۸ - شهریور - ۱۳۹۲
دکتر علی علی بابایی درمنی


 

 

دکتر علی علی بابایی درمنی

دکتر علی علی بابایی درمنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در روز ۲۶ امرداد سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، به مناسبت هفتمین سالروز پیروزی  جنبش مقاومت  لبنان در جنگ ۳۳ روزه، در مراسمی که در منطقه ی مرزی «عیتا الشعب»، جایی که آتش جنگ از آنجا آغاز شد، به مناسبت رویدادهای خونین سوریه به  سخنرانی پرداخت.  سخنرانی سید حسن نصرالله در حالی برگزار شد که تنها یک روز پیش از آن، یعنی در ۲۵ امرداد، تروریست های سلفی (گردان های عایشه) ۳۰۰ تن از شیعیان لبنان را در ضاحیه در جنوب بیروت به خاک و خون کشیدند.
دبیر کل حزب الله لبنان پس از محکوم کردن این جنایت گروه های سلفی، چنین گفت : « پاسخ ما به انفجار بیروت این است که اگر ۱۰۰ رزمنده در سوریه داشته باشیم ۲۰۰ رزمنده می‌فرستیم و اگر ۵۰۰ رزمنده داشته باشیم ۵۰۰۰ رزمنده خواهند شد و اگر نیاز باشد خود من و تمامی رزمندگان حزب‌الله به سوریه خواهیم رفت و از عزت و کرامت مقاومت دفاع خواهیم کرد. »
پس از این سخنان سیدحسن نصرالله، حمله های گروه های تروریستی در لبنان افزایش یافت و لبنان عرصه ی درگیری های فرقه ای شد. هدف سازمان دهندگان این جنایت ها کاملا آشکار است؛ اتحاد جنایت پیشگان آمریکایی و صهیونیست و جهالت پیشگان سلفی قصد آن دارد تا با اقدام به این جنایت های تروریستی، حزب الله لبنان را از یاری رساندن به حکومت سوریه منصرف کنند. همزمان با این حملات دیوانه وار به شیعیان لبنان، شاهد شدت گرفتن حملات گروه های تروریستی سلفی به شیعیان عراق هستیم . برای نمونه، امروز ۶ شهریور ۱۳۹۲،انفجار ۱۰ خودروی بمب گذاری شده در مناطق جنوب و شمال بغداد جان بسیاری از مسلمانان عراقی را گرفت. هدف از اوج گیری این حملات انتحاری در عراق نیز کاملا مشخص است؛ اتحاد جهل و جنایت در صدد است تا شیعیان عراق را ناتوان از یاری رسانیدن به حکومت سوریه نماید و سوریه از دو بال حامی خود، یعنی لبنان و عراق ، محروم شود. همزمان با این سناریو ، حادثه ی «الغوطه الشرقیه» در حومه ی دمشق رخ می دهد که پس از آن غربی ها بدون در دست داشتن دلایل کافی، حکومت سوریه را به استفاده از سلاح های کشتار جمعی، و گذشتن از به اصطلاح خط قرمز غرب متهم کردند. به دنبال این اتهام، ستاد جنگی پیمان جهل و جنایت در اردن تشکیل شد، و در پی آن ترکیه اعلام کرد که به هرگونه اتحاد جنگی علیه سوریه خواهد پیوست. و در نهایت ، در روز ششم شهریور ۱۳۹۲، روزنامه ی صهیونیستی معاریو، روز هفتم شهریور را تاریخ حمله ی نیروهای نظامی ناتو به سوریه اعلام کرد.
در باره ی موفقیت حمله ی این اتحاد به سوریه دیدگاه های گوناگونی وجود دارد؛ چنان که که روز گذشته ژان لوک ملانشون ، رئیس جبهه چپ رادیکال فرانسه گفت :« ما در اینجا شاهد سیاستی ساده لوحانه هستیم… باور می کنید که روسیه با ۴۰ ناو جنگی در سوریه همین طور تماشاگر خواهد بود؟» به هر حال، در صورت حمله ی اتحاد جهل و جنایت به سوریه ، شاهد فجایعی بس ناگوارتر از حمله ی آمریکا به عراق و افغانستان در منطقه خواهیم بود.
در پایان باید بدانیم که حلقه ی کامل کننده ی اتحاد ناتو و کشورهای عرب هوادار غرب برای ضربه زدن به محور مقاومت و هلال شیعی، در ایران کامل می شود.(۱) از چند هفته ی گذشته شاهد حرکت های مشکوک در فضای مجازی برای تفرقه افکنی میان تیره های ایرانی، و زیر سوال بردن هویت ملی ایرانیان  هستیم . از آنجا که در ایران گروه های سلفی و تکفیری هودارانی کم شمار دارند، اتحاد جهل و جنایت برای ضربه زدن به پیکره ی تنومند و نیرومند ملت ایران، متحدانی بهتر از قوم گرایان و تجزیه طلب ها، در سرزمین ایران نخواهند داشت. این به هیچ رو اتفاقی نیست که « ریاض اسد » ، از فرماندهان شبه نظامیان موسوم به « ارتش آزادی بخش سوریه » اینگونه به تجزیه طلبان ایرانی ( بخوانید هم پیمانانش در داخل خاک ایران) آماده باش می دهد : « به دولت ایران هشدار می دهیم ، استان اشغال شده ی خوزستان را آزاد کند !!! » این رفتار ریاض اسد، یادآور اتحاد شوم برادران شبیر خاقانی (از سران تجزیه طلب خوزستان در حادثه ی چهارشنبه ی سیاه خرمشهر در سال ۱۳۵۸ ه.ش) و صدام حسین عفلقی پیش از شروع جنگ تحمیلی است.
تجزیه طلب ها و قوم گرایان، کمپین اعلام نشده ی وطن فروشانِ حامی حمله ی نظامی آمریکا به ایران اند، همانطور که در شرایط کنونی با تمام وجود از حمله ی اتحاد جهل و جنایت به سوریه حمایت می کنند، آنها به دروغ از حقوق بشر دم می زنند و در نهایت ، در کنار ابومصعب الشیشانی و ابوزید آلمانی قرار می گیرند. در واقع ، تجزیه طلبان پیشقراولان ستاد جنگی هستند که در اردن تشکیل شده است . تاریخ نشان می دهد که این گونه حرکت های مذبوحانه ی تجزیه طلب ها که با بی توجهی مسئولان گسترش بیشتری می یابد، همواره با فشارهای خارجی به ملت ایران نسبت مستقیم داشته است، اما همین تاریخ هم نمایانگر شکست این حرکت های بیگانه پرستانه در سایه ی اتحاد ملت ایران است.

  پی نوشت :

۱. نفرت جریان های سلفی از ایران و فرهنگ ایرانی از جنایت های بی شرمانه ی آنها در کردستان سوریه – از اجزای جدایی ناپذیر ایران فرهنگی – کاملا آشکار است. کردهای سوریه از مخالفان دیرین نظام حاکم بر سوریه اند و سلاخی آنها توسط گروه های سلفی نه به سبب حمایت آنها از نظام سوریه که به دلیل دلبستگی آنها به  ایران و فرهنگ ایرانی است .

نظر شما