عقاب علی احمدی
فرهنگ واژگان آذری
( با گزارش همانندی ها با دیگر گویش های ایرانی )
نوشته ی : فیروز منصوری
ویرایش : عقاب علی احمدی
چاپ اول : ۱۳۹۳
۶۷۲ صفحه – ۱۵۰۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات هزارکرمان – تلفن : ۶۶۹۲۳۹۴۶ – ۰۲۱ و ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶
فروش اینترنتی در سایت ( پایگاه ) هزارکرمان :
از هنگامی که در سال ۱۳۰۴ احمد کسروی تبریزی رساله ای به نام « آذری یا زبان باستان آذربایجان » را در زمینه ی شناخت زبان استان آذربایجان پیش از ورود زبان ترکی بدان منتشر کرد ، تا به امروز نود سال می گذرد . در این دوران که آهسته آهسته ، درازای آن به یک سده می رسد ، پژوهش در زبان آذربایجان ادامه یافته و انبوهی از کتاب و مقاله در این زمینه منتشر شده است ؛ پرتوی که کسروی از خرد خود بر «مسئله ی زبان آذربایجان» افکند ، روشنگر راه پژوهشگران پس از او شد : ادیب توسی ، یحیی ذکا ، محمدرضا شعار ، منوچهر مرتضوی و …
اکنون که دستاورد کوشش پانزده ساله ی فیروز منصوری در زمینه ی شناخت واژگان ایرانی در زبان امروز آذربایجان در جامه ی کتابی به نام « فرهنگ واژگان آذری » به دست ایرانیان رسیده است ، از ژرف بودن پیوندهای فرهنگی استان آذربایجان – که گونه ای «زبان ترکی» در آن گویشورانی دارد – با دیگر استان های ایران زمین و سرزمین های ایرانی بیرون از مرزهای سیاسی کنونی ، آگاهی های دقیق تری داریم . این بدان سبب است که فیروز منصوری که در آثار خود ، چهره ی پژوهشگری ژرف بین و کوشنده ای روشنگر را به نمایش نهاده است ، به پژوهش های پیش از خود نیز نگاهی داشته است .
از نخستین سال های سده ی بیستم ، از سوی برخی وابستگان عثمانی و روسیه در ایران زمزمه هایی که مدعی بودند ، « هویت استان آذربایجان ترکی است » ، به گوش رسید ؛ حال آنکه تاریخ گواهی می داد که ، « آذرگشسب ، بزرگترین آتشکده ی ایران در دوران باستان در سرزمین آذربایجان جای داشته است » و این آگاهی از بیت های سند هویت ایران ، « شاهنامه ی فردوسی » به دست می آید . در اینجا بود که احمد کسروی برای یافتن پاسخی برای این پرسش ، دست به پژوهش زد و دستاورد آن را در جامه ی کتابی به نام « آذری یا زبان باستان آذربایجان » آن را به ایرانیان پیشکش کرد . در این کتاب کسروی برای توصیف پیوندها و همانندی های گویش های ایرانی ، می گوید که « نیمزبان » ها یا « گویش » های ایرانی امروز از پیوند زبان آریاییان با بومیان استان های ایرانی پدید آمده اند و خویشاوندی نیمزبان ها با یکدیگر را چنین وصف می کند : « شما ده ظرف را پر از آب می سازید و سپس به هرکدام چیز دیگری درمی آمیزید ؛ به یکی گلاب و به دیگری زعفران ، و به سومی عرق بیدمشک و همچنان – اینها از یک سو جنسشان یکی است و از یک سو نیز جدایی در میانشان هست . نیمزبان ها نیز همین حال را دارند و از چنین راهی پدید آمده اند . این است همه آنها شاخه های زبان ایران بشمارند ؛ زیرا گوهر همه آنها زبان ایران است که هر یکی با کلمه های بیگانه دیگری آمیزش پیدا کرده و رنگ و شیوه جدای دیگری به خود گرفته است . » [ ۱ ]
او در این کتاب شباهت هایی میان برخی واژگان در گویش های گوناگون ایرانی را برمی شمارد و فهرستی کوچک از واژگان مشترک میان گویش های ایرانی را نیز به دست می دهد .
بررسی های زبان شناختی نشان می دهند ، زبان آذری از شاخه های زبان پهلوی و از خویشاوندان زبان مادی است . این زبان که پس از اسلام با راهیابی زبان های عربی و در دوره ی معاصر ، گونه ای « زبان ترکی » به آذربایجان ناتوان شد ، در برخی جای های آذربایجان و نقطه هایی در ترکیه ی امروز ، همچنان ، زنده است . واژگان این زبان در زبان امروز آذربایجان نیز دیده می شوند .
