عقاب علی احمدی
درس ۲۸ مرداد ، از لحاظ نهضت ملی ایران و از لحاظ رهبران خائن حزب توده
نوشته ی : خلیل ملکی
با مقدمه ای از : کاوه بیات
چاپ اول : ۱۳۹۴
۳۸۳ صفحه – ۲۲۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات پردیس دانش – تلفن : ۸۸۹۵۲۲۹۷ – ۰۲۱ و ۰۹۳۶۹۵۰۰۱۸۲
این کتاب که مجموعه ی دستنوشته های خلیل ملکی در باره ی کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ است ، برای دهه ها نزد یکی از دانشجویان هوادار نهضت ملی ایران نگاهداری شده و اکنون در جامه ی کتاب به دست ایرانیان رسیده است . خلیل ملکی که از آغاز زندگی سیاسی به اندیشه ی سیاسی چپ گرویده بود ، از زمان دستگیری به همراه گروه موسوم به « پنجاه و سه نفر » تا شهریور ۱۳۲۰ ، زندگی خود را در زندان گذراند . او با آزادی از زندان ، که در روزهای پس از اشغال ایران میسر شد، به همراه گروهی از اعضای پنجاه و سه نفر به حزب توده پیوست . این در حالی بود که اتحاد جماهیر شوروی که کار تاسیس این حزب را با یاری سازمان امنیت شوروی به انجام رسانده بود ، به اعضای رهبری آن اعلام کرده بود که حزب توده باید نماینده ی نظام سرمایه داری بوروکراتیک باشد . [۱] روزهای پس از پایان جنگ جهانی دوم با وجود آزادی بی مانند گفتار ، روزهایی سراسر آشفتگی و آشوب بود : فروپاشی سامان اقتصاد ایران بر اثر کشیده شدن دامنه های جنگ جهانی دوم به ایران و اشغال آن از سوی نیروهای شوروی ، انگلستان و آمریکا ؛ سیاست توسعه طلبانه ی شوروی که با دست داشتن این دولت در تاسیس دولتک های پیشه وری و قاضی محمد در استان های آذربایجان و مهاباد خود را نشان داد ؛ کوشش های ملی گرایان ایران برای ملی کردن نفت و بیرون راندن استعمار انگلستان ؛ ماجراجویی ها و چپ روی های بی اساس چپگرایانی که در حزب توده گرد آمده بودند ، و …
حزب توده که اعتبار و آبروی خود را مدیون برخورداری از اندیشه ی روشنفکران طراز اولی چون خلیل ملکی ، جلال آل احمد ، انور خامه ای ، اسحاق آپریم ، داریوش آشوری ، یوسف افتخاری و … بود ، به فاصله ی اندکی پس از تاسیس ، با تبدیل شدن به ابزار پیشبرد سیاست های شوروی از همراهی گروه بزرگی از این روشنفکران محروم شد . چنین بود که خلیل ملکی که برای اجرای اصلاحات در حوزه های حزب توده و به ماموریت از سوی کمیته ی مرکزی این حزب به استان آذربایجان رفته بود ، چون رفتارهای مداخله جویانه ی مقامات روسیه ی شوروی در آذربایجان و امربری دو تشکل موسوم به « حزب توده » و « فرقه ی دموکرات آذربایجان » از روس ها را برهم زننده ی سامان استقلال ایران یافت ، در بازگشت « نخستین انشعاب از حزب های کمونیست هوادار مسکو در جهان » را طراحی کرد . این انشعاب که از سوی دولت شوروی و ارگان برون مرزی آن ، رادیو مسکو تکفیر شد ، به سرفصلی غرورآمیز در تاریخ اندیشه ی سیاسی ایران بدل شد [ ۲ ] . او نام این گرایش تازه ی سیاسی را که پیش از آن در تاریخ اندیشه ی سیاسی قرن بیستم پیشینه ای نداشت ، « نیروی سوم » نهاد . در مبارزات جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران به رهبری دکترمحمد مصدق ، پیشوای جنبش ضداستعماری ایران خلیل ملکی که برجسته ترین همراه دکتر مصدق بود ، با نوشتن مقاله های ارزشمند در روزنامه ی « شاهد » ، در نظریه پردازی برای پیشبرد این جنبش نقشی مهم بازی کرد . او اگرچه همچون هر سیاستمدار راستین ، از برخی جنبه های سیاسی