوان “Islamization of Turkey under the AKP Rule” به چاپ رسیده است. این کتاب در ایران در سال ۱۳۹۴ از سوی انتشارات صمدیه و به ترجمه ی نوژن اعتضادالسلطنه ترجمه شده است. این مجموعه مقالات دربرگیرنده ی دادهها و آگاهی های مهمی پیرامون اوضاع سیاسی- اجتماعی ترکیهی معاصر است که خواننده را با زوایای پنهان جامعهی ترکیه آشنا میسازد. نوشته شدن این مقالات توسط استادان ترک و پژوهشگران مسائل ترکیه ارزش آنها را دوچندان میکند. البته باید به ترجمهی ضعیف و در پارهای موارد ناشیانهی این اثر اشاره کرد، برای مثال «کانون روشنفکران» یا Aydinlar Ocaği که نام یک تشکیلات اسلامگرا و ترکگرا در ترکیه است به «سازمان آتشدان! روشنفکران» برگردان شده است. Ocağ در ترکی به معنای محل تمرکز است و کاربردی دوگانه دارد، گاهی به معنای « اجاق » ( جای آتش و گرما )، و گاهی اوقات به معنای « کانون » به کار می رود . بنابراین در اینجا این واژه به معنی کانون است نه آتشدان. اما این اشتباهات از ارزش پژوهشها و آمارهایی که در این کتاب گردآوری شدهاند، نمیکاهد. دادههایی که در کتاب به دست داده شده ، نشان دهنده ی تناقضات هویتی در ترکیه و خطراتی است که با رشد بنیادگرایی، ترکیه و خاورمیانه را تهدید میکند. در این نوشته سعی شده با بررسی نکات مهم این کتاب به بحرانهای جاری کشور ترکیه اشاره شود .
نخستین بارقههای رشد اسلامگرایی در ترکیهی معاصر و نقش نیروهای نظامی
نظر غالب در ایران این است که ارتش لائیک ترکیه در سطوح مختلف و به شکلی یکپارچه مخالف سیاستهای اسلامگرایانه بوده است، اما با مقالاتی که پژوهشگران مسائل ترکیه در این کتاب ارائه دادهاند، دید تازهای در مخاطب ایجاد میشود.
نور بیلگه کریس، استاد روابط بینالملل دانشگاه بیلکنت آنکارا، در مقالهای تحت عنوان « ویرانسازی ترکیه؛ آرزوی مردم ترکیه؟ » به اختصار به تاریخچهی رشد اسلامگرایی در ترکیه میپردازد و مینویسد: «با به اوج رسیدن فعالیت جریانات چپگرای ترکیه در دهه ی ۵۰ میلادی، جریان های اسلامگرا با نام های گوناگون ، اتخاذ جهتگیری مذهبی در عرصهی سیاسی ترکیه را به عنوان پادزهری در برابر سوسیالیسم ارائه نموده و آن را بسط دادند [۱]. … اسلامیزاسیون در ترکیه روندی است که از دههی ۷۰ میلادی آغاز شده و با کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ شدت گرفت. اسلامیزاسیون [یا] ارائه ی مدل تلفیقی اسلامی- ترکی، به عنوان پادزهری در مقابل کمونیسم قلمداد شد و به یکی از مؤلفههای بارز سیاست ترکیه تبدیل شد [۲].» مصطفی شن، استاد جامعهشناسی دانشگاه فنی خاورمیانهی آنکارا نیز در مقالهی خود با عنوان « تغییر و تحول در اسلامگرایی ترکی و ظهور حزب عدالت و توسعه »، با اشاره به گذشتهی اسلامگرایی در ترکیهی معاصر، به نقش نیروهای نظامی و سازمان کانون روشنفکران در این میان میپردازد. وی مینویسد: «میتوان دریافت که ایدههای موجود در کتب تاریخی ترکی و نوشتههای روشنفکران اسلامگرای ترک، بهطور نظاممند و تعریف شده منطبق با مدل تلفیقی ترکی- اسلامیای هستند که در سال ۱۹۷۳ توسط سازمان کانون روشنفکران مطرح شده است.
