۸ - تیر - ۱۳۹۳
نوشته ی : تی یری میشان ؛ ترجمه ی : حمید محوی


اشاره : در سال ۱۳۸۴ محمد حیدری  مقاله ای به فارسی نگاشت با عنوان انگلیسی « The Small is Beautifull  » ( کوچک ، زیباست ! ) که در آن  نقشه ای هم چاپ شده بود . در آن مقاله رویدادهای شمال آفریقا ( تونس ، سودان ، لیبی ، مصر) و تجزیه ی کشورهای خاورمیانه ، به تلویح یا به صراحت ، پیش بینی شده بود. مقاله ی تی یری میشان پس از سال ها به وجود دسیسه ای برای تجزیه ی کشورهای خاورمیانه اشاره می کند .

« رسانه های بین المللی فروپاشی ناگهانی دولت عراق را به عنوان نتیجه ی تهاجم امارات اسلامی در عراق و شام (یا گروه داعش) معرفی کردند. ولی چه کسی می تواند باور کند که دولتی قدرتمند، که توسط واشنگتن مسلح و سازماندهی شده، در مقابل یک گروه جهاد طلب  که رسما مستقل از هر دولتی عمل می کند، ظرف یک هفته دچار فروپاشی شود ؟ علاوه بر این، چه کسی می تواند باور کند که آنهایی که در سوریه از امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) پشتیبانی کرده اند، ناگهان حرکات این سازمان را در عراق محکوم کنند ؟ تی یری میسان در اینجا طرح پنهان زیر نقشه ی جغرافیای تجزیه را آشکار می سازد . »

                                                                                          شبکه ی ولتر / ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴

از سال ۲۰۰۱، ستاد فرماندهی ایالات متحد آمریکا تلاش می کند تا تشکل «خاورمیانه ی بزرگ» را بر اساس تجزیه ی کشورها با تکیه بر شاخص قومی و مذهبی محقق سازد و تعدادی دولت کوچک به وجود بیاورد. نقشه ی جغرافیای طرح ریزی شده که طی ژوئیه ی ۲۰۰۶ منتشر شد این طرح را بازنمایی می کند (۱). چنان که در این نقشه می بینیم، تقسیم عراق به سه دولت پیش بینی شده است : دولت سنی، دولت شیعه، دولت کرد .

نقشه ی «خاور میانه ی بزرگ» از دیدگاه ستاد فرماندهی ایالات متحد آمریکا،  منتشرشده در سال 2006 ، توسط سرهنگ رالف پیترز این نقشه ، مرزهای سیاسی کشورهای خاورمیانه را پیش و  پس از تقسیم نشان می دهد .

نقشه ی «خاور میانه ی بزرگ» از دیدگاه ستاد فرماندهی ایالات متحد آمریکا،
منتشرشده در سال ۲۰۰۶ ، توسط سرهنگ رالف پیترز
این نقشه ، مرزهای سیاسی کشورهای خاورمیانه را ، پیش و پس از تقسیم ، نشان می دهد .

شکست اسرائیل در رویارویی با حزب الله در کوران تابستان ۲۰۰۶ (۲)، و شکست فرانسه و انگلستان در رویارویی با سوریه در کوران ۲۰۱۱-۲۰۱۴، احتمالا این تصور را در اذهان ما ایجاد کرده بود که گویی دوران طرح «خاورمیانه ی بزرگ» سپری شده است؛ ولی در واقع امر چنین نیست : ستاد فرماندهی ایالات متحد آمریکا بر آن است تا این طرح را با میانجیگری مزدوران مسلح و جهاد طلب دوباره فعال سازد.

رویدادهای هفته ی گذشته در عراق را باید از همین زاویه مورد بررسی قرار دهیم. رسانه های بین المللی روی حمله ی امارات اسلامی در عراق و شام (یا به زبان عربی : داعش) پافشاری کردند، ولی این وجهه از رویدادها، در واقع امر تنها یکی از اجزای حرکت گسترده ی دیگری است  که در شرف تکوین است.

تهاجم هماهنگ کردها و داعش

ظرف یک هفته، داعش ( امارات اسلامی در عراق و شام ) بخشی از سرزمین عراق را که می بایستی به دولت سنی منحصر باشد به تصرف خود درآورد، و همزمان ، پیشمرگان بخش منحصر به دولت مستقل کرد را تسخیر کردند.

