۲۶ - آذر - ۱۳۹۵
نوشنه ی : فرهمند  علی پور


سامانتا  پاور ، نماینده ی ایالت های متحد آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد

سامانتا پاور ، نماینده ی ایالت های متحد آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد

از زمان آزادی بخش شرقی حلب ، رسانه های حامی ایالت های متحد آمریکا سر و صدای زیادی را در حمایت از «غیرنظامیان » ساکن این مناطق بر پا کرده اند. آنها البته رویشان نمی شود به طور علنی از نظامی های مورد حمایت خود در شرق حلب دفاع کنند. سامانتا پاور که احتمالا فراموش کرده بود نماینده ی ایالت های متحد آمریکا در شورای امنیت است، در نطقی احساسی و انسان دوستانه خطاب به روسیه، سوریه و ایران گفت که شما حتی توانایی شرم کردن را هم از دست داده اید. شبکه ی دوم تلویزیون اسراییل آنچه را که در شرق حلب از زمان تسلط نیروهای دولت سوریه رخ داده ، یک « هولوکاست » خواند که رهبران دنیا در برابر آن دست بسته هستند!

تاکنون هیچ آمار مستقلی از میزان کشته ها در روزهای اخیر منتشر نشده و رسانه های غربی اغلب تعداد ۸۲ کشته را به عنوان تلفات انسانی نام برده اند که مشخص هم نیست چه تعداد از آنها غیرنظامی هستند و یا اینکه توسط کدام یک از طرف های درگیری کشته شده اند.

اما اگر نه ارتش سوریه، که مثلا ارتش آمریکا می خواست حلب را از گروه های تندروی اسلامی پس بگیرد ، چه می شد؟ فرض بگیریم عدد ۸۲ در خصوص تعداد کشته های حلب واقعی است، آیا آمریکا می توانست این شهر را با ۸۲ کشته آزاد کند؟

در سال ۲۰۰۴ ، ایالت های متحد آمریکا تصمیم گرفت تا به مقابله با شورشیان فلوجه برود؛ برادران همین هایی که امروز در رقه و ادلب و دیروز در حلب بودند. نیروهای آمریکایی ابتدا شهر را محاصره کردند و سپس از هوا و زمین به شهر حمله کردند، آمار رسمی از ۶۲۰ کشته غیرنظامی و ۲۵۰ شورشی مسلح حکایت دارد، گرچه آمارها در عراق میزان تلفات غیرنظامیان را تا بیش از ۲۰۰۰ تن هم اعلام کرده اند. در جنگ فلوجه، ارتش آمریکا از سلاح شیمیایی فسفر سفید هم استفاده کرد ؛ ماده ای که در برخورد با هوا منفجر، و سبب سوختگی های عمیق می شود. معاهده های بین المللی از سال ۱۹۸۲ استفاده از سلاح های آتش را علیه غیرنظامیان و حتی علیه مواضع نظامی ای که « در درون مناطقی با تمرکز جمعیت غیرنظامی » قرار دارند ، ممنوع اعلام کرده اند . فلوجه از جمله ی این موارد بود. این پروتکل البته از سوی سنای آمریکا تائید نشده است. در نتیجه استفاده از چنین سلاح هایی جنایت به حساب نمی آید!

نشریه ی ارتش آمریکا در مقاله ای که در ماه آوریل ٢٠٠۵ در باره ی « نبرد فلوجه » چاپ کرد، استفاده از فسفر سفید را همچون « سلاحی روانی » ارزیابی نمود که برای بیرون راندن شورشیان از مخفیگاه هایشان به کار گرفته شده است ؛ تاکتیکی که « هم بزن و سرخ کن »  (Shake’n bake) نام دارد. شبکه ی ایتالیائی RAI به مناسبت سالگرد این عملیات نظامی فیلم مستندی به نام « قتل عام پنهان فلوجه » پخش کرد که در آن پیکر سوخته ی زنان و کودکان نشان داده می شد. سفیر آمریکا در رم این گزارش و مستند را رد کرد ؛ اما چند ماه بعد در سال ۲۰۰۶ ، دولت جورج بوش رسما بکارگیری فسفر سفید در فلوجه را تایید کرد. از ۲۰۰۴ تا امروز ، صدها کودک ناقص ، گاه با دو سر، در فلوجه به دنیا می آیند و هنوز باردارشدن زنان در فلوجه یک کابوس است.