این کانون که در سال ۱۹۷۰ بنا شد، به منظور مقابله با جنبش چپ ترکیه تأسیس شد. اعضای این سازمان معتقد به استفادهی ابزاری از اسلام به منظور به اطاعت واداشتن مردم از قوانین جاری کشور بودند. عقاید این سازمان پس از کودتای ۱۹۸۰ میلادی [که به دلیل هرج و مرج سیاسی ناشی از درگیری میان جریانات چپ با ملیگرایان افراطی رخ داد] مورد توجه نظامیان ترکیه قرار گرفت و بسیاری از طرحهای آنان اجرا شد که از جمله نتایج آن میتوان به اخراج حدود ۲۰۰۰ نفر از روشنفکران چپگرا از نهادهای اداری و آموزشی ترکیه اشاره کرد [۳]. کادرهای سازمان کانون روشنفکران رابطهی بسیار نزدیکی با نخبگان حکومتی ایجاد کردند و از این طریق پذیرش و اجرای مدل تلفیقی ترکی- اسلامی توسط رژیم نظامیان را تسهیل نمودند . » [۴]
این تغییر رویه تا جایی پیش رفت که به نوشتهی حلیل کاراولی (از پژوهشگران نهاد مطالعاتی آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه جان هاپکینز آمریکا) پس از اینکه آموزش فلسفه در دورهی متوسطه، به وسیلهی دولتهای راستگرای ترکیه در دههی ۷۰ حذف شد، در دههی ۸۰ رژیم راستگرای نظامیان، آموزش دروس مذهبی (اسلامی) و اخلاق را در دورهی تحصیلات، اجباری نمود [۵.]
حمایت لیبرالها از اسلامگرایان و پشتوانه ی اقتصادی گروههای اسلامی
از دیگر موارد جالب توجه در این مجموعه مقالات، اشاره نویسندگان و پژوهشگران مسائل ترکیه به حمایت لیبرالها از اسلامگرایان است. به نظر میرسد ، سطحینگری برخی از لیبرالهای آرمانگرا به ویژه احزاب و گروههای لیبرال اروپا در حمایتشان از گروههای اسلامگرا در ترکیه مؤثر بوده باشد. حلیل کاروالی در مقالهی خود با نام « وعدهی تحققنیافتهی روشنگری: کمالیسم و منتقدان لیبرالش »، در این باره مینویسد: «ویژگی بارز سیاست ترکیه از سال ۲۰۰۰ به این سو، اتحاد میان لیبرالها و محافظهکاران اسلامی بوده است. علیرغم به رسمیت شناخته شدن محافظهکاران اسلامی از سوی لیبرالها، آنها (لیبرالها) هیچگاه کمالیستها و سنت آنان را به رسمیت نشناختند. …برقراری اتحاد میان جنبش محافظهکار اسلامی و روشنفکران لیبرال، نه تنها از دید بخش عمدهای از طبقهی متوسط سکولار ترکیه، بلکه از منظر تصمیمگیرندگان لیبرال در غرب و به خصوص کشورهای اروپایی نیز به رسمیت شناخته شد. چنان که یکی از نویسندگان غربی در این باره میگوید: دلیلی نمیبینم که باور نکنم حزب عدالت و توسعه یک نیروی لیبرالیزه شده است، امری که روشنفکران ترک نیز مرا از صحت آن مطمئن ساختهاند! .» [۶]
حلیل کاراولی می افزاید: «تمایل روشنفکران لیبرال ترکیه به زیبا جلوه دادن دورهی عثمانی و گذشتهی اسلامی ترکیه قابل ملاحظه است.» [۷]
