۲۲ - آذر - ۱۳۹۳
ترجمه: محمود فاضلي بيرجندي


محمدفواد معصوم هورامی ، رئیس جمهور عراق

محمدفواد معصوم هورامی ، رئیس جمهور عراق

اشاره : محمد فواد معصوم  هورامی ، متولد اول ژانویه ی ۱۹۳۸ ، هفتمین رئیس جمهوری عراق و از سیاستمداران کارکشته ی کرد آن کشور است. او دومین شخصیت غیرعربی است که در عراق به این سمت می رسد. معصوم در بغداد در رشته ی حقوق درس خوانده و در دانشگاه الازهر قاهره دکترای فلسفه اسلامی گرفته است. وی مدتی در دانشگاه بصره تدریس کرده است. پیشینه ی سیاسی وی عبارت از عضویت و فعالیت در احزاب کردستان است. وی پس از سرنگونی حکومت بعث عراق وارد امور سیاسی دولتی شد و در مجلس موسسان عضو و سخنگوی مجلس بود. در سال جاری در انتخابات ریاست جمهوری که در مجلس عراق بر پا شد ، فواد معصوم اکثریت آرا را به دست آورد و به ریاست جمهوری رسید. متن حاضر برگردان گفتگویی است که در « نشست شورای روابط خارجی آمریکا » با وی انجام شده است.

 مایکل گوردون ( مجری برنامه) : « به همه ی شما که به این نشست ما با رئیس جمهوری عراق آمده اید ، خوشامد می گویم. در حالی با جناب فواد معصوم مصاحبه می‌کنیم که عراق ، افزون بر گرفتاری های بی شمار داخلی ، با داعش یا دولت اسلامی هم دست به گریبان است و در همین حال در صدد است تا دولت جامعی را متشکل از تمامی قومیت ها و گروه‌ها در این کشور بر پا کند.»

 فواد معصوم: « در عراق دشواری های زیادی در پیش رو داریم. بیشتر از ۱۰ سال شده که با حضور و فعالیت تروریست‌ها دست به گریبانیم؛ تروریسم در همه ی اشکال آن . هر بار که ما خواسته ایم بگوییم که نه، اینها دهشت افکن نیستند، دیده ایم کاری که می کنند از بنا جز دهشت افکنی چیزی نیست.   تا جایی که می بینیم که القاعده می آید و قسمت هایی از تاسیسات و تشکیلاتش را در عراق مستقر می کند و القاعده هم باز خودش در گذر ایام سر به تشکیلات دیگری زد که موسوم به  «داعش » شد.

اما این سازمان ها به چه صورت پا به عرصه گذاشتند؟ به تاریخ که نگاه کنیم ، می بینیم که کم نبوده اند سازمان های مشابهی که دست به اعمال تروریستی زده اند. گروه هایی که مثلا  جوان ها را به افیون معتاد ، و با مغزشویی و تلقین رویاهای واهی، کاری می کردند که مرگ در نظر آنها آرمانی جلوه کند. جوان بر مبنای این تلقینات دست به حمله های انتحاری می زد. این اعمال هم در بسیاری از موارد ، به نام دین و به نام مذهب خاصی اجرا می شد و اعمال دهشت افکنی معجونی از گرایش های مذهبی و سیاست از کار در‌می‌آمد .

حال اگر به گذشته برگردیم و به داعش نگاه کنیم ، خواهیم دید که نخستین واحدهای این گروه هم از ترکیب، از آمیختن عده ای از افسران ارتشی، افسرانی که در ارتش حبس کشیده بودند، با تعدادی از گروه‌های تندرو، یا عناصر تندرویی شکل گرفته که در دوران حبس با هم آشنا شده بودند. خیلی پیشتر، عناصری از ملیون تندرو عرب بودند که منادی اتحاد عراق و شام بودند و آن را «بلاد شام» می نامیدند. منظور از بلاد شام، سوریه، لبنان، فلسطین، و اردن است. این هسته و مرکز اندیشه ی آنان بود. می خواهم بگویم که این اندیشه ها هم پایه ی ملی و هم پایه ی مذهبی داشته و دارد.

تردیدی نداریم که القاعده از دوره ی جنگ افغانستان اساس این افکار تند را گذاشت و بدین ترتیب ، راه جنگ با سربازان متجاوز شوروی را گشود. این راه به مرور گسترش یافت و در بقیه ی کشورها، در خلیج فارس، در عراق، در مغرب، و در آفریقا شاخ و بال باز کرد. اما القاعده ای ها افرادی بودند که در مدتی که آمریکایی ها در عراق بودند و بر اوضاع نظارت داشتند، در بغداد بودند و این افراد تندرو در آن دوره با تندروهای ملی پیوند خوردند و در نتیجه از پیوند پیروان این دو مرام، «داعش » پدید آمد. حال، چنان که بخواهیم موارد تمایز یا اختلاف بین دولت اسلامی و بقیه ی گروه های تروریستی را نشان بدهیم ، خواهیم دید که بقیه ی گروه ها به یک سرزمین، یک دولت، و یک مرز مشخص توجه دارند. دولت اسلامی این طور نیست. «داعش» یک سازمان تروریستی بین المللی است و به سراسر جهان توجه دارد. گروه های دیگر یک هدف خاص دارند که دولت یا قدرت سیاسی خاصی است، اما دولت اسلامی (داعش) بر سر آن است که دولتی تشکیل دهد که خاورمیانه را سراسر در بر بگیرد و درست از همین جاست که خطر اصلی برمی خیزد.

