عقاب علی احمدی
فرقه عدالت ایران
( از جنوب قفقاز تا شمال خراسان ۱۹۱۷ – ۱۹۲۰ )
نوشته : محمدحسن خسروپناه و اولیور باست
چاپ اول : ۱۳۸۸
۱۹۶ ص – ۳۵۰۰ تومان
ناشر : انتشارات پردیس دانش با همکاری شیرازه کتاب – تلفن : ۲۲۲۰۶۱۳۳
تا پیش از انتشار کتاب « فرقه عدالت ایران » ، آگاهی ما از سازمان سیاسی « فرقه عدالت ایران » بیشتر از راه مطالبی به دست آمده بود که در مجلدهای کتاب « اسناد تاریخی جنبش های کارگری ، سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران » ( ۱ )، و به ویژه جلد چهارم این کتاب – که ویژه معرفی چهره برجسته و نظریه پرداز این حزب ، آوتیس سلطانزاده و آثار او بود – گرد آمده است . دو کتاب نیز در زمینه تاریخ این سازمان سیاسی در دهه های پیش منتشر شده است که آگاهی هایی در باره اعضا و چگونگی سازمان آن ، در آنها گرد آمده است . (۲ )
تاریخ حزب عدالت ایران و آگاهی های قابل استناد در باره آن ، به سبب بی تجربگی اعضای نخستین در نگاهداری سندهای سیاسی آن و دشواری هایی که حزب های در تبعید با آن روبرویند ، با کوشش جدی و سعی بلیغ جریان روس گراس مسلط بر جریان چپ ایران که در قالب تشکل موسوم به « حزب توده ایران » فعالیت می کرد، تا به امروز در پرده ابهام و تاریکی باقی مانده است . بر اساس یکی از سیاست های اساسی لنینیست ها و استالینیست های قرن بیستم ، که پاک کردن نام و کارنامه ی اعضای عناصر متمرد از صفحات تاریخ حزب کمونیست و در واقع ، « سانسور تاریخ » بود ، به طور معمول ، نام و پیشینه این افراد ، از دید و دسترس نسل های بعدی دور نگاه داشته می شد . در دهه های بعد ، این سیاست در حزب های کمونیست هوادار اتحاد جماهیر شوروی نیز پی گرفته شد و این تشکل های دست نشانده کوشیدند ، نام و کارنامه و نقش هسته های آغازین و بیشتر « مستقل » چپ را سانسور کنند . آنچه در خاطرات سیاسی رهبران و اعضای برچسته حزب توده و سازمان های چپ پیرو آن در باره حزب عدالت ایران می توان یافت ، اشاره هایی گذراست برای خالی نبودن عریضه و از سر ناگزیری . اعطای لقب « نخستین حزب کمونیست ایرانی » به حزب توده ، بر بستر این سانسور و بی خبری حاصل از آن میسر شد . و این در شرایطی است که وظیفه تعریف شده از سوی اداره اطلاعات ارتش شوروی برای این « به اصطلاح » حزب ، این بود که حزبی « بورژوا دموکرات » باشد و سخنی از کمونیسم نگوید .( ۳ ) در زمینه تدوین پیشینه حرکت های اجتماعی چپ ، کوشش های پیگیر و ارزنده خسرو شاکری ، پژوهشگر برجسته که در طول چند دهه ، سندهای بسیاری از فعالیت این گروه ها را تدوین کرده و به چاپ رسانیده است ، ستودنی است .
کتاب « فرقه عدالت ایران » که موضوع آن تاریخچه شکل گیری و فعالیت این تشکل سیاسی از سال ۱۹۱۷تا ۱۹۲۰ ، در پهنه ای از قفقاز تا ترکستان است ، دارای سه بخش است :بخش نخست با عنوان « فرقه عدالت ایران » دربرگیرنده پژوهش محمدحسین خسروپناه و بخش دوم پژوهشی است با عنوان « تاشکند در برابر باکو ؛ سلطانزاده ، شورای تبلیغات بین الملل و تاسیس حزب کمونیست ایران » از اولیور باست . در بخش سوم که « اسناد ضمیمه » نام دارد ، چند سند مربوط به حزب عدالت و فعالیت های آن و وزارت امور خارجه ایران در باره دوره فعالیت این حزب آمده است .