این اتحاد، در نهایت منجر به ایجاد طبقهای جدید در ترکیه شد؛ طبقهای متشکل از سرمایهداران اسلامگرا که در سالهای بعد سرمایه و هزینهی مورد نیاز فعالیتهای اسلامگرایان را تأمین کردند. مصطفی شن در مقالهی خود مینویسد: «اسلامگرایان همواره با تاجران و مالکان خرد و متوسط در ارتباط بودهاند. با این وجود از دههی ۸۰ میلادی، ترکیه شاهد رشد قابل ملاحظهی طبقهی تجاری جدیدی بود. …مهمترین رشد را [در دههی ۸۰] میتوان در ظهور یک طبقهی بورژوازی جدید و بزرگ دید که روابطی نزدیک با جنبشهای اسلامگرا داشت. به موازات رشد جنبش اسلامگرایی، گروه جدیدی متشکل از تاجران، دست به تأسیس انجمنی داوطلبانه با نام «موصیاد» (انجمن صنعتگران و بازرگانان مستقل) زدند. این انجمن حدود سه هزار عضو داشت که نماینده بیش از ده هزار کارخانه بوده و همگی آنان مدافع پیوند مالکان و فعالان اقتصادی با گروههای اسلامگرا بودند. …همچنین نام ده نفر از اعضای موصیاد در میان اعضای مؤسس حزب اسلامگرای عدالت و توسعه که سالهای بعد تأسیس شد، به چشم میخورد. …اکثر شرکتهای عضو انجمن موصیاد در مالکیت انحصاری خانوادگی هستند و سرمایه ی کل این انجمن، حدود ۱۰ درصد از تولید ناخالص ملی ترکیه را تشکیل میدهد. » [۸]
پیوند شوونیسم ترکی و بنیادگرایی اسلامی
همانطور که پیشتر اشاره شد، مدل تلفیقی اسلامی- ترکی در دهههای ۷۰ و ۸۰ به عنوان پادزهری در مقابل جنبشهای چپ در ترکیه ارائه شد و سازمان «کانون روشنفکران» نقش مهمی در این میان داشت. از این دیدگاه (مدل تلفیقی اسلامی- ترکی) ترکها داوطلبانه اسلام را پذیرفتند و به سرعت به مدافعان و پیشتازان این دین بدل شدند و پیام اسلام [یا بهتر است گفته شود : خوانش خاصی از اسلام] را به سرتاسر آناتولی و بالکان رساندند [۹].
این مدل با استقبال گروههای نژادگرای ترکیه همراه شد و پیوندی ناگسستنی میان بنیادگرایی اسلامی و شوونیسم ترکی ایجاد شد. به طوری که به نوشتهی مصطفی شن، برخی از عقاید و ویژگیهای این سازمان (کانون روشنفکران) در ارتباطی تنگاتنگ با مانیفست حزب نژادگرا و شوونیست «حرکت ملی (MHP» است و به همین خاطر امروز در ائتلاف با این حزب شناخته میشود [۱۰]. وی همچنین مینویسد: «اسلامگرایی ترکی از ۱۹۸۰ به ایدئولوژی رسمی نخبگان دولتی ترکیه بدل شد. …[امروز] جمعیتهای مذهبی ترکیه و نقریباً همگی اسلامگرایان، ایدهی مدل تلفیقی ترکی- اسلامی را پذیرفتهاند به این معنی که« اسلام تنها پیششرط ترک بودن و حافظ هویت ترکی است ». …به علاوه ملیگرایان ترک و اسلامگرایان اغلب تصویری یکسان از امپراطوری عثمانی به عنوان یک قدرت جهانی ارائه دادهاند. هر دو جریان نه تنها امپراطوری عثمانی را به عنوان یک دولت آرمانی مطرح ساختهاند، بلکه اغلب حکمرانی آن بر سه قاره در جهان را به عنوان مهمترین شاهد بر عظمت و پیروزمندی ترکان مسلمان قلمداد کردهاند. ملیگرایان و اسلامگرایان اغلب در ارائه تصویری مبالغهآمیز از گذشته عثمانی و احساساتشان نسبت به هر نماد، تصویر و ارزشی که به طور ضمنی در ارتباط با آن امپراطوری بوده باشد با یکدیگر اشتراک نظر داشتهاند. …بایستی توجه داشت که ایدهی اصلی [در مدل ترکی- اسلامی] نه وحدت کشورهای مسلمان، که بازسازی ترکیه و تبدیل آن به یک کشور باعظمت است که یادآور امپراطوری عثمانی باشد! اظهار نظر عبدالله گل در این باره در دورهی تصدی وزارت امور خارجه ترکیه میتواند حکایت از وجود نشانههای واقعی آمیختگی ملیگرایی ترکی با نوعثمانی گرایی باشد. وی در پاسخ به انتقادات مطرح شده در پی سفر خالد مشعل ، رهبر گروه اسلامگرای حماس به آنکارا در فوریه ۲۰۰۶ گفت : من از اقدامات آنها مطلع هستم، چه کسی بیش از من نگران فلسطین خواهد بود؟ تمامی گزارش ها از فلسطین و اسرائیل و کل منطقه در اختیار من قرار میگیرد و زمانی که مشکلی در خاورمیانه روی میدهد، استانبول محل حل آن مشکل خواهد بود. نقشه، بایگانیها، اطلاعات و واقعیات در دستان ما هستند و به همهی آنها احاطه داریم [۱۱]. ارزیابیها نیز نشان میدهد اولویت مسائل مذهبی [با خوانش خاص عثمانیگرایانه] برای رأیدهندگان به حزب نژادگرا و افراطی حرکت ملی همانقدر از اهمیت برخوردار است که برای حامیان حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» در اولویت قرار دارد.» [۱۲]
ناظران بر این باورند که سیاست حزب عدالت و توسعه در مورد خاورمیانه تا حد زیادی مبتنی بر ایده نوعثمانی گرایی است که طبق آن افتخارات و پیروزیهای عثمانی بایستی چراغ راه آینده ی ترکیه و تبدیل شدن آن کشور به یک قدرت منطقهای قرار گیرد [۱۳].
از طرف دیگر شواهد و قراین نشاندهندهی این است که مدل اسلامی- ترکی که توسط سیاستمداران ترکیه پذیرفته و اجرا میشود محدود به مرزهای ترکیه و حتی خاورمیانه نیست. در این میان، جنبش فتحالله گولن با توجه به امکانات گستردهای که در اختیار دارد و تبلیغاتی که برای گفتمان ترکی- اسلامی صورت میدهد، حائز اهمیت است. مصطفی شن با اشاره به جنبش و فعالیتهای گولن مینویسد: «جمعیت گولن، توان مدیریتی و تأثیرگذاری خود را از ترکیه به آسیای مرکزی و اروپای غربی گسترش داده است و در آنجا از طریق فعالیتهای گسترده در حوزهی آموزش، تجارت و رسانه تا حد بسیار زیادی ملیگرایی ترکی را ترویج میکند. در مصاحبهها، سخنرانیها، کتاب ها و مقاله های گولن و اعضای جمعیتش حضور بسیار پررنگ ملیگرایی ترکی دیده میشود. …برای آنان هدف عمده از تأسیس مدارس، ترویج فرهنگ و ارزشهای ترکی است و از طریق آن دست به یک لابی گسترده زدهاند تا از طریق آن بتوانند به ادعای خود از منافع ترکیه در مجامع بینالمللی دفاع کنند.» [۱۴]
پیش از تیرگی روابط دولت «عدالت و توسعه» با جنبش گولن، اعضای وابسته به این حزب روابط بسیار نزدیکی با جنبش گولن داشتند. برای مثال عبدالله گل در زمانی که عهدهدار وزارت امور خارجه ترکیه بوده است، با ارسال دستورهایی به تمامی سفارتخانههای ترکیه، در صدد توسعه ی روابط حسنه با مدارس وابسته به جنبش گولن بوده است [۱۵]. حتی به نوشتهی نور بیلگه کریس [دست کم تا پیش از برهم خوردن روابط دولت ترکیه با فتحالله گولن] نیروهای امنیت داخلی ترکیه، نیروهای زبده و متخصص نبودند بلکه اکثراً از کادرهای طرفدار فتحالله گولن تشکیل شده بودند [۱۶]. هرچند در پی اختلافات اخیر، روابط جنبش اسلامی- ترکی گولن با دولت اسلامگرای «عدالت و توسعه» دچار تشنج شده، اما همچنان امکانات این جنبش در راستای صدور و تقویت این گفتمان اسلامی- ترکی فعالیت میکند و در مواردی هم دولت ترکیه امکانات و مدارس این جنبش را به نفع خود مصادره کرده و گفتمان اسلامی- ترکی را خود از طریق این مدارس تبلیغ میکند. یک نمونه از مصادرههای مدارس گولن به نفع دولت ترکیه، اخیراً در افغانستان اتفاق افتاد.