فیروز منصوری در کتاب « فرهنگ واژگان آذری » گنجینه ای از واژگان ایرانی را گرد آورده است که ایرانی بودن آنها را به دو شیوه ثابت کرده است : ۱. از راه مقایسه ی واژگان آذری با ریشه های آنها در زبان های باستانی ایرانی ، همچون اوستایی و پهلوی و ارمنی ۲. نشان دادن « دگرگونی نگارش و خوانش واژگان آذری از راه ابدال ». افزون بر این ، او نمونه های «همانند» این واژگان را ، به جز در زبان فارسی ، در دیگر گویش های ایرانی همچون سیستانی ، خراسانی ، لری ، کردی ، لکی ، هرمزگانی ، بلوچی ، گیلکی ، مازندرانی ، سمنانی ، بخارایی ، و … فهرست کرده است . آنچه به این پژوهش اعتبار و ارزشی دوچندان می دهد ، گزارش زبانزدها ( ضرب المثل ها ) ، دوبیتی ها ، بایاتی ها ، چیستان ها ، لالایی ها و متن هایی از کتاب های آذربایجانی است که این واژگان در آنها آمده اند .
در بخش نخست این کتاب واژگان ایرانی در زبان امروز آذربایجان ، و در بخش دوم واژه های عربی ای فهرست شده اند که از راه زبان فارسی به زبان آذربایجان راه یافته اند . پس از آن در بخش پیوست ها ، بخشی از سندهایی که در کتاب به آنها اشاره شده ، جای گرفته است . در ادامه کتابنامه ی فارسی و آذری ، کتابنامه ی انگلیسی و کتابنامه ی ترکی عثمانی آمده است . در پایان کتاب ، نخست « کتابنامه ی فیروز منصوری به زبان فارسی» و پس از آن ، « گزیده ای از کتاب ها و گفتارهای مربوط به مسئله ی آذربایجان» آمده است . نگاهی به عنوان کتاب هایی که به عنوان منبع این پژوهش در کتابنامه فهرست شده اند ، جدا از اینکه گستردگی شگفت انگیز منابع را یادآوری می کند ، سرمشقی از کوشش و کنجکاوی علمی را متجلی می کند که برای هر پژوهنده ی جوان ، سرمشقی به یادماندنی است . گستردگی منابع این پژوهش به راستی مایه ی شگفتی خوانندگان آن خواهد بود و چهره ی پژوهشگری را به نمایش می گذارد که از «ریشه های ایرانی » خود ، آگاهی سرفرازانه ای دارد .
فیروز منصوری در جای جای این کتاب ، نمونه هایی از داستان شکل گیری « زبانزدها ( ضرب المثل ها ) » ی آذری را گزارش کرده است که خواننده را در فهم زمینه های اجتماعی آفرینش عناصر فرهنگ مردم ( فولکلور ) یاری می دهد . کتاب « فرهنگ واژگان آذری » را با اینکه کتابی مرجع است ، می توان همچون یک کتاب « تاریخ فرهنگ آذربایجان » هم خواند . سرانجام ، آنچه در باره ی اهمیت این کتاب بایستی بدان اشاره کرد ، « اهمیت ایران شناختی » آن است که چشم اندازهایی شگفت انگیز از برخورداری ها و دارایی های معنوی ملت ایران را در برابر چشمان جهانیان می گشاید .
پی نوشت :
- کسروی تبریزی ، احمد . آذری یا زبان باستان آذربایجان . تهران ، انتشارات هزارکرمان ، چاپ سوم ( ویرایش نو ) ، ۱۳۹۰ ، ص ۴۲ – ۴۱ .
۱۳ نظر
عزیزان
چطور میتوانم که این فرهنگ و واژگان اذری را در فیس بوک شر ( شریک ) کنم ؟
از راهنمایی تان سپاس میکنم !
Translate
Dears ,
How could I share this article ????
Thanks for your cooperation !
Daoud
ارسال شده در تاریخ اسفند ۱۵ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۲:۱۱ ق.ظ
هم میهن گرامی ، جناب داوود احمدی ! با سپاس از لطف شما . این مطلب در صفحه من ( عقاب علی احمدی ) در فیس بوک موجود است و می توانید به صفحه ی من بروید و آن را به اشتراک ( شیر ) بگذارید .
