۴ - آبان - ۱۳۹۴
نوشته ی : كاوه بيات


A-Dictionary-of-Azari2

 

 

فرهنگ واژگان آذری

نوشته ی : فیروز منصوری

ویراستار : عقاب   علی احمدی

چاپ اول : ۱۳۹۳

۶۷۲ ص – ۶۰۰۰۰ تومان

ناشر : انتشارات هزار کرمان – فروش تلفنی : ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶ و ۶۶۹۲۳۹۴۶ -۰۲۱

در مسائل ملّی و قومی موضوع زبان حال اگر نگوییم مهم‌ترین، لااقل یکی از مهم‌ترین مضامین مورد بحث است؛ این امر به ویژه در مورد مباحث مربوط به هویت ملّی ایرانیان صدق می‌کند که زبان فارسی رکن مهمی از آن را تشکیل می‌دهد و به همین ترتیب مناسبت و نوع رابطه ی دیگر زبان‌های رایج در فلات ایران با زبان فارسی.

     اگرچه در پاره‌ای از دیگر مباحث مانند بحث زبان و ادب و فرهنگ عربی و تناسب با زبان و ادب و فرهنگ فارسی، دامنه ی بحث تا حدود زیادی باز شده و در نهایت جدل و مناقشه نیز کم شده است ولی در پاره‌ای از دیگر حوزه‌ها از جمله بحث زبان ترکی رایج در ایران و مناسبت آن با زبان فارسی، چنین نیست؛ احتمالاً قدمت و پیشینه ی مبحث اول از نقطه نظرِ دوره ی  طرح و بحث و متأخر بودن نسبی مقوله ی دوم در این بحث ناشدگی نسبی بی‌تأثیر نبوده است.

     واقعیت امر آن است که بحث زبان ترکی همراه با تعبیر و تفسیری متمایل به نوعی ضدیّت و رویارویی با زبان فارسی بحث نسبتاً جدیدی است. اگرچه در دوره‌هایی از تاریخ ایران از زمان استقرار طوایف و خاندان‌های ترک زبان در کشور بحث ترک و تاجیک نیز مطرح شد و در سطوحی نیز مطرح ماند ،ولی این امر هیچ گاه جنبه‌ای جدّی و ریشه‌ای نیافت و بیشتر مبیّن نوعی رقابت و رویارویی در عرصه ی قدرت خاندان‌های جدید و قدیم حاکم بود. تنها در سده ی اخیر است که مقارن با مراحل زوال نهایی امپراتوری عثمانی و برآمدن یک هویت ترکی جایگزین، این بحث ابعادی تُند و متفاوت به خود گرفت. «ترکان جوان» در موطن خود و در مقام نوعی تسویه حساب سیاسی و فرهنگی با عثمانی‌گری، نخست راه ستیزه و رویارویی با نقش و تأثیر بر جای مانده از ادب و فرهنگ فارسی را در پیش گرفتند و در گام بعدی و در نگاهی توسعه‌طلبانه به حوزه‌های همسایه، به صورتی سازمان‌یافته بنای ترک خواندن ترک‌زبان‌های دیگر نقاط را نهادند.

     آذربایجان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های این رویارویی را تشکیل می‌دهد و اهمیت فرهنگ واژگان آذری نیز در یک چنین چارچوبی قابل ارزیابی است.

     فرهنگ واژگان آذری حاصل نگاهی است ژرف و عمیق به واژگان رایج در زبان گفتاری آذربایجانی‌ها که از آن به عنوان ترکی آذری نیز یاد می‌شود و شناسایی بیش از هفت هزار واژه ی فارسی و عربی در متن جاری و ساری این زبان.

     در واقع هر واژه به صورت یک مدخل جداگانه همراه با آوانگاری و معنایش آمده است که در بسیاری از موارد با نمونه‌هایی از کاربردش در اشعار یا ضرب‌المثل‌های ترکی رایج در آن حوزه همراه است. در ادامه واژه‌های همانند هر یک در دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی ذکر شده است؛ «از زبان‌های باستانی چون اوستایی و پهلوی و ارمنی تا زبان‌ها و گویش‌های امروز چون فارسی ، سیستانی، بلوچی، خراسانی، کردی، لری و مازندرانی…» (صص ۲۱- ۲۰).

