۲۳ - تیر - ۱۴۰۰
نوشتۀ : کاوه بیات


پان‌ترکیسم : تاریخ‌سازی و دروغ‌پردازی

نوشتۀ : عزیز آریانفر

 به کوشش : هژیر تهرانی

 چاپ اول : ۱۳۹۹

۲۶۴ صفحه- ۴۰۰۰۰ تومان

ناشر : انتشارات سمرقند

فروش تلفنی، تلگرام و واتساپ : ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶   

پان‌ترکیسم را می‌توان حاصل و نتیجۀ یک شکست دانست و شکست و فروپاشی امپراتوری عثمانی. بنا به مجموعه‌ای از دلایل خارجی و داخلی که در خلال پیشامد جنگ جهانی اول به صورت تجزیه و تفرقۀ کامل امپراتوری، صورتی قطعی و نهایی یافت و آ‌نگاه تلاش گروهی از نخبگان حاکم برای بازسازی امپراتوری بر یک اساس جدید. آنچه تا پیش از این براساس یک سنت برجای مانده از خلافت اسلامی، مبنای قدرت آل‌عثمان را تشکیل می‌داد، اینک می‌بایست به نوعی رسالت برای اتحاد ترکان آسیای صغیر و میانه جای می‌سپرد؛ گروه موسوم به ترکان جوان که در مراحل پایانی امپراتوری عملاً زمام امور را در دست داشتند و تحت عنوان اتحاد اسلام برای حفظ آن نظام تلاش می‌کردند، در مواجهه با شورش و رویگردانی بخش عمده‌ای از اتباع مسلمان امپراتوری، به فکر یافتن یک امپراتوری جایگزین افتادند؛ امپراتوری توران که می‌بایست با حفظ مرکزیت استانبول و آناتولی، نخست بر بخش‌های وسیعی از قفقاز، شمال غرب و شمال و شمال شرق ایران دست انداخته، آنگاه به خاستگاه اصلی اقوام و طوایف ترک در آسیای میانه متصل گردد.

همان‌گونه که می‌دانیم، به دلیل شکست تام و تمام عثمانی در جنگ جهانی اول، پان‌تورانیسم به عنوان یک طرح سیاسی و عملیاتی راه به جایی نبرد و آنچه از امپراتوری عثمانی برجای ماند، به صورت جمهوری ترکیه به چارچوب حوزۀ جغرافیایی آناتولی تقلیل یافت. پان‌تورانیسم به عنوان یک طرح سیاسی و عملیاتی از صحنۀ سیاسی جمهوری ترکیه رخت بربست اما به صورت یک فکر و اندیشه به حیات خود ادامه داد. یکی از بارزترین جنبه‌های این تداوم حیات، خود را به صورت شکل‌گیری یک مکتب جدید تاریخ‌نگاری در جمهوری نوپای ترکیه نشان داد که برخلاف تمامی داده‌ها و دانسته‌های علمی و تاریخی که سرریز اساسی طوایف ترک و ترک‌زبان به ماوراءالنهر و آنگاه قفقاز و ایران و آسیای صغیر را مقارن قرون ششم تا دهم میلادی ثبت کرده است، از یک حضور کهن و دیرپای تاریخی «ترکان» داد سخن می‌داد با یک قدمت چندهزارساله. داستان «ترک» شدن سومری‌ها و افسانه‌پردازی‌هایی در زمینۀ منشأ و خاستگاه «ترکی» تمام تمدن‌های جهانی در این دورۀ آغازین جمهوری ترکیه، در سال‌های بین دو جنگ جهانی شکل گرفت، اگرچه فرادستی و رسمیت این دیدگاه غیرتاریخی و مضحک در خود ترکیه نیز به درازا نکشید و در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم محافل علمی و دانشگاهی ترکیه به درستی از یک چنین نگاهی روی گرداندند اما ته‌ماندۀ آن به عنوان بخشی از ایدئولوژی گروه‌های نژادپرست ترک برجای ماند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برآمدن مجموعه‌ای از کشورهای جدید به جای جماهیر مزبور، آن رویکرد حاشیه‌ای، از نو وارد کار شد و  حامیانی دولت یافت. در کنار جمهوری آذربایجان، کشورهایی چون ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان در سروسامان دادن به یک تاریخ‌نگاری ملی، ولو به قیمت پایمال کردن واقعیت‌های تاریخی و جغرافیایی، در همان راهی گام نهادند که در ترکیه پیموده شده بود و نتایج درخشانی هم به‌دنبال نداشت. البته این طبع‌آزمایی و هنگامه‌طلبی نظری فقط به پاره‌ای از جماهیر تازه استقلال یافتۀ شوروی سابق محدود و منحصر نشده، بلکه با فضای سیاسی بازتری که فراهم آمد، بعضی از واحدهای فدرال فدراسیون روسیه در مناطق شمالی قفقاز که خود را ترک‌تبار فرض می‌کنند، مانند کاباردینو – بالکاره قراچای – چرکس و غیره نیز وارد کار شده و در تاریخ‌نگاری ملی خود، گفتارهای مشابهی را مطرح کرده‌اند.