در بخش نخست ، مولف با بررسی تاریخ اجتماعی دوره تشکیل این تشکل – در آن زمان که « فرقه عدالت ایران » نام داشت – اوضاع و احوالی را که در آن ، این حزب در چشم انداز زندگی سیاسی ایرانیان پدیدار شد ، ترسیم می کند : فقر و تنگدستی کارگران و دهقانان مهاجر ایرانی در قفقاز ؛ بی پناهی ایرانیان مهاجر در برابر اجحاف های کارفرمایان قفقازی ؛ بی توجهی سفارت ایران در باکو و کنسولگری های آن به وضعیت فلاکت بار ایرانیان ؛ لگدکوب شدن آرمان های انقلاب مشروطه از سوی انگلستان و روسیه تزاری ، تصویرهایی است که مولف از دوران تاسیس فرقه عدالت ایران به دست می دهد . دیدگاه های رهبران و اعضای این حزب که در روزنامه « بیرق عدالت » بازتاب یافته است ، مشی عدالت خواهانه و آزادی خواهانه آن را نشان می دهد .در روزنامه « بیرق عدالت » در جایی خطاب به کارگران و دهقانان ایرانی چنین آمده است : « ای کسانی که کار کشاورزی را ترک کرده و کارگر شده اید ] ، بدانید که[ دیگران به واسطه زحمات شما زندگی می کنند . آنان هر چه چاق تر می شوند شماها لاغرتر می شوید . اگر ما با هم متحد نشویم و در میدان کار و زندگی دست برادری به هم ندهیم ، حتما مغلوب می شویم . تنها عامل اتحاد ما سیاست و اقتصاد است . اگر مسلک و هدفی نداشته باشیم آینده ما تیره و تار خواهد بود … عجالتا کارگران معدن و کارخانه ها در گوشه و کنار گرد هم آمده ، جمعی را تشکیل دهند و ناطقان را دعوت کنند و از آنها معلومات جدید یاد بگیرند . بعدا هم به صورت منظم مرام ] فرقه [ را پیگیر کنند تا در داخل ] کشور [ برای اصلاحات اقدام کرده و اولاد واقعی وطن بودن خود را به جهانیان ثابت کنیم .» ( ۴ )
آنچه در ادامه می آید ، گزارش و بررسی تحلیل گرایانه دوره های گوناگون فعالیت و زندگی این حزب است که با وجود نوپابودن ، نشانه هایی از پدیدارشدن یک حزب سیاسی راستین را به نمایش می گذارد : اگر این حزب در دوره ای با سازمان کمونیست های قفقاز ( همت) و حزب بلشویک باکو در مبارزه با نیروهای دولت تزاری متحد می شود ، هنگامی که می بیند دولت موقت روسیه به اشغال و جنگ با ایران ادامه می دهد ، از دولت روسیه انتقاد می کند ، حزب های ایرانی را با اتحاد فرامی خواند و در برابر گرایش حزب بلشویک روسیه به ادغام همه نیروهای چپ در حزب بلشویک مقاومت می کند و بر خویشکاری و تشخص ملی خود پای می فشرد . پژوهشگر مولف در کنار گزارش نقطه های برجسته فعالت این حزب ، نشان می دهد که این حزب نیز از آسیب هایی چون تمامیت خواهی و تاثیرپذیری از نگرش های لنینیستی برکنار نبود ؛ تا آنجا که در دوره استقرار در ترکستان ، خودسرانه فرمان انحلال همه انجمن ها و تشکل های ایرانیان مهاجر ایرانی در ترکستان را صادر کرد و آنان را به عضویت در « فرقه عدالت ایران » فراخواند . پیش از این ، خسرو شاکری در پژوهش خود سندهایی از پیشنهاد کمونیستی کردن مغولستان از سوی آوتیس سلطانزاده به لنین ، به دست داده بود . پس از « توجیه شدن » روح الله آخوندی ( نماینده فرقه عدالت ایران ) و میکویان ( نماینده سازمان همت ) در مذاکره با رهبران حزب بلشویک روسیه و ادغام نیروهای فرقه عدالت و سازمان همت در حزب بلشویک باکو ، سلطانزاده و جند تن از رهران فرقه عدالت که برای همکاری با « شورای تبلیغات بین المللی » به تاشکند فرستاده شده بودند ، کوشیدند تا گستره فعالیت فرقه عدالت را به ترکستان و پس از آن به ایران بکشانند .