زمانی هم رسید که این ها قصد داشتند موصل را تصرف کنند. سربازان یا ارتشیان عراق در موصل مستقر بودند. حدود سه تیپ در موصل مستقر بود. دولت اسلامی روش متفاوتی در تبلیغاتش داشت؛ و این روش متفاوت خود را به کار بست که در آن از فناوری روز بهره می برد. برای نمونه ، آنها خط های تلفنی خیلی زیادی در اختیار داشتند. به وسیله آن خط های تلفن ، پیام تهدید به سربازان و خانواده های آنها فرستادند و طی آن گفتند که: « همین الآن خانه های خود را ترک کنید ؛ و الا اگر وقتی که ما رسیدیم ،هنوز در خانه ی خود بودید همگی کشته خواهید شد.»

وزیر پیشین دفاع نقل می کرد که یکی از مشکلات بزرگی که در موصل گرفتارش بودیم ، خطوط تلفن همراه بود. سربازان ما همگی موبایل داشتند و شکستی که خوردیم ، فقط از ناحیه ی سو استفاده ی « داعش » از تلفن همراه سربازها نبود. در رده ی فرماندهان شکست خوردیم که در موصل در میان میدان نبرد بودند : هر سرباز وقتی می دید که فرماندهش میدان را ترک و فرار کرده است، طبعا سرباز هم در پی او راهی می گشت که فرار کند. در موصل حداقل دفاع صورت گرفت و به این ترتیب بود که موصل سقوط کرد و به اشغال داعش درآمد.

دسته ای از  نیروهای داعش در عراق

دسته ای از نیروهای داعش در عراق

حالا بیایید به ترکیب ارتش عراق نگاهی بکنیم که ابدا ترکیب درستی ندارد. این ارتش ضربه های بسیاری خورده است. یکی از تجربیاتش جنگ با ایران بود که در طی آن جنگ یک میلیون کشته و معلول داد. در پی آن هم ماموریت اشغال کویت به این ارتش داده شد که به حمله ی هولناکی به ارتش عراق انجامید و پس از آن هم دوره ی سخت حکومت صدام را از سر گذراند که حاضر نبود با جامعه ی جهانی همکاری کند. حاصل آن هم ضربه ی دیگری به ترکیب و روحیه ی ارتش عراق بود. ارتش عراق تا کنون جز تحقیر و ننگ چیزی ندیده است .  این ضربه ها آثار ناگوارش را بر روحیه ی سربازان عراقی و البته بر فرماندهان آنان گذاشته است و آنها از شکستی به شکست دیگر دچار شده اند .

اما وقتی دولت اسلامی در پی اشغال موصل بود ، مسائل سیاسی عراق هم در این ماجرا  کارگر افتاد. ارتشی که امروز ما در عراق داریم ، در دوره ی حاکمیت پل برمر بر عراق شکل گرفت. برمر و مشاورانش در این هوا بودند که شماری از سربازها را برای تشکیل ارتش گرد آورند و به چیز دیگری کار نداشتند. مساله ی دیگری که باید به آن اعتراف کرد وجود فساد است ؛ فساد در برخی از واحدهای ارتش . شاید شمار افرادی که در این مساله دست دارند ، سر به هزاران نفر بزند، اما باز به دلیل وجود فساد است که آمار اینها ۱۰۰۰ تا  ۱۵۰۰ تن تخمین زده می شود. باز از طرفی می بینیم که شمار سربازان بیشتر از شمار واقعی آنها اعلام می شود تا به همان عدد از دولت حقوق گرفته شود . از اینها که بگذریم ، ارتش عراق ارتش دلیری است؛ اما مسائل سیاسی و کارهایی که صدام کرد، کارهایی که برمر کرد روحیه ی این ارتش را خراب کرد و به اوضاعی رساند که امروز شاهد آنیم .

دولت اسلامی عراق و شام (داعش) از آغاز با حمله به ایزدی ها ، کار خود را آغاز کرد. ایزدی ها  بازماندگان زرتشتیان در منطقه هستند. دولت اسلامی فتوایی صادر کرد که این مردم از «اهل کتاب » نیستند؛ پس زنانشان را باید به اسارت برد و جوانانشان را کشت. این آغاز ماجرا بود. سپس به سراغ مسیحیان رفتند و از آنها خواستند که یا اسلام بیاورند یا خراج بپردازند؛، در غیر این صورت کشته خواهند شد. این رفتارها را با پیروان دیگر دین ها هم کردند. بعد هم دست به حمله به نقاط سنی نشین زدند.اوایل برخی ساده لوح ها خیال می کردند که اگر دولت اسلامی غالب شود ، به معنی غلبه ی اهل سنت خواهد بود،اما وقتی دست به کشتار سنی مذهبان هم زدند ، دریافتند که این خیال ، خیالی واهی بوده است.