چون بحث به عراق و آمریکا کشید و نحوه ی مقابله آمریکا با دشمنانش و از آنجایی که ظاهرا خانم سامانتا پاور فکر می کند نه نماینده ی آمریکا که نماینده ی سوئیس در سازمان ملل است، مناسب است تا این بخش از گزارش « لوموند » فرانسه را در خصوص چگونگی نسل کشی و قتل عام نیم میلیون کودک عراقی را مرور کنیم :

« پرتلفات ترین کشتار در عراق، کار شورای امنیت سازمان ملل متحد بود ، یعنی مجازات های تحمیلی بر عراق پس از تجاوز به کویت . بنا بر آمار سازمان ملل متحد ، شورای امنیت با ممنوع ساختن هر نوع تجارتی با این کشور، موجبات مرگ ۵۰۰ هزار تا یک میلیون کودک را فراهم آورده است .

دنیس هالیدی ایرلندی، هماهنگ کننده ی کمک های بشردوستانه ی سازمان ملل متحد در عراق در ۱۹۹۸ استعفا داد تا مجبور به اجرای برنامه های تحریم نگردد. او این برنامه ها را «نسل کشی» می نامد.

در ۱۹۹۵، یک زن روزنامه نگار آمریکایی از سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد ، خانم مادلن آلبرایت پرسید که آیا ادامه ی تحریم ها ارزش جان ۵۰۰ هزار کودکی عراقی را داشت. پاسخ وی هشداردهنده بود: « این انتخاب بسیار سختی است، اما ما فکر می کنیم که این بهایی بود که می بایست پرداخت، آری، می ارزید. »

با گذشت سال ها، روشن شد که هدف واقعی تحریم ها نه تسلیحات عراق، بلکه خود دیکتاتور بود . همان طوری که دنیس هالیدی توضیح می دهد، توجیه این بود که « اگر شما به مردم عراق آسیب وارد کرده و بچه هایشان را بکشید، آن ها از خشم بپا خاسته و مستبد را سرنگون می کنند» . ایالت های متحد آمریکا ، کوشید که به مدت ۱۲ سال این فرضیه را دنبال کند. در ۱۹۹۱، نیروی هوایی آمریکا به طور منظم ، شبکه ی آب ها، فاضلاب ها، ایستگاه های تصفیه و نیز نیروگاه های برق را بمباران کرد. در طول دهه ی بعدی، عراقی ها بدون آب آشامیدنی زندگی کردند. آقای هالیدی می گوید : « شیوع حصبه، انواع بیماری های شایع در آب های آلوده که به صورتی برق آسا همه گیر شد، ویرانگر بود». آمریکاییان با چنین رفتاری می دانستند که باعث مرگ هزاران نفر خواهند شد؟ یک سند سری پنتاگون به تاریخ ۱۹۹۱ به روشنی آن را تأیید می کند. این بررسی سری که خونسردانه عنوان «آسیب پذیری پالایش آب در عراق» را یدک می کشد، روشن می سازد که نابودی شبکه ی آب ها موجب مرگ دسته جمعی و شیوع بیماری های همه گیر خواهد شد .

