۷ - اسفند - ۱۳۹۴


  – بدترین دوران نشر کتاب در چند دهه ی اخیر چه زمانی بوده است ؟

پاسخ : امروز بدترین دوران صنعت نشر ایران است – البته تا سال دیگر که به احتمال زیاد ، بدتر از این خواهد بود .

 – به اعتقاد بسیاری از فعالان حوزه ی نشر، در زمان دولت های نهم و دهم حوزه ی نشر بدترین دوران خود را سپری کرد. ارزیابی شما در این باره چیست؟

پاسخ : در دوران پس از انقلاب ، سال هایی بر صنعت نشر گذشته است که « کاغذ » ، یعنی ماده ی اولیه ی هر گونه کتاب ، در عرض سه ماه ، به میزان بیست برابر گران شد و کار تولید را متوقف کرد ( سال ۱۳۶۵ ) . متاسفانه بیشتر دیدگاه های موجود در باره ی وضعیت مطبوعات بر مقایسه ی دلبخواهی رونق ظاهری تولید کتاب در دوره ی محمد خاتمی ( که در آن هر چیزی اجازه ی چاپ پیدا کرد ) ، با دوره ی احمدی نژاد رقیب او ، متکی است .

 – به نظر می رسد در سالهای اخیر برخی از ناشران  کتاب، به کار انتشار تراکت و بروشور روی آورده اند. علت این موضوع چیست؟

پاسخ : به طور طبیعی تولید تراکت و بروشور برای تبلیغ کالای تولیدشده ، از جمله کتاب ، انجام می شود ؛ اما اگر منظور شما تولید تراکت و بروشور برای صنف های دیگر باشد ، باید آن را « نظارت بر چاپ » نامید که نشانه ی دورشدن از روند « انتشار کتاب » ، به فراموشی سپردن « وظیفه ی ناشری » ، و پذیرفتن وظیفه ی « چاپچی گری » است .

 – معمولا دو محور مهم از موانع حوزه نشر در ایران قلمداد می شود : یکی بحث ممیزی و دیگری بحث ملزوماتی مانند دستگاه ها و کاغذ. در حوزه ی ممیزی آیا در دو سال اخیر وضعیت بهبود پیدا کرده است یا خیر؟

پاسخ : در سال ۱۳۹۰ ، در عرض یک ماه بهای کاغذ از بندی ۱۸۰۰۰ تومان به بندی ۸۰۰۰۰ تومان افزایش پیدا کرد ! جالب اینجاست که امروز کتاب تولیدشده در همان سال ، حتا بدون افزایش قیمت ، خریدار ندارد ! در ایران ، برخورد با سانسور و ممیزی به گونه ای شگفت انگیز ، از « بی دقتی » برخوردار است . گروهی که تعداد آنها کم هم نیست ، بر این باورند که تنها در ایران سانسور برقرار است ! در حالی که چنین نیست : در دو دهه ی گذشته در آمریکا ناشری کتابی با موضوع  « تاریخ سانسور در جهان » در دست چاپ داشت . این کتاب در همان آمریکا با سانسور ۳۰۰ صفحه منتشر شد . دلیل هم نابرابری توانایی هستی های بشری در برابر هیجان ها و شایعه ها و باورهای ناگهانی اجتماعی است که می تواند به شورش های گسترده و مهارناپذیر بیانجامد . در ایران سانسور به طور عمده جلوگیری از مواردی مانند توهین به مقدسان ، شبهه در حاکمیت ملی ، و اشاره های روشن در باره ی مسائل جنسی است . به جز این ، آنچه سانسور می شود به سیاست روز دولت ها ارتباط پیدا می کند : روزگاری دولت محمد خاتمی کتابی از دکتر خوبروی پاک را که در باره ی چگونگی شکل گیری دولتک موسوم به « جمهوری مهاباد » را که دخالت بیگانگان در شکل گیری آن را نشان می داد ، خمیر کرد و کتاب دیگری به نام « شنود اشباح » را که موضوع آن حضور عوامل روسیه در برخی پست های اجرایی در ایران بود ، از بازار کتاب جمع آوری کرد . کتابی مانند « دوازده  قرن سکوت » هم از وزارت ارشاد خاتمی مجوز انتشار پیدا کرد . بدیهی است ، دولت امروز هم بر اساس دیدگاه های خود ، در انتشار برخی کتاب ها سختگیری می کند و انتشار برخی از آنها را آسان می گیرد .

