دکتر علی علی بابایی درمنی
لطفعلی شاه زند، غریبانه، در کنجی متروک در «امامزاده زید» تهران در آرامگاه ابدی خود آرمیده است؛ در گوشه ای چنان متروک که در شان واپسین فرمانروای شاهنشاهی زند نیست : سر هارفورد جونز انگلیسی او را به جوانمردی و شجاعت ستود ؛ ادوارد اسکات وارینگ انگلیسی تدبیر و شجاعت او را در جنگ ورزیدن همپایه ی ریچارد، پادشاه انگلستان، وصف کرد و وزیری کرمانی ، او را در هنر جنگ با بهرام چوبینه و سلطان جلالالدین خوارزمشاه همسنگ دانسته است.
شادروان عباس اقبال آشتیانی در زندگینامه ی کوتاهی که برای لطفعلی شاه نوشته است ، چنین آورده است : « لطفعلیخان که آخرین پادشاه خاندان زند و پسر جعفرخان یعنى نواده برادرى کریم خان است ، در قلیل مدتى که پادشاهى کرد با وجود کمى سنّ بفتوحات مهمّ نایل آمد و از خود رشادتها و شجاعتهاى بسیار بروز داد و تا زنده بود آقامحمّدخان قاجار از دست او بر جان و دولت خود اطمینانى نداشت امّا بدبختانه لطفعلیخان بعلّت جوانى و بی تجربگى از سیاست و مردمدارى خالى بود و تدبیر ملکرانى نداشت و بعلّت غرور و جهل به نصیحت خیراندیشان گوش فرا نمی داد و همین معایب نگذاشت که او از فتوحات خود نتیجه ثابتى بردارد. بزودى از پا درآمد و دولت زندیّه بقتل او انقراض یافت.
در سال ۱۲۰۴ قمری آقامحمّدخان بقصد استیلاى لطفعلیخان عازم شیراز شد. لطفعلیخان که در خود تاب مقاومت نمی دید شیراز را رها نمود و بجانب دشتى و دشتستان رفت و شیراز بدست قاجاریّه افتاد و آقامحمّدخان به تهران برگشت . سال بعد لطفعلیخان با استعدادى که فراهم کرده بود بشیراز آمد و آنجا را بدستیارى حاجى ابراهیم کلانتر شهر مسخّر خود نمود و عازم فتح اصفهان شد امّا شکست یافت و چون خواست که بشیراز برگردد، حاجى ابراهیم که در غیاب خان زند جانب قاجاریّه را گرفته بود، لطفعلیخان را بشهر راه نداد و لطفعلیخان هر قدر کوشید که بر پایتخت مسلّط شود قادر نیامد و بطرف زرقان منهزم گردید و حاجى ابراهیم به کمک سران سپاهى قاجار شهر را از دستبرد زندیّه حفظ نمود.
از سال ۱۲۰۶ تا سال ۱۲۰۹ ه.ق که لطفعلیخان در قلعه ی بم کرمان بدست آقامحمّدخان اسیر و مقتول گردید جوان رشید زند پیوسته با خان قاجار می زد و می خورد و اکثر اوقات هم غالب بود ولى عاقبت بتفصیلى که در احوال آقامحمّدخان خواهیم دید بدست او رشته حیاتش منقطع گردید و سلطنت زندیّه که از سال ۱۱۶۳ تا ۱۲۰۹ ه. ق بمدت ۴۶ سال طول کشیده بود به مرگ او خاتمه پذیرفت.»
اوایل آبان ۱۳۹۳ برای ادای احترام به آخرین شهریار زند و زیارت امامزاده زید رهسپار بازار تهران شدم. آرامگاه امامزاده زید که از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) است ، در مرکز بازار تهران و راسته ی بازار کفاش ها، در انتهای جنوبی بازار بزازها و مقابل سرای امیر واقع شده است. بنای اصلی این بقعه از بناهای دوران صفوی است که در اوایل قرن دهم هجری قمری ساخته شده است. در عهد ناصری، بنای قدیمی بقعه ی زید، مثل امامزاده یحیی و سیداسماعیل برچیده و بنای کنونی به جای آن ساخته شد. معماری بنا قدیمی و ایرانی است و تزیینات داخلی آن شامل آینهکاری ها و کاشیکاری های ویژه ی زمان خود است. صندوق عتیقه ی بقعه را خواجه قنبر علی بن محمد زرین کمر تهرانی وقف کرده و سازندگان آن استاد حبیب و استاد احمد لواسانی بودهاند. بنای کنونی امامزاده به دستور آصف الدوله ی قاجار ، و ساختمان ایوان و صحن به امر کامران میرزا نایبالسلطنه ساخته شده است.
