محمدحسين خسروپناه
نبرد سمیرم: انگلیسیها، قشقاییها و جنگ دوم جهانی
نوشته : کاوه بیات
چاپ اول : ۱۳۸۹
۳۸۴ صفحه — ۹۰۰۰تومان
ناشر : انتشارات خجسته
حمله ارتشهای شوروی و بریتانیا به ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰موجب کناره گیری رضاشاه از سلطنت و فروریختن نظام دیکتاتوری او گردید. در پی این واقعه ، از یکسو نظام مشروطه پارلمانی در ایران احیاء شد؛ سیاستمداران عصر مشروطه از تبعید وانزوا و فعالان سیاسی جوان تر از زندان رهایی یافتند و با انتشار روزنامه ، احزاب سیاسی، اتحادیه های کارگری و تشکل های صنفی و… فعالیت خود را برای تحکیم نظام مشروطه واجرای اصلاحات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی آغاز کردند. از سوی دیگر ، همزمان با این تحول ، ایلات و عشایر روند متفاوتی را در پیش گرفتند: سران ایلات و عشایر در صدد برآمدند موقعیت اقتصادی خود را که در دوره سلطنت رضاشاه به طور جدی آسیب دیده بود بازسازی کنند و اقتدارسیاسی ازدست رفته خویش را بار دیگر به دست آورند. از این رو شورش عشایری درمناطق مختلف کشور آغاز شد.
در دوره سلطنت رضاشاه اکثر قریب به اتفاق ایلات و عشایر سرکوب، خلع سلاح و مجبور به اسکان اجباری (تخته قاپو) شدند. به منظور تضعیف و مهارکردن عشایر ، بیشتر سران و خان ها را مجبور به اقامت اجباری در شهرها کردند و اداره تامینات شهربانی آنها را زیر نظر گرفت.عده ای از آنها را هم که خطرناک می دانستند اعدام یا زندانی کردند و… . اسماعیل خان صولت الدوله سردار عشایر قشقایی از جمله سرداران و خان های عشایر بود که در دوره سلطنت رضاشاه زندانی و املاکش مصادره شد و در سال ۱۳۱۱ در زندان درگذشت. خانواده صولت الدوله نیز تبعید گردیدند؛ در دوره تبعید ، محمدناصرخان به همراه خانواده اش در آدران شهریار و خسروخان به اتفاق مادرش (خدیجه بی بی) و خواهرانش در شمیران روزگار می گذراندند. چند روز پس از سوم شهریور با انتشار خبر خروج خانواده سلطنتی از تهران ،خسروخان موقع را مغتنم شمرد و به فکر افتاد که خود و محمدناصرخان و سایر بستگان سردار عشایر را از تهران نجات دهد. ” نیمه شبی به دیدار محمدناصرخان به آدران رفت و همان نیمه شب به اتفاق هم و با زن ها و بچه ها به سوی فارس حرکت کردند. محمدناصرخان تلگرافی برای سرتیپ عمیدی فرستاد و ضمن مطلع ساختن او از مراجعتش به فارس ، اعلام کرد که درشرایط پرمخاطره اشغال ایران آماده اجرای اوامر دولت است. اما سرتیپ عمیدی گروهی از نظامیان را برای دستگیری محمدناصرخان وخسروخان اعزام کرد. چون آنها به کوه زده بودند ، ماموران اعزامی خدیجه بی بی و دخترانش را به همراه خانواده محمدناصرخان بازداشت و تحت الحفظ به اصفهان فرستادند.