دولت مصدق انتقاد می کرد ، تا به پایان در کنار مصدق ماند . از او جمله ای نقل می شود که در آن گفته است : « این کار شما ، ما را به سوی جهنم می برد ؛ اما ما تا جهنم پشت سر شما خواهیم آمد . » در یک کلام ، خلیل ملکی را « نماد اندیشه ی چپ مستقل ایرانی » و « مبارز بزرگ و راهبردشناس برجسته ی ضداستعمار » می توان نامید . ذهنیت شگفت انگیز او در شناخت موقعیت و ارزیابی های درخشان او از بحران ها ، و راه های برون رفتی که او در هر دوره ارائه کرد ، او را به یار ارزشمند جنبش آزادیخواهی ایران بدل ساخت . برای نمونه ، او که پس از جداشدن از حزب توده به جنبش تحت رهبری دکتر مصدق پیوسته بود و همواره شخصیت دکتر مصدق را می ستود و برای او جایگاهی مهم در نظر می گرفت ، پس از کودتای ۲۸ امرداد ، « ادامه ی کار جبهه ملی بی وجود دکتر مصدق » را پیشنهاد کرد ! این رفتار دلاورانه و پای فشردن بر مواضعی که توان دفاع از آنها را داشت ، از او پدیده ای کم مانند در مجموعه ی « سیاست ایران » ساخته بود . دردوران پس از کودتا ، کوشش های راستگرایان و چپ نمایان برای تخریب جایگاه او به گونه ای پیوسته ادامه داشت ؛ این در حالی بود که آوازه ی تحلیل های شگفت او از « ویژگی های امپریالیسم شوروی » ، در هیات رهبری همه ی حزب های کمونیست جهان پیچیده بود . [۳] جدیت چپ نمایان عضو تشکل قراضه ی موسوم به «حزب توده » [ ایران ] در تخریب جایگاه ملکی حتا پس از مرگ او ادامه یافت . گزارش هایی که از روزهای پایانی زندگانی خلیل ملکی در دست است ، یادآور روزهای غم انگیز شکست خوردگان است ؛ و یادآور جمله ای مشهور که چنین می گوید : « از پیروز کسی نمی پرسد که چگونه پیروز شدی ؛ اما از مغلوب همه می پرسند که چرا شکست خوردی ؟ » [۴] همسر او ، صبیحه ی ملکی که تا پایان زندگانی از مهمترین هواداران اندیشه های او بود ، گفته بود : « توده ای هایی که به مسجد فیروزآبادی می روند ، با دیدن سنگ مزار ملکی ، با اشاره به سنگ مزار به خادم آرامگاه می گویند ، « چرا اجازه داده اید این فرد کمونیست در این مکان مقدس دفن شود ؟ !!!» از این رو ، صبیحه ی ملکی روکشی چوبی به اندازه ی سنگ مزار سفارش داده بود که در غیاب خود، آن را بر روی سنگ مزار ملکی می گذاشت تا رفقا با شناختن آرامگاه ، برای ترور شخصیت ملکی به زحمت نیفتند !
خلیل ملکی در کتاب « درس ۲۸ مرداد ، از لحاظ نهضت ملی ایران و از لحاظ رهبران خائن حزب توده » در باره ی « ۲۸ امرداد » می کوشد با بررسی دیدگاه های نیروهای اپوزیسیون دولت محمدرضا شاه پهلوی و آنان که در لباس و پوشش ملی گرایی و وجیه الملگی ، نقش ستون پنجم دولت های استعماری را پذیرفتند، چند مسئله را روشن کند :
- آیا بی عملی و همکاری عملی حزب توده با دولت زاهدی ، چنان که این حزب مدعی است ، در چیزی به نام « اشتباه » ریشه دارد ؟
- نقش نیروهای پیوسته به مصدق در شکست دولت او ، چه اندازه بود ؟
- چپ روی ها و رفتارهای ماجراجویانه ی جریان موسوم به « باند خنجی – حجازی » در شکست دولت مصدق چه اندازه بود ؟
- آیا می شد از وقوع کودتای ۲۸ امرداد پیشگیری کرد ؟
- چگونه می توان در میدان سیاست ورزی پس از کودتا حضور یافت .
در پایان فهرست این کتاب را برای آگاهی بیشتر خوانندگان می آوریم ؛ شاید آنان را به خواندن این کتاب و آشنایی با بخشی از اندیشه های یکی از برجسته ترین سیاسمداران ایرانی در قرن بیستم تشویق کند .