     فیروز منصوری پژوهشگر پرسابقه و صاحب سبک این حوزه که پیش‌تر نیز با انتشار آثاری چون رازهایی در دل تاریخ؛ شاه اسماعیل شاعر نبوده، دیوانی هم نداشته است (۱۳۵۷)، و مطالعاتی درباره ی تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان (چ اول ۱۳۷۹، چاپ سوم ۱۳۹۳) گام‌هایی اساسی در نقد و بررسیِ جعل و تحریف دامنه‌دار ترک‌گرایان برداشته است، در این موضوع بخصوص نیز وارد کار است با هدفِ «… اثبات این حقیقت و هدف… که زبان مادری آذربایجانیان زبان ترکی نبوده و نیست، بلکه زبان فارسی ناب است و … [فقط]… در نبود پژوهش‌های آگاهی‌رسان، بیگانگان به تلبیس و تحریف زبان آذربایجانیان را  « ترکی» نامیده و ابزار تبلیغاتی نیت‌های شوم سیاسی خود کرده‌اند» (ص ۱۶، مقدمه ی نویسنده).

     بسیاری از واژه‌های مورد توجه در این بررسی لغات و کلمات سرراست فارسی هستند که در ترکی آذربایجانی رواج دارند و مستلزم توضیح چندانی نیستند؛ برخی دیگر واژه‌های فارسی‌ای هستند که در چارچوب مشتقات و صورت‌بندی‌های دستوری زبان ترکی، وجهی ترکی به خود گرفته‌اند که در این بررسی در تطابق با واژه‌های گرد آمده در طیف متنوعی از فرهنگ‌های فارسی از لغت‌نامه ی دهخدا گرفته تا حدود دویست عنوان فرهنگ دیگر موضوع شناسایی قرار گرفته‌اند.

     در تطابق و شناسایی واژه‌های مورد بحث فقط به لغتنامه‌ها و فرهنگ‌های فارسی اکتفا نشده ، و با بهره‌برداری از حدود صد و اندی فرهنگ گویش‌های ایرانی رایج در کشور، گستره ی سرزمینی این واژه‌ها نیز در بسیاری از موارد شناسایی شده‌اند.

     فیروز منصوری این فرهنگ را حاصل سعی و تلاشی پانزده ساله توصیف کرده است، برای گردآوری واژه‌ها و اصطلاحاتی که مردم آذربایجان «از کودک پنج ساله تا پیرمرد نود ساله، زن بی‌سواد و روستانشین، مرد دهقان و دامدار، شهروند باسواد، فرهنگی و عامی، صنعتگر و برزگر و همه ی گروه‌های مردم آذربایجان روزانه به کار می‌برند و ابزار ایجاد رابطه و تفاهم آن‌هاست» (ص ۱۵).

     البته دامنه ی این پژوهش فقط به نوعی فرهنگ شفاهی مردم آذربایجان محدود نبوده، در اشاره به مصادیق نمونه‌های مورد بحث به طیف متنوعی از پژوهش‌های پیشین مانند فرهنگ آذربایجانی ــ فارسی بهزاد بهزادی (۱۳۶۹) و بایاتیلار محمد علی فرزانه (۱۳۶۰) و دیگر گنجینه‌های گردآمده از زبان و ادب مردم آذربایجان بهره‌برداری شده است.

     فرهنگ واژگان آذری حاصل یک سعی و تلاش فردی است و با توجه به بی‌مسئولیتی انواع نهادهای رسمی و موظف در این حوزه، جز این نیز نمی‌تواند باشد؛ از این‌رو در پاره‌ای از جوانب فنی و تخصصی کار، چون و چرا خواهد شد؛ از نوع آوانگاری گرفته تا مباحث مربوط به وجه اشتقاق واژه‌های مورد بحث یا شناسایی منشاء ترکی، عربی و فارسی برخی از آن‌ها و این نیز طبیعی است و مقتضای یک بحث علمی و تخصصی.

     یحیی ماهیار نوابی در سلسله مقالات «زبان کنونی آذربایجان» (۳۳ – ۱۳۳۲) خود از ۳۰۰۰ واژه ی فارسی و عربی مصطلح در آن حوزه یاد کرده بود و در آثاری علمی چون فرهنگ آذربایجانی ــ فارسی شادروان بهزاد بهزادی، آذربایجانی ــ فارسی سوز بوک (۱۳۶۹) نیز به تناسب از ریشه‌های فارسی بسیاری از این واژه‌ها یاد شده بود (ص ۱۵).

