۴ - فروردین - ۱۳۹۴
نوشته ی : گاستون فورتیه


« حتا مرگ که پیروزی نهایی اش بود ، حق وی را ادا نکرد… در واقع موردی نمی توان یافت که مردی با خداوندان نفت پنجه درافکند و به مرگ طبیعی جان سپارد. او مرده ، در صورتی که بار سالیان درازی را که بر کسی معلوم نیست ، بر دوش داشت. در حقیقت گذشت سال و ماه را در او  اثری نبود ؛ تو  گویی او معاصر  کوروش کبیر است… در زمان قدرتش رقبای وی خود را مواجه  با مساله ای یافتند  که در ایران سابقه نداشت : مصدق شراقتمند بود ؛ مطلقا شرافتمند و پاکدامن بود. نه خریدن او امکان داشت و  نه بدنام کردن و  به لجن کشیدنش میسر  بود . بنابراین به استهزای او  پرداختند . او را مرد پیژاما پوش نامیدند – گفتند نخست وزیری را  که با لباس خواب روی یک تختخواب کوچک آهنی اشخاص را می پذیرد نباید جدی گرفت .  این را دلیل «حقانیت » شرکت نفت انگلیس و  ایران قلمداد کردند . علاوه بر این مصدق غش می کرد! و بدون کمک دو مرد نیرومند از بستگانش که زیر بغل او را می گرفتند نمی توانست راه برود و  بالاخره کوشش می شد که او ضعیف و دلقک جلوه گر شود . بدون تردید کسانی که این افسانه ها را می ساختند، خود یک کلمه ی آن را باور نداشتند و به عمق معنای این به اصطلاح کمدی پی برده بودند. آنها دیگر با ایران فسادپذیری که نیم قرن قبل از آن قراردادهایی به او تحمیل کرده بودند، سروکار نداشتند بلکه با ایران کوروش کبیر روبرو  بودند ؛ با ملتی که از زیرکی و فرهنگ و  شعرشناسی و ظرافت سیاسی نیرومندی بهره مند بود… مصدق حاصل معلومات حقوقی خود را که به هنگام جوانی در فرانسه و سوئیس اندوخته بود ، به این ظرافت چندهزارساله افزود. بعد از آن که به سال ۱۹۵۱ در مسجد (شاه ) بازار ، نخست وزیر وقت ژنرال رزم آرا عامل استعمار و  یکی از  بی رحم ترین بند و بست چی هایی که ایران هرگز  نظیر او را ندیده بود، به قتل رسید ، ظهور مصدق بر صحنه ی سیاسی ایران امری غیرمترقبه نبود .

طرح روی جلد مجله ی انگلیسی زبان « تایم » با عنوان «مصدق : مرد سال جهان »

طرح روی جلد مجله ی انگلیسی زبان « تایم » با عنوان «مصدق : مرد سال جهان »

 … به طور یقین ناسازگاری شاه با مصدق در اصل به نفت ارتباط داشت . شاه طرفدار این راه حل کلاسیک بود که اصولا بهره برداری شرکت نفت انگلیس و ایران از منابع نفتی کشور مورد بحث و گفتگو قرار نگیرد بلکه در قبال این بهره برداری هر چه ممکن است پول بیشتری دریافت شود. به نظر شاه اگر اختلافی وجود داشت در واقع مربوط به درصدی (پورسانتاژی) بود که به ایران تعلق می گرفت ؛ یعنی همان چیزی که ژنرال رزم آرا به سال ۱۹۵۰ هنگام مذاکره برای تمدید قرارداد ۱۹۳۳ با شرکت نفت انگلیس و ایران درمیان گذاشته بود .

 مصدق اعتقاد داشت اگر پول بو ندارد، بوی نفت زیان بخش است و هر ملتی که پای شرکت های خارجی را به خانه خود بگشاید، گردن به یوغ استعمار نهاده است. مصدق به چشم می دید که شرکت نفت انگلیس و ایران به حقیقت در مملکت حکومت می کند. اوست که دولت ها را می آورد و می برد و با افشاندن تخم فساد ، دادگستری و پلیس و ارتش ایران را عملا در دست دارد و هم اوست که ملت را در جهل و بی سوادی و تیره بختی نگاه می دارد .

 از نظر مصدق اندک کار عمرانی در کشور کم جمعیت ایران منجر به ایجاد سرزمینی حاصلخیز می شد ؛ همانطور که دره ی کارون تیول شرکت نفت، در زمان هرودوت انبار غله ی دنیا بود. علاوه بر این مصدق به ملت ایران که با تنگدستی و بدبختی خو گرفته و قرن ها با شکیبایی و بردباری به سر برده بود، تکیه داشت و می دانست که این ملت تا پایان نبردی که وی آغاز کرده همچنان شکیبا و بردبار باقی خواهد ماند .

ملی کردن نفت

 مصدق در اول ماه مه ۱۹۵۱ ، درحالی که بیش از چند روز از نخست وزیری او نمی گذشت ، قانون ملی شدن نفت را به تصویب پارلمان رساند و به این ترتیب نبرد با بریتانیای کبیر آغاز گردید . روس ها که به دقت تماشاگر اوضاع بودند، از این جریان خرسند نبودند و به طوری که گفته می شد به خاویار دریای خزر و نیز به خطر تشدید جنگ سرد و امنیت مرزهای قفقاز می اندیشیدند . ایران یکپارچه شور و هیجان بود . دهقانان و کارگران و زحمتکشان بیکار در این مورد اشتباه نمی کردند ؛ آنها احساس می کردند که پایان استعمار کشورشان به وسیله ی نفتی ها متضمن پایان استعمار خودشان به وسیله ی فئودال ها و متنفذین و ژاندارم ها بود و می توانند امیدوار باشند که به زودی از وضع ناشایستی که دارند ، نجات خواهند یافت .