در این زمان دولت نوپای بلشویک های روسیه جمهوری های مستقل کرانه های شمالی دریای مازندران را ، یکی پس از دیگری ، با کودتاهای کمونیستی می بلعید و به قلمرو روسیه می افزود . حزب عدالت در عین اینکه در چارچوب « وحدت کمونیستی » با بلشویک ها علیه تجاوز به قلمرو روسیه همکاری می کرد ، می کوشید تا در گستره هایی تازه و با بهره گیری از فرصت های به دست آمده ، کار پیشبرد اهداف سیاسی خود به عنوان یک حزب ایرانی را هم پی بگیرد . چنین بود که رهبران و اعضای فرقه عدالت در ترکستان که هنوز روسیه بر آن حاکمیت استواری نداشت ، در یک کنفرانس منطقه ای « حزب عدالت ایران » را تاسیس کردند. در متن های سیاسی نام این حزب به گونه های «حزب مسلمانان کمونیست ( عدالت ) » و « فرقه کمونیست ایران » هم آمده است . پس از آن ، و در شرایطی که مدت ها از آغاز فعالیت « حزب عدالت ایران » در استان های شمالی ایران می گذشت ، گروهی از رهبران و اعضای آن به خاک ایران پای نهادند . تصویری که پژوهشگر از این ورود به دست می دهد ، گذشته از اینکه به گونه ای نمادین پایان یک دوره مهم از زندگی این حزب و آغاز دوره ای دیگر را به نمایش می گذارد ، گویای بسیاری نکته هاست : « کشتی بخار در حالی که یک دسته موزیک بر عرشه آن را همراهی می کرد ، در ساحل پهلو گرفت و رفیق بهرام آقایوف از همان عرشه کشتی خطاب به جمعیتی ] که در ساحل جمع شده بودند [ شروع به سخنرانی کرد و گفت : پایان دوره ملاکان و زمینداران فرا رسیده است و به زودی کمونیست ها در ایران مبارزه علیه طبقه بورژوازی را که سزاوار کشته شدن و نابودی هستند ، شروع می کنند . » ( ۵ )
چنان که روشن است ، رهبران این حزب در عرصه تام روایی از پیشوای عقیدتی خود ، لنین نه تنها چیزی کم نداشتند که سادگی ذاتی آنها که برآمده از پایگاه طبقاتی آنها (طبقه کارگر ) بود ، آنان را که به شدت زیر تاثیر آموزه های کمونیسم روسی بودند ، در هدف خود که همانا دستیابی به قدرت بود ، در انجام هر کاری آزاد می گذاشت و کار را به مراتب برای فعالیت آنها در عرصه سیاست ایران دشوار می کرد. نکته ای که به درستی مولف به آن اشاره می کند ، این که تغییرنام « فرقه عدالت ایران » به « حزب عدالت ایران » تنها یک تغییر نام نبود و نشان از آغاز دوره ای تازه در جنبش چپ ایران ، یعنی غلبه کمونیسم بر سوسیال دموکراسی داشت .
در بخش دوم کتاب ، از دوره دوم فعالیت « حزب عدات ایران » در ترکستان و نقشی که نهادی به نام « شورای تبلیغات بین الملل » در شکل گیری آن بازی کرد ، آگاهی هایی به دست می آید . چنان که گفته شد ، در این دوره پس از آنکه شعبه قفقازی فرقه عدالت به دستور روسیه در حزب بلشویک اران ( جمهوری آذربایجان ) ادغام شد ، رهبران حزب عدالت کوشیدند در ترکستان سازمان سیاسی خود را گسترش دهند و دامنه فعالیت خود را به ایران بکشانند . در این بخش نشانه هایی از این واقعیت که « حزب عدالت ایران » در عین « وحدت عملی » با چپ جهانی ، خود را از حزب های سیاسی روسیه مستقل می دانست ، می توان نشانه هایی مهم یافت : ارتباط سلطانزاده با مقامات رده بالای حزب کمونیست روسیه ؛ کوشش برای گسترش حوزه فعالیت به خاک ایران و تاسیس شعبه ها و حوزه های این حزب در ایران ؛ برگزاری کنفرانس منطقه ای در تاشکند و تبدیل « فرقه عدالت ایران » به حزب عدالت ایران »، و اصرار بر استقلال از حزب کمونیست اران ( جمهوری آذربایجان) .