     در مقدمه ی کتاب جا داشت در مورد جوانبی چند از ویژگی‌های زبانشناختی زبان ترکی رایج در آذربایجان که به هر حال بستر کلی کاربرد این واژه‌ها را نیز تشکیل می‌دهند توضیحاتی چند ارائه شود و در چند مورد مدخل‌های مربوط به بایاتی / بایاتیلار (صص ۱۰۵ – ۸۲)، راجی / راز (صص ۳۱۱ – ۲۸۳) و عاشق / عاشیقلار (صص ۳۸۲ – ۳۷۳) در قیاسِ با دیگر مدخل‌های این فرهنگ، هم از لحاظ موضوعی و هم از نظر تفصیل نسبی، شاید می‌توانستند به صورت پیوست‌هایی چند در انتهای کتاب ضمیمه شوند. اما با این حال تا جایی که به کل کار مربوط می‌شود در مورد اهمیت کلی فرهنگ واژگان آذری در یادآوری مجدد گستردگی دامنه ی حضور و نفوذ فرهنگ فارسی در ترکی آذربایجانی تردید نیست.

           تا پیش از این با تکیه بر مقوله ی آذری یا زبان باستان آذربایجان ، به گونه‌ای که شادروان سید احمد کسروی در سال‌های نخست دهه ی ۱۳۰۰ شمسی برای نخستین بار مطرح کرد ، و مجموعه تحقیقات و بررسی‌های دیگر دانشمندان ایرانی و غیر‌ایرانی در تکمیل آن بحث، تأکید ملّیون ایرانی بیشتر بر شناسایی زبان و لهجه‌های ایرانی رایج در آذربایجانِ پیش از استقرار طوایف ترک‌زبان و در نتیجه اشاره به جدید و متأخر بودن پدیده ی رواج زبان ترکی در آن حدود بود. اما اینک در کنار آن مقوله که از لحاظ تاریخی بحث مهمی است، می‌توان دید که حتی در حد و حدود تُرکی ‌خواندن زبان کنونی مردمان آذربایجان نیز جای چون و چرا بسیار است.

     موافقت اصولی بسیاری از علاقه‌مندانِ ایران به سعی و تلاشی گسترده در جهت حفظ و ماندگاری زبان‌ها و لهجه‌های غیر فارسیِ رایج در این سرزمین که در کنار شناسایی و ثبت این زبان‌ها و لهجه‌ها، مستلزم دور نگه‌داشتن آن‌ها از القائات برون مرزی ــ و در این مورد بخصوص القائات باکو و استانبول ــ است، نیز بر یک چنین زمینه‌ای استوار است.

     مدت‌هاست که علاقه‌مندان به ایران از لزوم تأسیس نوعی فرهنگستان زبان‌های ایران ــ و نه فقط زبان‌های «ایرانی» به معنای زبانشناختی آن ــ سخن می‌گویند که در کنار فارسی و دیگر شعب و مشتقات ایرانی آن، پاره‌ای از زبان‌های غیرایرانی رایج در ایران مانند ترکی، عربی، آشوری و غیره را نیز تحت پوشش قرار داده، مانع از زوال و دگرگونی آن‌ها شود، اما چه حاصل.

     انتشار پژوهش‌های آگاهی‌رسانی چون فرهنگ واژگان آذری خود می‌تواند یادآور ابعاد به مراتب گسترده و شناخته نشده ی دامنه ی فرهنگ ایرانی باشد که حتی در حوزه‌هایی به ظاهر دور و بعید، باز هم تأثیر دیرپای خود را بر جای دارد و فقط همّتی باید تا برای شناسایی آن تلاش شود ؛ همّتی در سطح همّت و غیرت فیروز منصوری.

     بار اصلی شناسایی و مقابله با مخاطراتی که بیش از صد سال است هویت ایرانی آذربایجانیان را تهدید می‌کند از بدو کار بر دوش ایرانیانِ آذربایجانی، امثال سید حسن تقی‌زاده، محمود غنی‌زاده سلماسی، رضازاده شفق، حسین کاظم‌زاده ایرانشهر، سید احمد کسروی و ده‌ها چهره ی مشابه دیگر بوده است و هنوز هم بر دوش اخلاف آذربایجانی آن‌هاست. ضرب و قوّت آن نیز برخاسته از آن همّت و غیرت ستودنی است.

نظر شما