ارتش عراق که واشنگتن آن را متشکل ساخته بود، نینوا را به داعش واگذار کرد و کرکوک را به کردها. ساختار فرماندهی خود ارتش عراق نیز اضمحلال نیروهایش را تسهیل کرد : افسران ارشد برای جابجایی نیروهایشان می بایستی مقدما به کابینه ی نخست وزیر مراجعه می کردند، و به همین علت از هر گونه ابتکار عملی محروم بودند و علاوه بر این هر یک از تجمعات ارتشی در مناطق عملیاتی مانند شاهزاده نشین های عهد قدیم در فقدان استقلال عمل به سر می برد. در نتیجه، برای پنتاگون کار ساده ای بود که برخی افسران را برای تشویق فرار سربازانشان خریداری کند.

اعضای پارلمان عراق به فراخوان نخست وزیر پاسخ نگفتند و آنها نیز به سهم خود ، و به نوعی، فراری شدند و دولت را در نبود اکثریت اعضا، تنها و بی آن که توان پاسخگویی به رویدادها را در اختیار داشته باشد، رها کردند.

برای نجات یکپارچگی کشورش، آقای مالکی بی آن که انتخاب دیگری داشته باشد، به تمام هم پیمانان قابل تصور خود فراخوان صادر کرد. پیش از همه، او به طور کلی به عموم مردم عراق پیغام داد و سپس به شبه نظامیان شیعه در جبهه ی رقیب خود مقتدا صدر (ارتش مهدی)، و بعد سپاه پاسداران ایران را فراخواند (به فرماندهی قاسم سلیمانی، فرمانده ی نیروی قدس که در حال حاضر در بغداد به سر می برد)، و سرانجام از خود ایالات متحد آمریکا درخواست کرد که به عراق بازگردد و مهاجمان را بمباران کند .

رسانه های غربی، این بار البته به درستی شیوه ی دولتمداری نخست وزیر را در تباین با اقلیت اعراب سنی مذهب و لائیک های بعثی تلقی کرده اند؛ زیرا غالبا به نفع شیعیان عمل کرده است. با این وجود چنین ترازنامه ای را باید کاملا نسبی در نظر بگیریم : عراقی ها طی انتخابات قانونگذاری ۳۰ آوریل به اتحادیه ی نوری مالکی رأی دادند. مالکی یک چهارم آراء را به دست آورد، یعنی سه برابر جنبش مقتدا صدر، مابقی آراء به انبوهی از احزاب کوچک تعلق گرفت.

تدارکات حمله به حاکمیت بغداد

حمله ی امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) از یکسو و پیشمرگان از سوی دیگر، از مدتها پیش تدارک دیده شده بود.

بین دو حمله ی غرب (۱۹۹۱-۲۰۰۳) کردستان عراق تحت حمایت ایالات متحد آمریکا و انگلستان قرار گرفت و از منطقه ی ممنوعه ی پرواز برخوردار شد. از دوران سرنگونی رئیس جمهور عراق صدام حسین، کردستان عراق خود مختاری بسیار ثابتی به دست آورد و به جزئی از مناطق نفوذی اسرائیل تبدیل شد.

از این دیدگاه، قابل تصور نیست که اسرائیل در تصرف کرکوک منفعل مانده و حضور نداشته باشد. با این حساب، دولت منطقه ای اربیل منطقه ی حقوقی خود را به مجموع منطقه ی کردستان عراق گسترش داده، یعنی منطقه ای که با طرح ستاد فرماندهی ایالات متحد امریکا انطباق دارد و برای تشکیل کردستان مستقل پیش بینی شده است.

امارات اسلامی در عراق و در شام (داعش) یک گروه شبه نظامی قبیله ای سنی مذهب است که مبارزان القاعده در عراق را به صفوف خود افزوده است. این گروه شبه نظامی پس از ترک عراق توسط « پل برمر سوم » که قدرت سیاسی را به عراقی ها واگذار کرد ، تشکیل شد. در روز ۱۶ مه ۲۰۱۰، یکی از مقامات القاعده در عراق که در وضعیت مرموزی آزاد شده بود، ابوبکر البغدادی به عنوان امیر وقت برگزیده شد و تلاش کرد که این سازمان را به تابعی از القاعده تبدیل سازد.