اما سرانجام همین اصرار بر استقلال خواهی زمینه ساز دشمنی رهبران حزب کمونیست اران ، از جمله نریمان نریمان اف و پشتیبان های او در دفتر قفقاز حزب بلشویک روسیه همچون اورژونیکیدزه ، بودو مدیوانی و استالین شد و آنان برای مقابله با سلطانزاده ، حیدر عمو اوغلی را علم کردند . آنچنان که از مطالب این بخش برمی آید ، حیدر عمو اوغلی با اینکه به هنگام برگزاری کنفرانس تاشکند ، در تاشکند بود ، نه در شورای تبلیغات بین المللی سمتی داشت و نه در سندهای این تشکیلات نامی از او هست . او حتی به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران که در کنگره انزلی انتخاب شد ، راه نیافت و حتی در این کنگره غایب بود . پس از حاکمیت یافتن بلشویسم بر اران ( جمهوری آذربایجان ) و اهمیت یافتن حوزه باکو در برابر حوزه تاشکند ، شوروی سیاست رادیکالیزه کردن جنبش جنگل را در پیش گرفت . پس از شکست این راهبرد ، همان کسانی که در باکو این راهبرد را پیشنهاد کرده بودند ، تقصیر را به گردن سلطانزاده انداختند . در نخستین « کنگره خلق های شرق » ، گروهی از چهره های فرمانبر به سرپرستی حیدر عمو اوغلی جای کمیته مرکزی حزب عدالت ایران را گرفت . « اگرچه سلطانزاده با شدت تمام از مواضع خود دفاع کرد ، ولی در نهایت مخالفانش به حذف وی از صحنه موفق شدند . کمیته مرکزی جدید زمام امور حزب را به دست گرفت و سلطانزاده در مقام یکی از اعضای کمیته اجرایی کمینترن به مسکو منتقل شد . » (۶ ) این رویداد را می توان « نخستین کودتای حزب کمونیست اتحاد جماهیر سوسیالیستی در حزب های چپ ایران » دانست . نام خنده آور این کنگره کذایی نیز به خوبی نیت های برده دارانه کمونیست های روسی را نشان می دهد . این آقایان محترم با اینکه واژه « ملت » را به کار می برند ، اما در عمل معنی آن را درنمی یابند : در جایی « ملت » های کهن را «خلق » می نامند و در جایی دیگر، به فراخور حال ، « تیره » های یک ملت را « ملت » . روس ها « ملت » هایی را با عنوان « خلق » نام می برند که چندهزار سال پیش از پدیدارشدن « روس » ها در تاریخ ، به مفهوم ملت و دولت دست یافته بودند .« خلق نامیدن » ملت های باستانی قاره آسیا و به کارگرفتن واژه « ملت » برای جداکردن تیره های ملت ها ، اگر نشان از چیزی داشته باشد ، چیزی نیست مگر نگرش سرورمابانه آنان به ملت های همسایه در این منطقه و خوارداشت آنها .
با انتشار کتاب « فرقه عدالت ایران » یک منبع مهم برای شناخت و آگاهی از تاریخچه فعالیت جریان چپگرای ایرانی در دسترس ایرانیان قرار گرفت . برای دریافت آگاهی های بیشتر از تاریخ این تشکل سیاسی باید چشم به راه انتشار « تاریخ حزب عدالت » بود . شاید آن روز بتوان برای چند پرسش ، پاسخی مناسب یافت :
- چرا چپگرایان ایرانی از سابقه همکاری با کمونیست های روسی و ارانی ( جمهوری آذربایجان) درس نگرفتند و برای دهه ها با طناب آنها به چاه رفتند ؟
- . اگر در سرفصل کودتاهای کمونیستی روسیه در حزب های کمونیست کشورهای کرانه های دریای مازندران ، قوام السلطنه در مشهد فرماندار نبود ، آیا ماجرای تاسیس دولت های « روسیه ساخته » نخستین بار در خراسان روی نمی داد ؟