پیشتر اشاره شد که اسلام مورد استفاده در مدل تلفیقی ترکی- اسلامی یا اسلامگرایی ترکی، خوانش خاصی از اسلام است. مصطفی شن در ادامهی مقالهاش در این باره مینویسد: «دستگاههای مذهبی دولتی از جمله «ادارهی امور دیانت» که به اختصار دیانت نامیده میشود، دانشکدههای الهیات، مدارس مذهبی امام خطیب، کلاسهای اجباری آموزش مذهبی در مقاطع ابتدایی و متوسطه و همچنین دورههای رسمی کلاسهای آموزش قرآن، از جمله شاخصهای اصلی عرصهی مذهبی در ترکیه هستند. در این مورد چند جنبه حائز اهمیت است؛ نخست آنکه همه ی دستگاههای مذهبی در ترکیه نهادهایی رسمی هستند که از نظر مالی و اجرایی رسماً از سوی دولت مورد پشتیبانی قرار میگیرند. دیگر آنکه بیشتر نهادهای رسمی مذهبی، تفسیری خاص از اسلام سنی را ترویج میکنند و در نتیجه باورهای مذهبی غیرسنی را از حوزهی بررسی و توجه خارج نمودهاند. به این مفهوم، این نهادها ابزاری برای یکپارچهسازی جامعه ی ترکیه [آسیمیلاسیون] در باورها و مناسک مذهبی افراد هستند. بنابراین دستگاههای مذهبی دولتی نقشی اساسی در توسعه ی بسترهای اجتماعی جنبش اسلامگرایی و گروههای سنی ایفا کردهاند. [این دستگاهها و نهادهای مذهبی به قدری در حکومت ترکیه قدرت پیدا کردهاند که] در سالهای اخیر اکثر کادرهای حزب حاکم «عدالت و توسعه» از افراد تحصیلکرده در این نهادها خصوصاً مدارس امام خطیب هستند. در واقع میتوان گفت که مدارس امام خطیب نقشی بسیار اساسی در ترویج و قانونی نمودن باورها و آرمانهای اسلامگرایی ترکی ایفا کردهاند [۱۷].» به نوشتهی مصطفی شن بیشتر جمعیتهای مذهبی در ترکیه دارای احساسات بسیار قوی ملیگرایانه هستند [۱۸].