ارسال شده در تاریخ اسفند ۱۵ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۶:۴۷ ق.ظ
سپاس از استاد دانشمند فیروز منصوری این فرزند راستین آذری ایران زمین و شما کارکنان هزار کرمان
یاشا اوغلان وطنیم ایران اوستاد فیروز منصوری
ارسال شده در تاریخ اسفند ۱۸ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۹:۳۵ ق.ظ
نویسنده ی عزیز! خوبست بدانید امروز دیگر تاریخ مصرف چرندیاتی تحت عنوان « زبان آذری » گذشته است و ترکان آذربایجانی، خویش و زبان خویش را بهتر از هر کسی می شناسند و تحت تأثیر اراجیفی از این قبیل، زبان اصیل، شیرین و دیرین خویش یعنی ترکی را رها نخواهند ساخت. بنابراین بهتر است تا افکار شوونیستی و مالیخولیایی تان شما را هلاک ننموده، فکری به حال خویش کنید و دست از سر ملت شریف تورک بردارید.
ارسال شده در تاریخ اسفند ۲۰ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ
حسن رفیعی ! خوب است شما اندکی دانش ، ادب و شیوه ی رفتار با دیگرا ن را بیاموزید . از زمان شناحته شدن « زبان آذری » به دست زبان شناس و تاریخنگار برجسته ، احمد کسروی بیش از نود سال می گذرد . خواب تان به خیر ! اگر کسی به « اراجیف گویی » سرگرم باشد ، آن کس « قومگرای بی دانش » است که می پندارد با گرفتن پول از اربابان باکویی و استانبولی خود ، می تواند به آذربایجانی بباوراند که « هویت غیرایرانی » دارد . زهی خیال باطل !اگر معنی « شوونیسم » را می دانستی ، شاید می فهمیدی که « مبارزه در راستای دفاع از فرهنگ ملی » نامش « نژادپرستی » نیست . نکته ی پایانی : در ایران تنها یک « ملت » زندگی می کند و آن هم « ملت ایران » نام دارد .
ارسال شده در تاریخ اسفند ۲۰ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۲:۲۰ ب.ظ
در تائیدِ نظرِ آقای عقاب علی احمدی : معظلِ حتی مهم تر از پیشینه ی زبان هائی که در کشورمان به آنها تکلم می شود و اینکه چه زبان است چه نیم زبان است و چه و چه، هتاکی و زدنِ بهتان است که عدۀ زیادی از _ حتی _ باسوادان و صاحبنظرانِ هموطنمان مایه ی تاسف است. حکایت است که کسی به دبیرِ ادبیاتِ اش خرده گرفت که به چه مَجوزی _ بر وزنِ عَجوزی _ [ میخواسته بگوید : مُجَوِزّی ] مرا در ادبیات تجدید کرده ای ( نمرۀ تجدیدی داده ای ) .. دبیر گفت به همین “مَجوز” ات ..
آقای حسن رفیعی ! سرکار به همین مَجوزت برحق نیستی، لااقل باید شرمندۀ هموطنانِ همان ملتی باشی که سنگش را به سینه می زنی .
ارسال شده در تاریخ اسفند ۲۲ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۲:۵۸ ق.ظ
این تئوری که در مقابل خواسته های حقوقی و شرعی و قانونی یک ملت، ما دست به دامان دانش هایی از قبیل تاریخ یا زبان شناسی (آن هم در حد بسیار مبتذل و یک طرفه و تکراری ) بشویم فقط از دست ایرانی ها بر می آید . تمام حرفهایی که در این کتاب گرد آوری شده ۹۰ سال قبل احمد کسروی و موافقان او گفته و نوشته اند. دیگر این مطالب کهنه شده است . یعنی برای حفظ ایران و ایرانی اعم از ترک و فارس کرد لر و هر ملیت یا قومیت دیگری باید استراتژی عوض شود . انکار فایده ندارد و فقط باعث تخریب و عقب گرد ما می شود. بحث در اینجا ،بحث زبان مادری ، هویت ،داشته ها و الگو های ذهنی یک ملت است . ان هم در این عصر که سرعت انتقال اطلاعات زیاد است. و منکران باید بدانند که به قول مسعود کیمیایی سرود های مخالف مثل سرود های موافق ارکستر سمفونیک ندارند ولی اگر جایی برای ابراز بیابند( که حتما می یابند) آن وقت دیگر این ارکستر سمفونیک کج کوک با رهبران مضحک شان از کار خواهند افتاد. آقای فیروز منصوری و عقاب علی خودتان را خسته نکنید . هیچ کدام از این کار ها در محدوده کار های علمی نیست. هیاهوی بسیار برای هیچ است. نوعی رومانتسیسم است که نتیجه آن به هدر رفتن کاغذ و قلم و خیلیر چیزهای دیگر است که می توانستند در راهی بهتر صرف شوند.