در آغاز ۲۰۱۲، مبارزان امارات اسلامی در عراق و شام، جبهه ی النصره را در سوریه ایجاد کردند (یعنی جبهه ی پشتیبانی خلق شام) که به شبکه ی القاعده در سوریه تبدیل شد. این گروه به یمن از سرگیری حملات فرانسه و انگلستان به سوریه در ژوئیه ی۲۰۱۲ گسترش فزاینده تری یافت. سرانجام در پایان سال، واشنگتن این گروه را به عنوان «سازمان تروریستی» بازشناسایی کرد، که بعدا وزیر امور خارجه ی فرانسه به این تصمیم آمریکا اعتراض کرد و از آنها به عنوان «گروهی که در مناطق عملیاتی کار ارزنده ای انجام می دهند» تجلیل به عمل آورد . (۳)

موفقیت های جهادطلبان در سوریه، تا نخستین فصل ۲۰۱۳، وجهه ی گروه آنها را تغییر داد. طرح رسمی القاعده برای انقلاب در سراسر جهان اتوپیایی به نظر می رسید ؛ ولی ایجاد دولت اسلامی در سرزمینی مشخص و محدود در دسترس بود. به همین علت طرح تجزیه ی عراق که ارتش آمریکا از عهده ی آن بر نیامده بود ، به این گروه اسلامگرا واگذار شد.

چهره پردازی امارات اسلامی در عراق و شام طی بهار ۲۰۱۴ به وسیله ی ماجرای آزادسازی زندانیان غربی صورت گرفت که در اختیار آنها بود، و آلمانی ها،انگلیسی ها، دانمارکی ها، آمریکایی ها، فرانسوی ها و ایتالیایی ها را آزاد کردند. نخستین اعلامیه ی آنها تماما اطلاعاتی را تأیید کرد که سرویس های اطلاعاتی سوریه مطرح کرده بودند : باید دانست که امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) توسط افسران ایالات متحد آمریکا، فرانسه و عربستان سعودی سازماندهی شده است. با وجود این، به سرعت زندانیان آزادشده مطالبی مطرح کردند که گفته هایشان را در مورد هویت زندان بانان نفی می کرد.

در بطن چنین وضعیتی است که داعش طی مه ۲۰۱۴ به عنوان رقیب، از القاعده جدا شد؛ در حالی که النصره به عنوان یکی از شاخه های القاعده در سوریه باقی ماند. البته باید دانست که تمام این موارد چیزی به جز تبلیغات نیست، زیرا در واقع این گروه ها از تاریخ ایجادشان از سوی سیا علیه منافع روس ها پشتیبانی می شدند (افغانستان، بوسنی هرزگوین، چچن، عراق، سوریه). در ماه مه سازمان منطقه ای( و نه شبکه ی منطقه ای از یک سازمان جهانی)، امارات اسلامی در عراق و (داعش) برای اجرای نقشی آماده می شد که پدرخواندگانش چند ماه پیش برای آنها تعیین کرده بودند.

سازمان داعش بی گمان در منطقه ی عملیاتی تحت فرماندهی ابوبکر آل بغدادی اداره می شود، ولی تمام سازمان تابع شاهزاده عبدالرحمان آل فیصل، برادر شاهزاده سعود الفیصل (وزیر امور خارجه ی سعودی از ۳۹ سال پیش تا کنون) و شاهزاده ترکی الفیصل (رئیس قدیمی سرویس مخفی و سفیر کنونی در واشنگتن و لندن ) است.

در ماه مه، آل فیصل ها یک کارخانه ی اسلحه سازی در اوکرایین خریداری کردند. انبار سلاح های سنگین با هواپیما به یک فرودگاه نظامی ترکیه منتقل شد، و سپس توسط سرویس مخفی ترکیه و از طریق راه آهن به داعش تحویل داده شد. احتمال خیلی کمی وجود دارد که این زنجیره ی لوژیستیک ، بی آن که ناتو در آن دخالت داشته باشد، امکان پذیر شده باشد.

حمله ی امارات اسلامی در عراق و شام

هرج و مرج و دستپاچگی که گریبان مردم عراق را گرفت، شباهت زیادی به جنایاتی دارد که داعش در سوریه مرتکب شد : بریدن سر « مسلمانان از دین برگشته » در حضور عمومی و به صلیب کشیدن مسیحیان. به گزارش ویلیام لاسی اسوینگ (۴) (سفیر پیشین ایالات متحد آمریکا در آفریقای جنوبی، و سپس در سازمان ملل متحد، و رئیس کنونی دفتر مهاجران بین المللی )، دست کم ۵۵۰۰۰۰ عراقی به دلیل یورش جهاد طلبان گریخته اند.