اوضاع کنونی جامعه ی ترکیه
آمار و نتایج پژوهشهای تحلیلگران مسائل ترکیه نشان از کاهش تساهلورزی و مدارا و رشد بنیادگرایی در ترکیه دارد. مطابق یک ارزیابی که پروفسور ایلماز اسمر (Yilmaz Esmer) از دانشگاه «باهچه شهیر» استانبول در مورد «رادیکالیسم و بنیادگرایی» در ترکیه در سال ۲۰۰۹ انجام داده است، تنها ۷ درصد مردم ترکیه به نظریهی تکامل داروین اعتقاد دارند، ۳۹ درصد به داستان الهی آفرینش باورمندند و ۵۶ درصد از پاسخدهندگان نیز مذهب را نسبت به علم راهنمایی مطمئنتر در درک جهان قلمداد کردهاند [۱۹]. مطابق همین ارزیابی برای ۶۲ درصد از شهروندان ترکیه «میزان و شدت مذهب» در جامعه در اولویت نخست قرار دارد! ۱۶ درصد از شهروندان برای سکولاریسم ارجحیت قائلند و ۱۳ درصد دموکراسی را مهمترین مؤلفه میدانند، [بنابراین] ترکیه قطعاً جامعهای مذهبی است [۲۰]. تعداد دانشآموزان مدارس امام خطیب نیز از میزان ۶۴۵۳۲ نفر در سال ۲۰۰۳ با رشدی سریع به ۱۴۳۶۳۷ نفر در سال ۲۰۰۹ رسیده است. چنین رشدی را در تعداد کارمندان «اداره امور دیانت» هم میتوان مشاهده کرد [۲۱] .
همچنین برابر یک پژوهش میدانی که همین پژوهشگر در سال ۲۰۰۷ انجام داده است، ۲۹ درصد از مصاحبهشوندگان یک نظرسنجی خواهان اجرای شریعت اسلامی بودند که نه تنها محدود ساختن حقوق زنان را در برمیگرفت بلکه اجرای حکم سنگسار را هم شامل میشد [۲۲.]
نور بیلگه کریس مینویسد: امروزه در ترکیه پزشکان مردی وجود دارند که از معالجهی بیماران زن خودداری میکنند. پزشکان زنی هستند که از درمان مردان اجتناب میورزند، دانشجویانی در دانشگاهها حضور دارند که نمیتوانند در چشمان استادان زن بنگرند، دانشجویان هنری وجود دارند که از طراحی اندامهای برهنه خودداری میکنند، عدهای از دانشجویان پزشکی رغبتی به شرکت در کلاسهای اندام شناسی ندارند، شهردارانی هستند که خواهان جداسازی زنان و مردان در پارکهای همگانی از یکدیگر و توقف فعالیت تیمهای والیبال دختران هستند، زمامدارانی وجود دارند که اجرای تفکیک جنسیتی در مدارس را توصیه میکنند و پزشکانی در برنامههای تلویزیونی ترکیه شرکت میکنند که میگویند بیماری سرطان با نیروی ایمان درمانپذیر است . [۲۳]
در ارزیابیهای انجام شده در سال ۱۹۹۰، ۵۹ درصد از شهروندان ترک اظهار داشتند که خواهان داشتن همسایگان مسیحی در نزدیکی منازلشان نیستند، و ۶۵ درصد نیز عدم تمایل خود به همسایگی با یهودیان را ابراز نمودند. [۲۴]
عدم تساهل ورزی و رشد بنیادگرایی در رفتار دولت ترکیه نیز قابل مشاهده است، برای نمونه پس از لحن خشن اردوغان با شیمون پرز رییسجمهور اسرائیل در اجلاس داووس، رفتارهایی علیه یهودیان ساکن ترکیه در پیش گرفته و تبلیغاتی علیه آنها آغاز شد. در همین راستا ، به دستور «حزب عدالت و توسعه» تابلوهایی تبلیغاتی در استانبول ساخته شدند که شعارهای ضد یهودی بر روی آنها نوشته شده بود. همچنین فیلمهای انیمیشن نمایش داده شده در مورد یهودیان در ایستگاه متروی تقسیم در استانبول، که کانون حملونقل همگانی آن شهر است، باعث برآشفتگی یهودیان ساکن استانبول شد . [ ۲۵ ]
نور بیلگه کریس در این باره به برگزاری نشست از سوی مقامات «حزب عدالت و توسعه » با نمایندگان گروههای افراطی موجود در خاورمیانه اشاره میکند و نتیجه میگیرد که این حرکت و اقدامات مشابه بنیادگرایانه از سوی «حزب عدالت و توسعه » اعتبار ترکیه را از بین خواهد برد. این استاد روابط بینالملل معتقد است پیامد سیاستهای دولت ترکیه، پایهگذاری اسلام سیاسی،« بسط دیدگاههای طالبانی» ، بیگانههراسی و نژادپرستی و زنستیزی و رشد محافظهکاری اجتماعی در ترکیه بوده است [۲۶].