پان‌ترکیسم: تاریخ‌سازی و دروغ‌پردازی به گونه‌ای که از عنوان فرعی آن، یعنی «گزیده‌ای از آرای دانشمندان روس»، برمی‌آید، ترجمۀ فارسی مجموعه‌ای از مقالات دانشمندان روسی و در رأس آنها دکتر ولادیمیر کوزنتسف است که ضمن ارائۀ شرحی از شکل‌گیری این رویکرد جدید تاریخ‌نگاری در حوزه‌های مورد بحث، به نقد آ‌نها نیز می‌پردازد. اگرچه هدف اصلی این نوع خاص از تاریخ‌نگاری «پاک‌سازی» تاریخ آسیای میانه و قفقاز از پیشینۀ حضور و وجود چندهزارسالۀ اقوام و ملل ایرانی‌تبار در این حوزه است. اما این سعی و تلاش شامل اقوام و ملل کهن‌تری که پیش از استقرار طوایف آریایی در این دو حوزه زندگی می‌کردند نیز می‌شود. از آن‌جایی که از دوره‌ای سخن در میان است که دربارۀ آن منابع مکتوب معاصری وجود ندارد و بر همین اساس، افسانه‌سرایی در باب آن نیز کار دشواری نیست، معیارهایی که برای نقد این اظهارات ارائه شده است، بیش‌تر براساس یافته‌های باستان‌شناسی مانند نقش و نگارهای قطعات برجای مانده از ظروف آن دوره، نحوۀ دفن مردگان و دیگر نشانه‌های مشابه استوار است که راه را بر هرگونه افسانه‌سرایی می‌بندد. همان‌گونه که اشاره شد، بخش مهمی از این مقالات به قلم دکتر ولادیمیر کوزنتسف، دانشمند برجستۀ اوستیایی است، تحت عناوینی چون «افسانه‌ها دربارۀ نیاکان کبیر»، «چگونه دربارۀ نیاکان کبیر افسانه‌پردازی می‌شود؟» (با همکاری دکتر چچنف) و «ایرانیزاسیون و ترکیزاسیون در منطقۀ قفقاز مرکزی». دیگر مقالات این مجموعه عبارت‌اند از مقدمه گونه‌ای به نام «گذشتۀ نمادین کشاکش بر سر [گورستان‌های] نیاکان در آسیای میانه» به قلم دکتر ویکتور شنیر رالمان، «افسانه دربارۀ دولت اوزبک» نوشتۀ والبریا آندوریووا، «کشوری در برابر چشمان تاریخ به دنیا آورده می‌شود»، آن هم دربارۀ ازبکستان به قلم رحیم ماسف، و بالاخره مقاله‌ای از دکتر گارنیک آساطوریان، دانشمند برجستۀ ارمنی تحت عنوان «از پهنه‌های آریایی تا افسانه‌های آذربایجانی» که به بازتاب پاره‌ای از این آراء در حوزۀ پژوهش‌های ایران‌شناسی اشاره دارد. پان‌ترکیسم: تاریخ‌سازی و دروغ‌پردازی که به همت عزیز آریانفر، دانشمند افغانستانی به زبان فارسی ترجمه و به کوشش هژیر تهرانی و انتشارات سمرقند منتشر شده است، از چند جهت کتاب مهمی است که شاید مهم‌ترین این وجوه، برانگیختن مجدد نوعی احترام و اعتقاد به علم و دانش باشد و آن‌که در کنار جنگ و جدل‌های سیاسی، در نهایت حکم اصلی علم و دانش است.

برگرفته از : مجلۀ اندیشۀ پویا،

نظر شما