فهرست
یادداشت دبیر مجموعه
سرگذشت تدوین این کتاب / دکتر کمال قائمی
- مقدمه
- ادعانامه بر علیه کمیته ی مرکزی حزب توده ( از طرف اعضا و مسئولین حزب )
- ایران و دستگاه سیاست جهانی
- نهضت ملی ایران در مقابل قدرت های بزرگ جهان
الف . انگلستان در مقابل نهضت ملی ایران
ب . سیاست آمریکا در مقابل نهضت ملی ایران
ج . سیاست شوروی و حزب توده در مقابل نهضت ملی
- ستون فقرات سیاست بعد از جنگ شوروی که تعیین کننده ی خط مشی حزب توده در مسئله ی نفت و نهضت ملی ایران [ بود ]
- تبلیغ برای صلح بین دول بزرگ و تشکیل جبهه ی واحد برای خدمت به ستاد زحمتکشان جهان !
هدف « جبهه ی واحد » کمینفرمیست ها در کشورهایی که به این زودی امکان ندارد پشت پرده ی آهنین بروند
- هدف نهضت ملی متناقض یا هماهنگ با سیاست جهانی شوروی است ؟
- اعتراف سران حزب توده به اشتباه خود دروغ است ، آنها مطابق اصیل ترین اصل استالین رفتار کرده اند
- آیا دکتر مصدق مطابق ادعای توده ای ها در مقابل آمریکا و دربار سازشکار بود ؟
۱. روش مماشات با آمریکا ؟
۲. روش مماشات با دربار
۱۰ . لیبرالیسم دولت نهضت ملی
۱۱ . جبهه ی واحد ضداستعمار
۱۲ . تکامل حوادث از ۳۰ تیر تاریخی تا کودتای ۲۸ مرداد
ضدانقلاب را که متحد کرد ؟
پیروزی ۳۰ تیر و شکست ۲۸ مرداد هر کدام مرهون کدام خط مشی ها بودند ؟
۱۳ . آیا واقعه ی ۲۸ مرداد قابل اجتناب بود ؟
- هدف اعلام شده ولی مبهم حزب توده از طرفی و روش واقعی حزب توده و روش های متناسب با آن هدف ها
اسناد و مدارک از گفته های رهبران حزب توده برای نشان دادن هدف واقعی آن حزب که شکست ۲۸ مرداد را
طالب بوده است .
از طرف دیگر رهبران حزب توده دانسته و فهمیده ، به موازات انگلستان نهضت را به بن بست ۲۸ مرداد
کشاندند.
بنا به سیاست و هدف و روشی که حزب توده برای نهضت ملی تعیین می کند ، شکست ۲۸ مرداد غیرقابل
اجتناب و برای آنان مطلوب است .
- هدف و روشهای نهضت ملی
کودتای ۲۸ مرداد یک نمود اجتماعی قابل اجتنابی بود .
سیاست خارجی نهضت ملی و آمریکا و شوروی
سیاست خارجی نهضت ملی و انگلستان و حزب توده
لیبرالیسم یا بی نقشگی در نهضت ملی
حزب ما شرایط پیشرفت پیروزمندانه ی نهضت را تعیین کرده است .
واقعه ی ۲۸ مرداد قابل اجتناب بود .
راه سوم ، راه پیروزی نهضت های ملی
نیروی سوم ، نیرویی که در شاهراه سوم نهضت ملی را به پیروزی نهایی می رساند .
پیوست
درباره ی ۲۸ مرداد [ کمیته ی مرکزی حزب توده ی ایران ]
مقدمه
- « چرا باید شکست بخوریم ؟ »
- چگونه باید قضاوت کرد ؟
- درباره ی تکامل انقلاب ضدامپریالیستی ایران
- تکامل حوادث از تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ، موفقیت های انقلاب
- موانع تکامل انقلاب
- متشکل شدن ضدانقلاب
- تحولات اقتصادی در دوران اخیر
- ۲۸ مرداد ، حلقه ی نهایی یک سلسله حوادث
- مقایسه ی ۳۰ تیر با ۲۸ مرداد
- چه گفتیم و چه نکردیم ؟
- علیه تصورات نادرست ذهنی
- راه سوم ، راه پیروزی مردم نیست
- دورنمای آینده
تصویر نمونه هایی چند از متن اصلی
فهرست اعلام
اگر خواننده ی این کتاب حق داشته باشد آرزویی بکند ، یکی از آرزوهای دریغ آمیز او این است که ، ای کاش این کتاب در سال های ۱۳۵۷ یا ۱۳۵۸ منتشر می شد ؛ شاید گروه بزرگی از آرمانگرایانی که جان بر سر سوداهای فرصت طلبی های رهبران دکان جاسوسی موسوم به « حزب توده » گذاشتند ، از بلا به دور می ماندند .