امروز نیز حمایت دولت ترکیه و گروههای اسلامگرا و نژادگرای ترکیه از نیروهای جهادی، افراطیون و تروریستها در خاورمیانه در شهرهای بزرگ ترکیه چهره ای آشکار به خود گرفته است.
با وجود اینکه از نظر کارشناسان مسائل ترکیه، سیاستهای بنیادگرایانه دولت عدالت و توسعه، اعتبار ترکیه و میراث آتاترک را از بین خواهد برد، اما سیاستهای آتاترک و میراث دوران او هم چندان درخشان و قابل دفاع نیستند. هرچند سیاستهای ترکگرایانه ی مصطفی کمال پاشا، به داخل مرزهای ترکیه محدود بود، اما با این وجود این سیاستها بسیار خشن اجرا میشدند. ایلهان سلجوک ، سردبیر و روزنامهنگار سکولار «روزنامهی جمهوریت» با ذکر تجربیات شخصی خود، چگونگی اجرای سیاستهای تُرک کردن اجباری مردم آناتولی توسط ملیگرایی کمالیستی را توضیح میدهد. وی که خود در یک خانوادهی یونانی تبار زاده شده است ، مینویسد: «خانواده من گاهی اوقات با هم یونانی صحبت میکردند اما از ترس مجازات اغلب مواقع با یکدیگر به زبان ترکی سخن میگفتند. …اگر والدین من میتوانستند به زبان یونانی صحبت کنند من هم میتوانستم آن زبان را فرابگیرم .» [۲۷]
حلیل کاراولی نیز در این باره مینویسد: «[در دوران آتاترک] اقلیت مسیحی و یهودی هدف برنامههای حذف قومیتی دولت ترکیه قرار گرفتند. پاکسازی یهودیان از ناحیه تراسه (Thrace) در سال ۱۹۳۴ صورت گرفت و اموال آنان در سال ۱۹۴۲ مصادره شد. برنامههایی علیه یونانیهای مقیم استانبول در سال ۱۹۵۵ اجرا شدند و اخراج آخرین گروه از یونانیها در سال ۱۹۶۴ انجام شد.» [۲۸]
بنابراین میتوان نتیجه گرفت ترکیه دچار تناقضات هویتی فراوان است. از طرفی رشد بنیادگرایی اسلامی و شوونیسم ترکی، و از طرف دیگر داشتن تجربهی تلخ پاکسازیهای هویتی و قومی دوران آتاترک، باعث شده است که نتوان هیچ یک از دو مسیر مدل ترکی- اسلامی و مدل جمهوری سکولار آتاترکی را بر دیگری ترجیح داد. به ویژه اگر عناصر غیرترک، چون کردها و علویان وارد مناسبات هویتی در ترکیه شوند، معادله بسیار پیچیده خواهد بود. درگیریهایی که در سالهای اخیر در مناطق کردنشین میان کردها و ارتش ترکیه روی داده حکایت از ریشهای بودن شکاف هویتی در ترکیه و تداوم تنازعات و بحران در این کشور دارد.