- میرجعفر جوادزاده خلخالی (سیدجعفر پیشهوری بعدی) که از نخستین اعضای کمیته مرکزی فرقه عدالت بود ، در اعتراض به سرنوشت شوم رهبران و اعضای فرقه عدالت در کجا به روسیه اعتراضی کرد ؟ چگونه در سال ۱۳۲۴ پیشه وری با وعده های همان کسانی که همراهان او همچون سلطانزاده و یاران او را به نابودی کشاندند ، رو در روی ملت خود ، با حمایت ارتش سرخ و به روزگاری که ایران در اشغال نیروهای متفقین بود ، به تاسیس یک دولت پوشالی دست نشانده روسیه در ایران دست زد ؟
- چرا رفتار سیاسی« فرقه عدالت ایران » و پس از آن « حزب عدالت ایران » میان رفتار یک حزب تازه تاسیس و رفتار یک دولت نوسان می کرد . و آیا مهمترین دلیل ناکامی این تشکل سیاسی این نبود که جایگاه خود را با جایگاه حزب کمونیست روسیه مقایسه می کرد و می کوشید ، به نوعی ، رونوشت ایرانی آن حزب باشد ؟
- آیا رهبران و اعضای حزب عدالت سرانجام دریافتند که سهم خود آنها در پیشبرد آرمان هایشان در برابر آنچه آنان را در چارچوب « وحدت کمونیستی » در مسیری « روسیه ساخته » به پیش می راند ، چه اندازه است ؟
- همانندی های « انترناسیونالیسم » ادعایی روس ها با « ناسیونالیسم » روسی از کجا سرچشمه می گیرد؟
در پایان ، بد نیست از یکی از ماجراهایی که می تواند ما را از میزان توانایی های واقعی رهبران و اعضای این حزب آگاه کند ، یادی شود . در ماجرای درگیری اعضای فرقه عدالت در باکو ، نریمان نریمان اف به عنوان نماینده دولت اران در جلسه ای که برای بررسی دخالت اعضای فرقه عدالت در کار کنسولگری و به دعوت کنسول ایران ، ساعدالوزاره برگزار شد ، شرکت کرد . سخنان او در این کنفرانس این بود : « تردیدی نیست که نمایندگان سیاسی و دیپلماسی خارجی [ در اران ] باید از هر گونه تعرضی مصون باشند و هیچ کس اصولا حق ندارد به کارهای ژنرال کنسولگری ایران مداخله بکند » اما ، « قنسولگری هم باید جلوی مامورین خود را بگیرد و زشتکاری های آنها را خاتمه دهد و آبروی کشور خود را نزد خودی و بیگانه حفظ کند » تا چنین واکنش هایی پدید نیاید و کنسولگری از « دخالت دیگران مصون بماند .» نریمانف ضمن آنکه هر دو طرف منازعه را به تجدیدنظر در اقدامات و اعمالشان فرا می خواند خطاب به متحد استراتژیک خود ، یعنی رهبران فرقه عدالت که برخی از آنان در جلسه حاضر بودند ، متذکر شد : « نباید فقرای کاسبه ایران را با امور جزیی چون مسئله کنسول مشغول داشت » بلکه باید آنان را با حقوق خود آشنا کنید .» ( ۷ )
یازدهم آبان ماه ۱۳۹۱
پی نوشت ها :
- به کوشش خسرو شاکری ، نشر علم ، ۱۳۵۷ . انتشار این مجموعه در سال های بعد هم ادامه یافت . آنچه نگارنده در باره این مجموعه می گوید ، با توجه به مطالب جلدهای اول ، سوم ، چهارم و ششم این مجموعه است .
- این دو کتاب به ترتیب تاریخ انتشار عبارت اند از : ۱ . جعفر پیشه وری . « تاریخچه حزب عدالت » . تهران ، انتشارات علم ، ۱۳۵۹ و ۲ . ت . آ . ابراهیموف .« پیدایش حزب کمونیست ایران » . ترجمه : ر . رادنیا .تهران ، گونش ،۱۳۶۰ .
- برای آگاهی بیشتر از این ماجرا نگاه کنید به : « اندر حکایت پایه گذاری حزب توده به دست اداره اطلاعات ارتش شوروی » ، نوشته خسرو شاکری ، در این نشانی :http://iranchehr.com/?p=359
- خسروپناه ، محمدحسین و باست ، اولیور . « فرقه عدالت ایران » . تهران ، انتشارات پردیس دانش با همکاری شرکت نشر و پژوهش شیرازه کتاب ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۷ .
- همان ، ص ۱۰۸ .
- همان ، ص ۱۴۸ .
- همان ، ص ۳۵ .
نظر شما