نوشتۀ : محمد راکبی rakebi26@gmail.com
خروشان چشمه ای بودی ، زلال و پاک و رویایی
درخشان گوهری بودی ، نماد شور و شیدایی
من و یاران همه در غم، عزیز دل بودی «دالی»
کجا رفتی؟ چه شد ناگه؟ همه سوگ است و تنهایی
همین پنجشنبۀ گذشته بود که بزرگان عرصۀ رسانه و هنر به یادبود دالی عزیز ، صحنۀ تالار باشگاه پیام را به حضور و کلام خود مزین کرده بودند. همۀ نگاهها، همۀ گفتارها و همۀ نوشتارها حول وجود نازنین از دست رفتهمان، دالی عزیز میچرخید. در و دیوار و حتی صندلیهای سالن نیز حال و هوای دالی را بر خود گرفته بودند. هرچه را که گفته شد و هرچه را که به هر دلیلی ناگفته ماند، از دالی شروع میشد و به دالی ختم میگشت. محور همه چیز دالی عزیز بود و بس. مگر میشد دست و روبوسی با دوستان و همکاران دوران گذشته داشت و به یاد دالی عزیز اشکی بر گونهها جاری نداشت؟ او چنان وجودش را بر صفحات نشریات و بر بومهای نقاشی جاری ساخته بود که نگاههای ما جز آن را عادت نمیداشت و نمیدارد. از آن دوران که او با طرحهای کوچک و سرانگشتیاش حرفهای بزرگ و ماندگار برای خوانندگان مجلات کاغذ کاهی داشت، سالهای بسیاری میگذرد؛ سالهایی که گویی چون دیروز بود. او با سرپنجههای اندیشمندش چنان بزرگ و بزرگتر شد تا آنجا که حضور او در هر نشریه، مایۀ بزرگی آن نشریه میبود .
بگذریم . طرح ابعاد هنری و نویسندگی او را به اهل فن میسپارم و بروم سراغ اتفاق جالب آن روز پنجشنبه. آنچه در آن روز پنجشنبه اتفاق آفتاد که شاید توجه من و بسیاری از حاضران در مراسم را – البته اگر دقت کرده و دیده باشند- جلب کرد، بنر تسلیت نصب شده از جانب یک نشریۀ معتبر بود که نام آن مرحوم را به جای دالوند ، «دادوند» ذکر کرده بود. در نگاه اول این شاید چندان مهم نبود،و تنها یک اشتباه نوشتاری به نظر می رسید. ولی وقتی به خاطرات مان از دالی عزیز رجوع کنیم، به روحیۀ وارسته و آزادۀ او و به خصوص اگر با او نشست و برخاست میداشتیم، متوجه میشویم که چه اشتباه خردمندانهای اتفاق آفتاده بود. اگر همۀ اشتباه های دنیا تاکنون نابخردانه بوده باشد ،این اشتباه عین حقیقت است؛ چرا که او در واقع او «دادوند» بود. گرچه داد او را هرگز کسی پاسخی نداد.
نظر شما