بازگشت محمدناصرخان و خسروخان به فارس تحرکی در خان ها وسران طوایف قشقایی پدید آورد، با آن دو همراه شدند و اقداماتی برای ” بازسازی پیوندهای گذشته ایلی و جذب نیرو” به عمل آمد. به سرعت پیوند ها برقرار شد و خان ها متحد شدند ، تفنگچی ها گرد آمدند وسامان ایل احیا گردید و اتحاد قشقایی با عشایر کهگیلویه و بویراحمد و… برقرار شد. و این در حالی بود که خانواده صولت الدوله در اصفهان تحت نظر قرار گرفته و ستون اعزامی به سمیرم نیز کماکان در تعقیب قشقایی ها بود.سران ایل قشقایی از یکسو و دولت و ارتش از سوی دیگر هدف های متفاوتی را در سر داشتند؛ سران قشقایی در پی آن بودند که در فارس بمانند و به تبعید بازنگردند، املاکشان به آنها بازگردانده شود و دولت اقتدار منطقه ای آنها را به رسمیت بشناسد. اما دولت و ارتش در پی تداوم سیاست عشایری رضاشاهی بودند.گو اینکه در پی فروریختن دیکتاتوری رضاشاه تداوم آن سیاست ، آن هم به همان سبک وسیاق سابق ، امکان پذیر نبود. علاوه بر این، سفارت انگلستان نیز با توجه به سابقه رویارویی قوای آن کشور و ایل قشقایی در دوره جنگ جهانی اول وبرخی نشانه هایی که ملاحظه می کردند، احتمال می دادند در پی اقتدار خوانین قشقایی باز هم چنان وقایعی تکرار شود ، در ارسال اسلحه و مهمات به شوروی وقفه پیش آید و فارس به کانونی برای طرفداران و ستون پنجم آلمان تبدیل شود. از این رو، سفارت انگلستان رویارویی نظامی را تشویق می کرد . همچنین عده ای از مالکان بزرگ و خان های منطقه نیز که بازیابی اقتدار ایل قشقایی را به دلایل مختلف به صلاح و منفعت خود نمی دیدند ، از برخورد قاطع نظامی حمایت می کردند. مجموعه این عوامل موجب می شد تا علیرغم پاره ای مذاکرات، ماجرا به مسالمت فیصله نیابد و دو طرف به سوی برخورد نظامی پیش بروند. برخوردهای پراکنده نظامی که نه تنها به تضعیف عشایر نینجامید بلکه موجب تقویت آنها هم شد در نهایت به نبرد سمیرم (۸ تا ۱۱ تیر۱۳۲۲)انجامید . در این نبرد قوای ارتش در منطقه سمیرم از قوای عشایر به سختی شکست خورد و دولت ایران به ناچار از طریق مذاکره و پذیرفتن خواسته های عشایر، مناقشه را فیصله داد؛ اقدامی که با اندکی درایت و واقع بینی می شد در همان مهرماه ۱۳۲۰ انجام گیرد و آن همه مصائب به بار نیاید.
نبرد سمیرم پژوهشی است درباره شورش ایلات جنوب کشور به محوریت ایل قشقایی در سال های ۱۳۲۰ـ۱۳۲۲ و دلایل ، انگیزه ها و اقدامات نیروهای درگیر در آن. در این پژوهش، کاوه بیات علاوه بر معدود کتاب ها و بررسی های منتشرشده، عمدتا از اسناد ومدارک منتشرنشده آرشیوهای داخلی و همچنین گزارش های ادواری سفارت انگلستان در تهران و شماری از دیگر اسناد وزارت امورخارجه انگلستان مربوط به این برهه زمانی استفاده کرده و توانسته است یکی از وقایع نه چندان شناخته شده تاریخ معاصر ایران را به طور مشروح و با جزییات تشریح و تحلیل کند.
۲ نظر
با سلام – خواهشمندیم در صورت موجودی کتاب، نحوه تهیه آن را ارسال فرمایید.
ارسال شده در تاریخ دی ۱ام, ۱۳۹۲ در ساعت ۶:۲۳ ق.ظ
درود بر شما
برای خرید کتاب به شیوه ی پستی با شماره تلفن ۶۶۴۱۴۲۳۰ – ۰۲۱ شرکت پخش معین تماس بگیرید .
ارسال شده در تاریخ دی ۱ام, ۱۳۹۲ در ساعت ۱۰:۰۵ ق.ظ
نظر شما