یک بساط کتاب های دست دوم در جمعه بازار  کتاب

یک  بساط  کتاب های دست دوم در  جمعه بازار  کتاب

 – در حوزه ی مربوط به کاغذ یا دستگاه ها، ارزیابی برخی فعالان این حوزه آن است که تحریم ها آسیب شدیدی به صنعت چاپ کشور وارد کرد. نظر شما چیست ؟

پاسخ : آنچه آسیب شدید به صنعت چاپ کشور زده است ، نظارت دولتی براقتصاد نشر و چاپ است که در دوران دولت میرحسین موسوی شکل گرفت . این دولت با « استراتژیک دانستن کاغذ » واردات آن را دولتی کرد و سرمایه گذاری ای برای ساخت کارخانه های کاغذسازی و توسعه ی آنها در دوران این دولت و دولت های پس از آن نیز انجام نشد .

 – آیا می توان امیدوار بود با حاصل شدن توافق میان ایران و غرب و برداشته شدن احتمالی تحریم ها وضعیت صنعت نشر بهبود پیدا کند و بهترین تاثیر برداشته شدن تحریم ها بر صنعت نشر از چه بُعدی خواهد بود؟

پاسخ : بهبود وضعیت نشر کتاب در ایران ، پیش از هر چیز در گرو این است که ملت ایران به «دانستن» نیاز داشته باشد . اگر چنین نیازی احساس شود ، آنگاه یافتن کتاب هم طرح خواهد شد و ناشر به دنبال سرمایه گذاری برای سفارش کتاب به نویسنده و مترجم و پژوهشگر خواهد رفت و رونق شکل خواهد گرفت . امروز شمار دانشجویان ایران ، نزدیک به ۴ میلیون نفر است و شمار تحصیل کردگان کشور از رقم ۶ میلیون نفر گذشته است ؛ اما در سال ۱۳۹۳ جند ناشر کتاب خود را با شمارگان های ۳۰۰ ، ۲۰۰ و ۱۴۰ نسخه منتشر کردند ! آیا می توان پرسید ، چگونه ما ایرانیان از «خواندن» و «دانستن» بی نیاز هستیم ؟ البته این نسبت در دهه های پس از قاجار و گسترش چاپ و انتشار کتاب و روزنامه ، کمابیش ، همین بوده است و مشکل امروز ما نیست .

 – در مورد نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که در اردیبهشت ۱۳۹۴ برگزار شد ،اگر نظری دارید بفرمایید.

پاسخ : بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران نمایش تمام عیاری از ورشکستگی صنعت نشر ایران بود . این روند که از سال ۱۳۹۲ شدت گرفته بود ، در سال جاری دامنه ای شگفت انگیز پیدا کرد . بی رونقی فروش کتاب را از نگاهی به وضعیت کتابفروشی ها هم می توان دریافت . نکته ی بامزه  این است که در سال های اخیر ، گروهی از خوانندگان ، پس از رای گیری سال ۱۳۸۸ کتاب را بوسیدند  و  زمین گذاشتند . این بی توجهی به کتاب و روزنامه و خواندنی را در کدام کشور و در کدام دوره می توان دید ؟ در روسیه ی تزاری یا روسیه ی استالینی ؛ در آلمان دوران قیصر ، در جمهوری وایمار ، در آلمان هیتلری ؛ در هندوستان دوران استعمار یا دوران آزادی – در هیچکدام . بد نیست به یکی از آخرین بررسی ها در باره ی سرانه ی کتابخوانی در میان مردم جهان توجه کنیم : آمریکایی ها با وجود ۳۰۰ شبکه ی ماهواره ای ، اینترنت پرسرعت و در دسترس بودن تفریحات هیجان انگیز گوناگون در رده ی های اول کتابخوانی و هندوستانی ها ، با همه ی دشواری های اقتصادی ، هم در رده های اول سرانه ی کتابخوانی جهان هستند .

                                                                                                                                                                                                                                            ۱۵  خرداد  ۱۳۹۴

نظر شما