طی تمام سال هایی که این بیماری ها شیوع یافتند، انگلستان و ایالت های متحد آمریکا، در نیویورک بر کمیته ی مجازات ها مسلط بودند . طی دوازده سال، دو متفق، با بهره گیری از تحریم ها ، از واردات قطعات ضروری برای تعمیر شبکه ی آب ممانعت کردند. آقای هالیدی نتیجه می گیرد که: « و مردم عراق سرانجام، به جای انداختن مسئولیت ها بر گردن صدام حسین، آمریکا و سازمان ملل متحد را مسئول درد و رنجی دانستند که این تصمیمات بر زندگی آن ها وارد آورده است. »

سال ها می گذرد، رهبران آمریکا دریافته اند که فرضیه های آنان نظیر مجازات ها نامؤثر بوده ، ولی هزاران عراقی را نابود کرده است. با وجود این، آن ها به اعمال تحریم ها ادامه دادند. چرا؟ یکی از اعضای هیئت آمریکایی در سازمان ملل متحد که از تحریم ها دفاع می کرد، آقای توماس پیکرینگ به سادگی اقرار می کند : « راه حل بهتری وجود نداشت».

آیا نیاز به یاد آوری است که رژیم های مورد حمایت آمریکا در سراسر جهان، در تل آویو، در ریاض، در آمریکای جنوبی و… چه کسانی هستند و چه می کنند؟ آیا نیاز به یادآوری است که پس از دهه ها هنوز آمریکا رسما به خاطر نسل کشی در هیروشیما و ناکازاکی از عذرخواهی زبانی هم طفره می رود؟ کدام جنگ را در پهنه ی جهان سراغ دارید که یک طرف آن آمریکا نباشد ؟ جهان ما اینگونه وقیح است : بدهکارترین ها به جهان، ژست طلبکارترین ها را می گیرند. وقیح ترین ها در جهان – مثلا اسراییلی ها – رقیق ترین احساسات را در خصوص حلب به خرج می دهند ؛ در حالی که ۹ سال است پای خود را بر گلوی زندان غزه گذاشته اند و هر دو سال یکبار آن را شخم می زنند و زیر و زبر می کنند .

                                                                                                                                 ۲۶  آذرماه ۱۳۹۵           

۱ نظر

  1. محمد حیدری می‌گوید،

    همین ساعتی پیش گزارشی را که در مورد لیبی بایگانی کرده ام ، دو باره خوانی می کردم . هدفم یافتن تشابهی بین رویدادهای لیبی ، عراق ، سوریه و یمن بود .
    چشمم به این مطلب که افتاد و آن را خواندم ، به این نتیجه رسیدم در همه ی موارد ، زیرساخت سناریوی نوشته شده در خارج برای این کشورها یکی است ، اما روش ها و بازیگران متفاوتند .
    می دانید که در سال ۱۳۸۴ بر مبنای اسنادی که از سایت های رسمی آمریکا ( از جمله ارگان نیروهای مسلح آمریکا ) فراچنگ آورده بودم ، رویدادهایی را که بعد زیر عنوان مسخره ی « بهار عربی » به مغز مردم حقنه کردند ، پیش بینی کرده بودم . اما حتی آنهایی که این نوشتار مستند را خوانده اند ، از یاد برده اند فاجعه ی سوریه ادامه ی همان برنامه ی « بهار عربی » است .
    خوانندگان لطفا مرا طرفدار قذافی ، اسد و…. نپندارند . به یاد داشته باشند بازندگان اصلی این جنایت های سازمان یافته از سوی قدرت های جهانی ، مردم بی گناه بوده اند و خواهند بود .
    دموکراسی با مداخله ی نظامی و تشکیل گروه های خونریز زیر عنوان های گوناگون و حمایت های پنهان و آشکار از آنها حتی به مرزهای کشورهای دیکتاتورزده نزدیک نمی شود . آنچه به این کشورها سرازیر می گردد مرگ ، ویرانی ، آوارگی و واپسگرایی است و بس .

    ارسال شده در تاریخ آذر ۲۶ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۴:۰۰ ب.ظ

نظر شما