۳ - مهر - ۱۳۹۸
نوشتۀ : دکتر میلاد عظیمی


رضا براهنی یکی از نمادهای شارلاتانی در ادبیات معاصر ایران است. هوچیگری و هیاهو و مغالطه و دروغ و تهمت و هتاکی و بی‌انصافی منش عمدۀ او در «نقد ادبی» بوده است. فهرست کسانی که او به آنها فحش داده است بالابلند است؛ از شاملو تا نادرپور. زبان «نقد» او غالبا گزنده و موهن و خشن و آغشته به دشنام است. او از سلسله‌جنبانان توهین و تحقیر و عقده‌گشایی و غرض‌ورزی به جای «نقد» بوده. اثبات خود را در نفی دیگران می‌دیده است. این روش را تثبیت کرده و رواج داده. کتاب‌ها و مقالات و گفتگوهایش را بخوانید. شیادی‌های سیاسی‌اش بماند که مرا اکنون با آن کار نیست.

حالا کسی آمده با لحن براهنی و به روش و شیوۀ براهنی او را «نقد» کرده است. یک جمله گفته فریادها بلند شده است. عجیب است. طوری آه و واویلا می‌کنند که انگار کسی از راستۀ زریاب و تفضلی و یارشاطر و افشار و زرین‌کوب و یوسفی مورد هتک و بی‌حرمتی قرارگرفته است؛ دانشمندان متین مؤدب معقولی که سخن‌هایشان بکردار بازی نبود. صاحب‌نظرانی که همواره بر مبنای علم و انصاف و ادب ابراز عقیده کرده‌اند. انگار این براهنی نبود که با بی‌پروایی و پریدن به این و آن و حتی همفکران و همگامانش، برای خود آوازه و عنوان می‌جسته است. مگر لحن و منش براهنی از یادها رفته است؟ کتاب‌ها و مقالات و گفتگوهایش را بخوانید.

روی جلد یکی از کتاب های رضای براهنی

گلشیری گفته که براهنی دعواهای شخصی خود با او را در رمانش تسویه کرده است. نام شخصیت رمانش را گذاشته هوشنگ و چهره‌اش را وصف کرده و حرف‌هایی در دهانش گذاشته است. سیرت‌وسان براهنی این بوده. این نهفتنی نیست. مرام براهنی در این زمینه مرام آل‌احمد بوده است. از زیر شنل آل‌احمد درآمده است .

رضا براهنی

واقعا نمی‌دانم این‌همه فغان و شغب‌ برای چیست؟ از قدیم گفته‌اند چیزی که عوض دارد گله ندارد. براهنی یک عمر به خلایق ارّه داده و حالا دارد تیشه می‌گیرد. سالیان دراز تهمت و توهین کاشته و لاجرم الان طعنه و تسخر درو می‌کند. اگر بی‌انصافی را نمی‌یپسندیم بی‌انصاف نباشیم. هوچیگری و هیاهو راه حل نیست. من موافق این جنجال‌ها نیستم. این هیاهوها اصل سخن و سخن اصلی را به محاق می‌برد. این جنجال‌ها راهی به ده ندارد. اصل سخن و سخن اصلی این است که زمان نقد علمی و محققانه و منصفانۀ میراث و کارنامۀ براهنی فرارسیده است. باید فارغ از دعواها و دعوی‌ها به‌دقت مشخص شود که براهنی به فرهنگ و ادب ایران چه افزوده است؟

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد

برگرفته از : پایگاه نور سیاه (یادداشت های ایرانشناسی )

نظر شما