دولت اسلامی نه نماینده ی سنی هاست،‌ نه نماینده ی شیعیان،‌ نه نماینده ی هیچ دین و مذهبی . این شجره ی خبیثه ای است که در این منطقه رویید. مصیبت در آنجاست که این گروه به دین و آیین واحدی باور دارد که همانا دین خودش است !!.  این دولت خودش را به مرز و سرزمین خاصی محدود نمی کند ؛ و اگر بتواند ، می خواهد سراسر دنیا را زیر بیرق خود بیاورد. اگر هم وضع بر همین منوال بگذرد که تا کنون گذشته ، اینها کم کم به دیگر نقاط هم نفوذ و گسترش پیدا خواهند کرد. به این جهت لازم است که با اینها از چند جهت درگیر شد: یکی همان حمله و جنگ است که مهمترین مرحله است. از طرفی به منظور خنثی کردن تبلیغاتشان، این وظیفه بر عهده ی روحانیان اسلامی است که به گوش همگان برسانند که « اسلام، دین کشتار نیست.» اما درهم شکستن دولت اسلامی در عراق کافی نیست. حملاتی که به اینها در سوریه هم شد ، کار ارزنده ای بود.به یک معنی، جهان باید به درک این مهم برسد که باید به صورت جامع با این گروه نبرد کرد. مساله ی سوریه هم مساله ی بغرنجی است. در این مساله باید حساسیت به خرج دهیم و طوری حرکت کنیم که روال اوضاع در آن جا،‌در عراق و در کل منطقه به کلی دگرگون نشود .»

گوردون: « می خواهم چند پرسش از شما بپرسم  ، جناب معصوم !  ‌یکی از عللی که به دولت اسلامی امکان داده تا با این سرعت در عراق پیش برود ، افتراق موجود در سیاست و در جامعه ی عراق است. بسیاری در این باره که «عراق دارد به سوی تشکیل دولت فراگیر می رود» سخن می گویند . برنامه ای هم برای تشریک قبیله های سنی در دست است که این برنامه هم به اجرا درنیامده است. پرسش این است که آیا عراق  می تواند دولت فراگیری شکل دهد؟ چه دلیلی دارید که چنین امری محقق خواهد شد؟ امری که تا کنون تحقق نیافته است ؟ »

 فواد معصوم : « پیشتر گروه های عراقی خیلی نسبت به همدیگر حساسیت داشتند. باور مدنیت و شهروندی هنوز پا نگرفته است. به امید روزی هستیم که امور خودمان را بر پایه ی «شهروندی» بنا کینم . »

 گوردون:« پرسش بعدی من در باره ی کردها ست. شما  کردی هستید که رئیس جمهوری شده اید. چیزی که در باره ی نواحی کردنشین عراق صادق است ،این است که انگار کردها هم در درون دولت هستند و هم در بیرون از آن . از یک طرف می گویند ، به تشکیل دولت فراگیر متعهدند و از طرف دیگر می بینیم که می خواهند همه پرسی برای استقلال خود برگزار کنند. راه این که کردها وارد دولت شوند ، کدام است؟ آیا ، به نظر شما ، این عاقلانه است که کردها هم در پی مشارکت در دولت باشند و هم بخواهند همه پرسی استقلال برگزار کنند ؟»

 فواد معصوم: « رسیدن من به ریاست جمهوری در عراق با انتخابات صورت گرفت. رهبران کرد می‌خواهند که تابع عراق بمانند. مساله ی برگزاری «همه پرسی استقلال» زمانی مطرح شد که اختلافات برای تشکیل دولت مرکزی بسیار دامنه دار شده بود؛ زمانی که آقای مالکی نخست وزیر بود و اختلافات میان دولت مرکزی با اربیل خیلی خیلی بالا گرفته بود.

تازه ، آن هم به این معنا نبود که همه پرسی برگزار شود و فردایش تشکیل «دولت مستقل کرد» اعلام شود. «تشکیل دولت مستقل کرد» برنامه ی دور و درازی است. چنین برنامه ای نیازمند اجرای کارهایی در منطقه و در میان ملت های گوناگون است و زمان درازی می خواهد و کردها اکنون در پی تحقق چنین موضوعی نیستند. کردها در تشکیل دولت، بزرگ ترین سهم را دارند که همین ریاست جمهوری نشانه ی آن است  . »

                                                                                                                                                                                                                                                                            پایان بخش نخست

برگرفته از : روزنامه ی اطلاعات ،  شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۳، شماره ی ۲۵۰۱۳ ( با ویرایش )

نظر شما