ارسال شده در تاریخ اردیبهشت ۲۲ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۹:۳۰ ق.ظ
عبدالله احمدی ! ۱. از چه زمانی تو نماینده و تفسیرکننده « خواسته ای حقوقی و شرعی و قانونی یک ملت » شده ای ؟ ۲. پژوهشگر نویسنده ی کتاب « فرهنگ وازگان آذری » دست به دامان دانش های تاریخ و زبان شناسی نشده ؛ او از این دانش ها بهره گرفته تا بی ارزش بودن دری وری های تو و اربابانت را نشان دهد . ۳. تو ظاهرا « ایرانی » نیست ؛ پس چگونه کار دفاع از « ملت ایران » را برعهده گرفته ای ؟ ۴ .برای اینکه بدانی چه کارهایی از ایرانیه ا برمی آید می توانی به میراث مادی و معنوی آنها در پهنه ی جهان نگاه کنی ، به ویژه اهلی کردن وحشیانی که از بیابان ها بر این کشور تاختند و سرانجام در برابر توانایی ها ایرانیان کرنش کردند . ۵. خودت یک بار این چند سطر دری وری را که نوشته ای بخوان و ببین چه معنایی می دهد : « یگر این مطالب کهنه شده است . یعنی برای حفظ ایران و ایرانی اعم از ترک و فارس کرد لر و هر ملیت یا قومیت دیگری باید استراتژی عوض شود . انکار فایده ندارد و فقط باعث تخریب و عقب گرد ما می شود. بحث در اینجا ،بحث زبان مادری ، هویت ،داشته ها و الگو های ذهنی یک ملت است . ان هم در این عصر که سرعت انتقال اطلاعات زیاد است. و منکران باید بدانند که به قول مسعود کیمیایی سرود های مخالف مثل سرود های موافق ارکستر سمفونیک ندارند ولی اگر جایی برای ابراز بیابند( که حتما می یابند) آن وقت دیگر این ارکستر سمفونیک کج کوک با رهبران مضحک شان از کار خواهند افتاد. آقای فیروز منصوری و عقاب علی خودتان را خسته نکنید . هیچ کدام از این کار ها در محدوده کار های علمی نیست. هیاهوی بسیار برای هیچ است. نوعی رومانتسیسم است که نتیجه آن به هدر رفتن کاغذ و قلم و خیلیر چیزهای دیگر است که می توانستند در راهی بهتر صرف شوند. »
سرانجام ، از تو می پرسم : آیا ناچاری که دهان آلوده ات را باز کنی و در باره ی معقولانی که به شعور تو و مانند تو نمی رسد ، پرت و پلا ببافی ؟
ارسال شده در تاریخ اردیبهشت ۲۲ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۸:۰۰ ب.ظ
آقای عقاب علیخان. ۱-سراسر این کتاب درست در نقطه مقابل خواسته های حقوقی یک ملت یک توجیه غیر مستقیم و مضحک و فرمایشی است.۲- اگر اسم این کار هایی که آقای منصوری ارایه می دهند پژوهش باشد پس وای به حال پژوهش های علوم انسانی در این مملکت.اینکار سراسر کپی پیست است.۳- بنده ایرانی هستم و ایرانی خواهم بود و تاریخ ثابت کرده است ایرانی بودن مساوی حرفرافی های احساسی و کپی کردن گفته های دیگران و توهین و افترا نیست.۴- توحش در حرفها و گفته های شما به صورت مشمئز کننده ای نمود یافته است . توحش نفهمی است و شما زمانی که نمی فهمید و بی مهابا و بدون هیچ گونه تفکر صحیح دست به کاری مانند این به قول خودتان پژوهش می زنید عین یک وحشی عمل کرده اید . توحش مساوی توسعه طلبی در عین جزم اندیشی است. توحش جعل واقعیت و انکار حقایق است که از فقدان فرهنگ و اندیشه انسانی و زیاده طلبی ناشی می شود. توحش مساوی بیشعوری و زود باوری ، تعصب به چیز هایی موهوم و بیگانه پسند است. توحش همان بی نزاکتی در حرف و رفتار است که شما اسوه پایداری برای این نوع از آدم ها باقی خواهید ماند. توحش مساوی دروغ بافی است و آن هم دروغ هایی که با هدف تخریب دیگر ان صورت گیرد .