ارقام اعلام شده بر اساس گمانه زنی های غربی در مورد داعش که تعداد آنها را در عراق و سوریه ۲۰۰۰۰ نفر اعلام کرده اند، اشتباه است. واقعیت احتمالا سه برابر رقم اعلام شده است، یعنی چیزی حدود ۶۰۰۰۰ مبارز است  که از مجموع کشورهای اسلامی به خدمت گرفته شده اند و غالبا عرب نیستند. این سازمان به یک ارتش خصوصی تمام عیار در جهان تبدیل شده، و در جهان مدرن همان نقشی را بازی می کند که سربازان مزدور در دوران رنسانس اروپا، یعنی سربازان و افسران نظامی رسمی بیکار شده، که در جستجوی هویتی افتخار آمیز هنر جنگ آزمایی خود را در اختیار دولت قرار می دادند و به شکل پول نقد و یا واگذاری زمین پاداش می گرفتند.

با در نظرگرفتن جنگ های بی امانی که داشته اند، می بایستی گسترش بیشتری بیابد. بر این اساس، در موصل، داعش خزانه ی منطقه ی نینوا را در اختیار گرفت، یعنی ۴۲۹ میلیون دلار نقد (که با آن می تواند حقوق مبارزان را طی یک سال تمام بپردازد . )

علاوه بر این، داعش چندین جیپ هامر نظامی و دو بالگرد جنگی را به غنیمت گرفت و فورا به تجهیزات خودش افزود. جهاد طلبان امکان آموزش خلبانی ندارند، به همین علت رسانه های بین المللی اعلام کردند که افسران قدیمی حزب بعث دوران صدام حسین هدایت بالگردها را به عهده گرفته اند؛ولی چنین تعبیری با توجه به جنگی که بعثی ها را در مقابل جهادطلبان در سوریه قرار داده، قویا ناممکن به نظر می رسد.

واکنش های بین المللی

حمله ی پیشمرگان و امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) از سوی طرفداران عربستان سعودی در منطقه پیش بینی شده بود و منتظر چنین رویدادی بودند. از جمله، رئیس جمهور لبنان میشل سلیمان (که ماه ژانویه سخنرانی برگزار کرد و شعار «زنده باد عربستان سعودی» پرطنین او را به یاد می آوریم، به جای « زنده باد لبنان ») دست به هر کاری زد تا مدت ریاست جمهوری خود را برای شش ماه آینده تمدید کند (چون که در ۲۵ مه به پایان می رسید)، تا بتواند در کوران رویدادهای بحران کنونی سکان امور را در دست داشته باشد.

به هر صورت، واکنش های بین المللی در مورد بحران عراق نامنسجم و ناهماهنگ است : همه ی دولت ها، بی استثناء امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) را در عراق محکوم کرده اند و تروریسم این سازمان را افشا می کنند؛ ولی از سوی دیگر برخی کشورها از جمله ایالات متحد آمریکا و هم پیمانانش این سازمان را متحد عینی خود علیه دولت سوریه می دانند، و برخی از این کشورها نیز در مقام پدرخوانده از این حمله ی داعش پشتیبانی به عمل می آورند — پدرخواندگان عبارتند از ایالات متحد آمریکا، عربستان سعودی، فرانسه، اسرائیل و ترکیه.

در ایالات متحد آمریکا، و بحث و جدل سیاسی در عرصه ی رسمی جمهوری خواهان را که خواهان استقرار مجدد نیروهای نظامی در عراق هستند و دموکرات ها که مداخله ی جرج بوش علیه صدام حسین را موجب بی ثبات سازی می دانند، در مقابل یکدیگر قرار داده است. این سخنرانی بازی ها تنها برای استتار رویدادهای جاری کاربرد دارد که در واقع به منافع استراتژیک ستاد فرماندهی مرتبط است که مستقیما در آن شرکت دارد.

با وجود این ، این احتمال وجود دارد که واشینگتن در پی به دام انداختن آنکارا باشد. امارات اسلامی در عراق و شام گویا بر آن بوده تا مقبره ی سلیمان شاه در سوریه، در استان رقه را به کنترل خود درآورد. این مقبره در مالکیت ترکیه است و بر اساس قرارداد فرامرزی ، آنکارا یک ستون نظامی کوچک در آنجا نگهداری می کند (این معاهده از سوی فرانسه ی استعمارگر به سال ۱۹۲۱ تحمیل شده بود) ولی چنین حرکتی خیلی ساده می تواند به عنوان موضوعی بحران ساز توسط خود ترکیه سازماندهی شده باشد، زیرا پیش از این در فکر مداخله ی مستقیم در سوریه بود و چنین رویدادی می تواند بهانه ی مناسبی به دست ترکیه بدهد . (۵)

امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) هنگام تصرف موصل، ۱۵ دیپلمات ترکیه و خانواده های آنها و به همین گونه ۲۰ عضو نیروهای ویژه ی ترکیه در کنسلولگری را به اسارت گرفته، و روشن است که با ارتکاب به چنین عملی خشم ترکیه را برانگیختند. امارات اسلامی در عراق و شام تعدادی راننده ی کامیون سنگین وزن را نیز دستگیر کرده بودند که بعدا آنها به آزادی آنها رضایت داد.