 ملی شدن نفت طلایه ی اصلاحات ارضی نیز بود ؛ ولی مصدق که تمام مردم مملکت پشت سر او ایستاده بودند اشتغالات دیگری داشت و با امور پر اهمیت تری روبرو بود. تاخیر در کار اصلاحات ارضی موجب تعجب و رنجش هیچکس نگردید . فردای روزی که قانون ملی شدن نفت به تصویب رسید، انگلستان به دادگاه لاهه شکایت کرد و مصدق منکر صلاحیت آن دادگاه برای رسیدگی به اعلام دادخواست انگلستان شد… دادگاه با اعلام عدم صلاحیت خود برای رسیدگی به موضع عملا دادخواست انگلستان را مردود شناخت  .

تمبر یادبود دکتر محمد مصدق ، منتشرشده از سوی شرکت پست ایران در سال 1358 / 1980

تمبر یادبود دکتر محمد مصدق ، منتشرشده از سوی شرکت پست ایران در سال ۱۳۵۸ / ۱۹۸۰

 محافل نفتی بین المللی متفقا تصمیم گرفتند که ایران را از لحاظ اقتصادی در تنگنا قرار دهند… در همین احوال مصدق به پیروی از افکار عمومی به قطع روابط دیپلماتیک با انگلستان مبادرت ورزید و بدین ترتیب اختلاف ، جنبه ی کاملا سیاسی به خود گرفت … نه دولت آمریکا می توانست تا این حد دست از همکاری با انگلستان بشوید و نه شرکت های بزرگ نفتی آمریکا می توانستند روش مصدق را که سرمشق بدی برای سایر کشورهای تولید کننده ی نفت درخاورمیانه می شد ، تحمل نمایند .

کودتای سیا

 تیرماه در ایران ماه انقلاب و خون است . یک سال پیش از آن در گرمای شدید روز سی تیر، مردم تهران سینه های عریان خود را در برابر تانک ها و ارابه های دربار و قوام السلطنه سپرساختند و با دادن صدها قربانی ، مصدق را دوباره به قدرت رساندند ؛ اما یک سال بعد در همین فصل ، حوادث دیگری در حال تکوین بود… شاه ، مصدق را عزل و ژنرال زاهدی را به جای او منصوب نمود و در قبال عدم تمکین مصدق، کشور را ترک و به رم پناهنده شد . ظرف دو روز از ۲۶ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از محلات تهران که تیول جیب بران و چاقوکشان و تبهکاران حرفه ای دیگر بود بکلی تخلیه شد و ساکنان آن به صورت کاروانی که با پول ژنرال شوارتسکف ، عامل سیا قویا تغذیه و تجهیز شده بود به راه افتادند و ژنرال زاهدی نیز در راس قسمتی از قوای نظامی به این کاروان ملحق و مجتما به سوی ادارات دولتی و ایستگاه فرستنده رادیو هجوم بردند . در چگونگی این روز ۲۸ مرداد کافی است بدانیم که ناظران وقایع آن روز ، عموما خاطره ای نفرت انگیز و مشمئزکننده از آن محفوظ داشته اند .

پوستر  نمایشگاهی از عکس ها و تصویرهای دکتر محمد مصدق که در سال 2015  ، به یاد دوران دانشجویی او  در دانشگاه نوشاتل در سه مکان برگزار خواهد شد .

پوستر نمایشگاهی از عکس ها و تصویرهای دکتر محمد مصدق که در سال ۲۰۱۵ ، به یاد دوران دانشجویی او در دانشگاه نوشاتل در سه مکان برگزار خواهد شد .

 ۲۸ مرداد تنها روز سقوط مصدق از طریق به توپ بستن خانه ی او نبود بلکه آغاز یک سلسله  کشتارها و ترورها و رشوه خواری هایی بود که مدت ها به طول انجامید . نظامیان، ماموران پلیس و عوامل مزدور به بهانه ی ریشه کن ساختن کمونیست ها دست تسلط بر هر کس که در مظان مخالفت با آنان بود ، گشودند و بسیاری از توانگران را به بند و زنجیر کشیدند ؛ به این منظور که اگر از زیر شکنجه جان به در برند ، در ازای آزادکردنشان حق و حسابی بگیرند .

به این ترتیب در عرض چند ساعت ، حکومتی که شاخص آن یعنی دکتر مصدق از پشتیبانی قریب به اتفاق مردم مملکت برخوردار بود سرنگون گردید … چند هفته بعد ریچارد نیکسون ، معاون رئیس جمهور ایالت های متحد آمریکا برای این که نتیجه ی اقدامات سیا از نزدیک مورد بازدید قرار گیرد ، به تهران آمد .

برگرفته از : روزنامه ی لوموند ، چاپ پاریس ، به تاریخ  ۷ مارس ۱۹۶۷ ؛ ( برگرفته از : سایت احترام آزادی ( با ویرایش ))

نظر شما