آقای عقاب علی سر انجام به شما یاد آوری می کنم که سلطنت پهلوی در سال ۵۷ فروپاشیده است و اندیشه هایی که آنها از کشور های امپریالیستی به وام گرفته بودند تاریخ انقضا خورده است و دیر یا زود از بین خواهد رفت و ما شاهد ایرانی آباد، چند صدا و چند زبانی،مقتدر ، سربلند خواهیم بود .
ارسال شده در تاریخ اردیبهشت ۲۳ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۸:۱۲ ق.ظ
بخواب … بخواب … وحشی بی همه چیز !
ارسال شده در تاریخ خرداد ۴ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۴:۱۱ ب.ظ
آقای عقاب علی احمدی
شما تو معرفی سایتتان نوشته اید « اینجا منعکس کننده ی نظرات علمیه نه شبه علمی ، ولی وقتی کامنت های شما را می خوانیم، کاملا یک تعصب دگم ناسیونالیستی در آن موج می زند!!!
تعصب و علم!!!!
ارسال شده در تاریخ خرداد ۲۷ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۱۱:۲۶ ق.ظ
آقای سرخ . با سپاس از توجه شما . این مطلب در معرفی یک کتاب پژوهشی نوشته شده است و در پایان کتاب ، منابعی که پژوهشگر در نوشتن این کتاب از آنها بهره گرفته است ، فهرست شده است . در بخش کامنت ها برخی از خوانندگان خواسته اند ، دیدگاه های سیاسی خود را بر موضوع این مطلب که « شناخت یک زبان ایرانی » است تحمیل کنند . برخی پای را از این فراتر نهاده اند و با خط و نشان کشیدن ، خواسته اند اعتبار کتاب « فرهنگ وازگان آذری » و چند پژوهشگر را خدشه دار کنند ! جالب است که این آقایان پیشاپیش تصمیم خود را گرفته اند ؛ نه جمله ای را می شنوند و نه به استدلالی توجه می کنند و با زبانی تهدیدآمیز ، دیدگاه های دلبخواهی می نویسند . آنچه « تعصب دگم ناسیونالیستی » نامیده اید ، تنها « پای فشردن بر ارزش یک پژوهش و دفاع از یک دیدگاه زبان شناختی » است . این دفاع امری طبیعی است ؛ چرا که اگر از درستی نظریه یا اندیشه ای دفاع نشود ، هر کسی شاید بخواهد با هر کلمه ی دلبخواهی آن را به بازی بگیرد . برای نمونه ، اگر اینشتین از درستی فرمول E = MC2 دفاع نکند ، چه دانشی « شکل می گیرد ؟ » نکته ی دیگر اینکه دفاع از ارزش های هر فرهنگ از سوی هر وابسته ی به آن فرهنگ ، پدیده ای آشنا است . در این جهان هر شهروند از ارزش های فرهنگ خود دفاع می کند ؛ کرسی های چین شناسی ، هندشناسی ، رئس شناسی ، عرب شناسی ، ترک شناسی ، ایران شناسی و… برای همین برپا شده اند . دفاع من هم از ارزش های فرهنگ ایرانی و پدیده های آن در این چارچوب است .
ارسال شده در تاریخ خرداد ۲۷ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۳:۲۰ ب.ظ
باید یادآور شوم که این کتاب و امثالهم برای اهل دانش و تفکر نوشته شدهاند نه برای جماعت بی سواد. اگر بخواهند برای بی سوادان کتاب بنویسند ، باید کمی هم از عکس بهره ببرند که در فهم معنای آن عکس ها هم تضمینی نیست. برای اوباش پان ترکیست ، فهم و منطق بیمعناست ؛ اگر همه ی دانشمندان جهان گرد آیند و بگویند شما انسان هستید نه … اینها باز صد کتاب و سایت و شبکه می سازند تا بگویند الا و بالله ، انسان نیستیم. به امید تصویب قانون سلب تابعیت از تجزیه طلبان .
ارسال شده در تاریخ مرداد ۱۶ام, ۱۳۹۴ در ساعت ۹:۰۶ ق.ظ
نظر شما