ترکیه که لجستیک حمله ی داعش را به عهده داشت، احساس خیانت شدگی می کند، ولی بی آن که بداند این خیانت از سوی واشنگتن تدارک دیده شده بوده یا ریاض، پاریس و یا تل آویو. این ماجرا موضوع دستگیری ۱۱ عضو نیروهای ویژه ی ترکیه توسط ارتش ایالات متحد آمریکا در سلیمانیه ی عراق را در ۴ ژوئیه ی ۲۰۰۳ تداعی می کند که با صورت فیلم « دره ی گرگ های عراق » (۶) به تماشای عمومی گذاشته شد. این رویداد به مهمترین بحران شصت سال گذشته بین دو کشور تبدیل شد.

محتمل ترین فرضیه این است که آنکارا پیش بینی نکرده بود که در حمله ای تا این اندازه گسترده شرکت خواهد داشت و این موضوع را در بین راه کشف کرد و پی برد که طرح واشنگتن ایجاد کردستان مستقل است. در نتیجه، همواره بر اساس نقشه ی منتشرشده در سال ۲۰۰۶، بخشی از ترکیه را نیز در بر می گیرد، ایالات متحد امریکا نه تنها دشمنانش را تجزیه می کند، بلکه هم پیمانان خودش را نیز قطع عضو می کند. بازداشت دیپلمات ها و نیروهای ویژه ی ترکیه شیوه ای بود برای جلوگیری از خرابکاری آنکارا در عملیات .

سامانتا پاور نماینده ی ویژه ی ایالات متحد امریکا در شورای امنیت، خانم سفیر به شکل ریاکارانه ای ارتکاب به عمل امارات اسلامی در عراق و شام (داعش) را محکوم کرد. مدیحه سرایی و مداخله ی اخلاقی واشنگتن در خاور میانه، این نظریه را به ذهن متبادر می سازد که واکنش ایالات متحد امریکا در سناریو پیش بینی شده بوده است.

ایران به سهم خود اعلام کرد که آماده است تا به دولت شیعه ی مالکی از طریق ارسال اسلحه و مشاوران نظامی یاری رساند، ولی از گسیل سرباز امتناع کرده است. فروپاشی دولت عراق در حال حاضر به سود عربستان سعودی ، رقیب مهم تهران در منطقه تمام می شود. همزمان وزیر امور خارجه شاهزاده آل فیصل (برادر رهبر داعش) تهران را به گفتگو دعوت کرده است.

پی نوشت ها :

[۱] « Blood borders : How a better Middle East would look », par Ralph Peters, Armed Forces Journal daté Juin 2006.

[۲] Lire L’effroyable imposture : Tome 2, Manipulations et désinformations, par Thierry Meyssan, éd. Alphée 2007.

[۳] Cité in « Pression militaire et succès diplomatique pour les rebelles syriens », par Tsabelle Mandraud (avec Gilles Paris), Le Monde, 14 décembre 2012

۴) William Lacy Swing

[۵] « Complot turc pour entrer en guerre ouverte contre la Syrie », Réseau Voltaire, 28 mars 2014.

[۶] « L’anti-Hollywood turc à l’assaut des crimes états-uniens », par Mireille Beaulieu, Réseau Voltaire, 5 mai 2006.

۱ نظر

  1. علی بابایی می‌گوید،

    با درود
    مسه عود بارزانی ابتدا چنین وانمود می کرد که در برابر داعش مقاومت می کند ؛ سپس مشخص شد که شریک دزد(اسرائیل) و رفیق قافله است .
    ملت ایران هم هنوز با نگاهی نوستالژیک از پدر ایشان به عنوان یک قهرمان ملی یاد می کنند ؛ یادشان رفته که موسته فا نیز پرورش یافته ی مکتب لنین بود .
    زهی سادگی و خوش باوری !!!

    ارسال شده در تاریخ تیر ۲۱ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۰:۲۵ ق.ظ

نظر شما