پینوشتها :
۱. نور بیلگه کریس (استاد روابط بینالملل دانشگاه بیلکنت آنکارا)، ویرانسازی ترکیه: آرزوی مردم ترکیه؟، اسلامیزاسیون در ترکیه، ص ۷۷
۲. نور بیلگه کریس، همان، ص ۷۱
۳. مصطفی شن (استاد جامعهشناسی دانشگاه فنی خاورمیانه آنکارا)، تغییر و تحول در اسلامگرایی ترکی و ظهور حزب عدالت و توسعه، اسلامیزاسیون در ترکیه، ص ۱۰۶
۴. مصطفی شن، همان، ص ۱۱۴
۵. حلیل کاراولی (پژوهشگر نهاد مطالعاتی آسیای مرکزی و قفقاز و همکار در برنامهی مطالعاتی راه ابریشم در دانشگاه جان هاپکینز ایالاتمتحدهی امریکا)، وعدهی تحقق نیافتهی روشنگری: کمالیسم و منتقدان لیبرالش، اسلامیزاسیون در ترکیه، ص ۱۶۵
۶. حلیل کاراولی، همان، ص ۱۵۵
۷. همان، ص ۱۷۷
۸. مصطفی شن، همان، ص ۱۳۲
۹. همان، ص ۱۰۶
۱۰. همان، ص ۱۰۶
۱۱. همان، ص ۱۰۸
۱۲. همان، ص ۱۳۹
۱۳. همان، ص ۱۱۰
۱۴. همان، ص ۱۱۰
۱۵. نور بیلگه کریس، همان، ص ۸۴
۱۶. همان، ص ۸۱
۱۷. مصطفی شن، همان، ص ۱۱۶
۱۸. همان، ص ۱۱۰
۱۹. حلیل کاراولی، همان، ص ۱۷۲
۲۰. همان، ص ۱۷۹
۲۱. مصطفی شن، همان، ۱۲۰
۲۲. نور بیلگه کریس، همان، ص ۹۴
۲۳. همان، ص ۸۳
۲۴. حلیل کاراولی، همان، ص ۱۸۱
۲۵. نور بیلگه کریس، همان، ص ۹۳
۲۶. بیرول یشیلدا (استاد دانشگاه ایالتی پورتلند ایالت های متحد آمریکا) و بری روبین (پژوهشگر مرکز مطالعات مسائل بینالملل گلوریا در هرتزلیای اسرائیل)، اسلامیزاسیون در ترکیه، ص ۲۵
۲۷. حلیل کاراولی، همان، ص ۱۸۰
۲۸. همان، ص ۱۸۱
برگرفته از : پایگاه خبری – تحلیلی دماوند ( با ویرایش )
۱ نظر
با درود برشما جناب احمدی گرامی ،
ترک ها در خیال امپراطوری عثمانی ، مقاله ارائه شده دلیل رای آوردن پیشنهاد اردوغان را بخوبی روشن می سازد .
عجب است که در همسایگی مان مردمی وجود دارند که از تاریخ که نه بلکه از رخداد های عصر حاضر در کنار گوششان ( جمهوری اسلامی) پند نگرفته اند ،
ترکیه که میرفت تا با تلاش به جمع اعضای اتحاد اروپا بپیوندد بیک باره با ترکیب اسلامگرایی ترک و شوونیسم ترک که هرکدام به تنهایی برای تخریب یک جامعه ویک کشورکافی است با شعار افسانه امپراطوری عثمانی در دل بی خردان کوردل ، آنان را بیک سیاهی لشکر تحت امر اردوغان که خود را برتر و نیرومند تر از سید علی خامنه ای که ادعای رهبری جهان اسلام را دارد، در آورده .
جالب اینجاست که طرفداران اردوغان نشان داده اند که از یهودیان و مسیحیان متنفرند و دیری نخواهد پایید که کردها و شیعیان هم در زمره مسیحیان و یهودیان قرار خواهند گرفت . در آینده نزدیک شاهد آشوب و درگیری شو ونیسم ها با دگراندیشان در کشور ترکیه خواهیم بود که آنان نیز همچو آزادی خواهان در ایران توسط افراطی های ترک سرکوب و آواره و از کشورشان رانده خواهند شد .
شوربختانه کشورمان در منطقه ای قرار دارد که بی خردی در این بخش بیداد می کند .
ارسال شده در تاریخ فروردین ۲۸ام, ۱۳۹۶ در ساعت ۹:۴۵ ب.ظ
نظر شما