آرامگاه لطفعلی شاه زند در ضلع غربی امامزاده زید قرار دارد و در کنار آن نیز طاقی قرار دارد که بر روی آن عبارت «ورودی تالار کامران میرزا» نوشته شده است. در بیرون از آرامگاه لطفعلی شاه هیچ تابلوی راهنمایی در باره ی این آرامگاه وجود ندارد و حتی برخی از بازاریان تهران از وجود این آرامگاه در بازار تهران ناآگاهند. در حالی که چنانچه در تصویرها هم دیده می شود، این آرامگاه تا چند سال پیش دارای تابلویی بوده که بر روی آن عبارت «آرامگاه لطفعلی خان زند» نوشته شده بوده است.
به نظر می رسد که در شرایط کنونی در مورد رسیدگی به این آرامگاه میان «سازمان میراث فرهنگی» و «بنیاد فارس شناسی» اختلاف وجود دارد.
هنگامی که به آرامگاه لطفعلی خان رسیدم ، در آرامگاه قفل بود و متولی امامزاده گفت که کلید آن در اختیار « سازمان میراث فرهنگی » است. از بیرون در ،روی سنگ مزار که چهره ی لطفعلی شاه بر آن کنده کاری شده است ، دیده می شد. گویا این سنگ مزار در دوره ی پهلوی اول نصب شده است.
بر دیوار آرامگاه لطفعلی شاه کتیبه ای جای دارد که مصداق بارز تحریف تاریخ است. در این کتیبه که گویا آن نیز در دوره ی پهلوی ساخته شده است، هیچ نامی از هماورد لطفعلی شاه زند ، یعنی آقامحمدخان قاجار نیست. در این کتیبه چنین آمده است : لطفعلی شاه با حاکم بم می جنگد، شکست می خورد و به دست او کور می شود. گویی حاکم بم، محمدعلی خان، فرمانروای مستقل و قدرقدرتی بوده و توان آن داشته که به تنهایی در برابر شاه ایران قد علم کرده و او را مغلوب کند. این گزارش با منابع تاریخی این دوره به هیچ وجه همخوانی ندارد. به نظر می رسد ، کسی که این کتیبه را تهیه کرده، به علت دشمنی خاندان پهلوی با خاندان قاجار، کوشیده تا هیچ نامی از قاجارها و آقامحمدخان قاجار در آن نیاید.
گویا این دوبیتی منتسب به لطفعلی شاه زند است، و گویای آن است که هماورد شاه زند، آقامحمدخان قاجار بوده است.
یا رب ستدی مُلک از همچو منی دادی به مخنثی ، نه مردی و نه زنی
از گردش روزگار دستگیرم شد پیش تو چه دف زنی چه شمشیر زنی
آقامحمدخان قاجار، به دلیل حمایت کرمانی ها از لطفعلی شاه زند در کرمان جنایات بی شماری انجام داد. نفرت از آقامحمدخان سبب محبوبیت لطفعلی شاه در کرمان است. کرمانی ها مرثیه های بسیاری در رثای شاه زند سروده اند. گویی این ترانه ی کرمانی را در فضای امامزاده زید تهران به گوش می رسد:
هر دم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
لطفعلیخانم کی میاد ؟
روح و روانم کی میاد ؟
باز هم صدای نی میاد
لطفعلیخان مرد رشید
هر کس رسید آهی کشید
مادر، خواهر، جامه درید
لطفعلیخان بختش خوابید
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
۲۹ آبان ۱۳۹۳
نظر شما