پی نوشت ها :
۱.برای آگاهی بیشتر از چگونگی تاسیس حزب توده ، نگاه کنید به مقاله ی ارزشمند خسرو شاکری با نام « اندر پایه گذاری حزب توده به دست اداره ی اطلاعات ارتش شوروی » در این نشانی ها : http://iranchehr.com/?p=359 و http://iranchehr.com/?p=381 .
۲. روزنامه ی « پراودا » ، ارگان حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در شماره ی هجدهم ژانویه ی ۱۹۴۸ خود این انشعاب را محکوم و اقدام ملکی را به انگلستان منسوب کرد . به نقل از مقاله ی «سیاستمدار لجوج » ، نوشته ی خسرو شاکری در مجله ی « مهرنامه » شماره ی ۱۳ ، تیرماه ۱۳۹۰ ، صفحه ی ۱۵۱ تا ۱۵۲ .
۳. برای نمونه نگاه کنید به مقاله ی « مرد مستقل در میان اکثریت » ، نوشته ی کمال قائمی ، در مجله ی مهرنامه ، شماره ی ۱۳ ، تیرماه ۱۳۹۰ ،صفحه ی ۱۴۲ . در این مقاله ، کمال قائمی نوشته است که فرزند او ، دکتر سیدنصیر قائمی در سال ۲۰۰۷ میلادی در کنگره ی طب اعصاب و روان یک پزشک مجارستانی نیز شرکت داشته است . این پزشک که مقاله های دکترقائمی را در مجله های پزشکی خوانده بود ، « ریمر زولتان » نام داشت . او در ضیافت شب آخر کنفرانس بر صندلی کناری دکتر قائمی می نشیند: « در ابتدای صحبت از دکتر قائمی می پرسد ، آیا او با محقق و سیاستمداری از ایران با نام کالیل ملکی آشنایی دارد ؟ دکترنصیر با تصحیح ک به خ و تلفظ اصیل آن به شوخی با دکتر نام اول می گوید – سلطان ، شما با یک ملکیت صحیح النسب برخورد می کنید ( زولتان همان سلطان بود که از مسیر عثمانی به اروپا رفته و در لغات مجار به z تبدیل شده است . ) زولتان گفت پدر او از همراهان ایمره ناگی بود . در آن زمان او نوجوانی بود که به گفت و گوهای حلقه ی ناگی گوش می داده است . در ضمن آن از ملکی و رساله ی او در باره ی ساخت دولت شوروی سخن می رفته است : آن را کشف اصیلی می دانسته اند که به شناسایی داخلی حکومت شوروی ، واژه واژه ی آن برای مردم کشورهای اقمار شوروی آموزنده بوده است . زولتان در عین حال به حدس قوی می گفت که این رساله از طریق آلمان شرقی به مجارستان و شاید به چکسلواکی و لهستان رسیده بوده است . دکتر نصیر قائمی در آن سال سی وشش سالگی خود را می گذرانید و در دامن خانوادگی با کارها و سوانح احوال خلیل ملکی آشنا بوده است . زولتان اظهار کرده بود که دوست دارد پدر را سال بعد در کنگره ی ایتالیا ببیند . این دیدار دست داد و زولتان با شرح بیشتری از محتوای رساله ی « کاپیتالیسم دولتی » (State Capitalism ) آشنا شد . در بازگشت ، زولتان نتوانست رساله را که به زبان مجاری ترجمه شده بود برای ما به دست آورد . عذر خواست که او خود نوجوان بوده و از آن سال ها بیش از شصت سال گذشته است ، از آثار فعالیت های زیرزمینی کشورهای اروپای شرقی ظاهرا آرشیوی به جا نمانده است . »
۴. یادنامه ی خلیل ملکی ( مجموعه مقاله ) ، به کوشش : امیر پیشداد و محمدعلی کاتوزیان . تهران ، شرکت سهامی انتشار ، ۱۳۷۰ .
نظر شما