۲۳ - شهریور - ۱۳۹۳
عقاب علی احمدی


 

 

 

 

در سال های گذشته ، رمانی به نام « مردگان باغ سبز» به زبان فارسی از سوی انتشارات « سوره مهر » منتشر شد . پس از انتشار این کتاب ، کاوه بیات ، تاریخنگار معاصر [ ۱ ] و کاظم آذری [ ۲ ] در نوشته هایی ، تبلیغ تجزیه طلبی در پوشش این رمان را افشا کردند . با انتشار این افشاگری ها ، چاپ این کتاب متوقف شد؛ اما در سال های بعد ، از این کتاب رفع توقیف شد . محمدرضا بایرامی ، نویسنده ی این کتاب در پاسخ به نقدهای کاوه بیات و کاظم آذری ، در جوابیه ای منکر هر گونه ارتباط با هواداری های شناخته شده از فرقه ی دموکرات و پیشه وری چی ها زیر پوشش ادبیات شد [ ۳ ] .

اکنون خبر می رسد که این کتاب – باز هم با امکانات و سرمایه ی ایرانیان – به زبان روسی ترجمه شده و در بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب روسیه عرضه شده و به عنوان « کتاب برگزیده !!!؟؟» هم دست یافته است . متن خبر منتشرشده از سوی خبرگزاری ایسنا در این باره را بی کم و کاست و عینا منتشر می کنیم ؛ شاید کسی پیدا شود و به ایرانیان بگوید ، چگونه در این کشور، یک نهاد ، چنین کتابی را به عنوان اثری ایرانی ، به زبان روسی ترجمه و منتشر می کند  ؟ نکته ی جالب در این خبر، عادی بودن و مشروع بودن « اعلام استقلال یک شهر؟؟؟!! در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم » است . متن خبر را بخوانید :

متن خبر خبرگزاری ایسنا :

« معرفی ترجمه روسی «مردگان باغ سبز» [ ۴ ] در مسکو

 ترجمه روسی «مردگان باغ سبز» به عنوان یکی از ۱۰ کتاب برگزیده بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب مسکو انتخاب شد.

 به گزارش ایسنا، بنا بر اعلام اداره کل روابط عمومی و اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ترجمه روسی رمان «مردگان باغ سبز» اثر محمدرضا بایرامی به عنوان یکی از ۱۰ اثر برگزیده بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب مسکو معرفی شده است.

روی جلد کتاب « باغ سبز مردگان »

روی جلد کتاب « باغ سبز مردگان » به زبان روسی

 در متن معرفی این کتاب می‌خوانیم :

 « رمان «مردگان باغ سبز » به وقایع غم‌انگیز حمله نیروهای شاه به فرقه دموکرات آذربایجان طی سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ می‌پردازد. این شهر شمال غرب ایران حتی در ابتدا استقلال خود را اعلام کرد،؟؟!!! اما دولت شوروی به دلیل درگیری در جنگ جهانی دوم مجبور به خروج بخشی از نیروهای ارتش سرخ از ایران شد. بسیاری از اعضای فرقه دموکرات که احساس خطر کرده بودند، برای نجات جان خود به سمت مرزهای شوروی رفتند که یکی از آنها بالاش قهرمان داستان کتاب حاضر و مدیر رادیوی جمهوری بود که همراه با پسرش به شوروی پناه بردند. اما مرزها به مدت یک هفته بسته شده بود و اجازه عبور و مرور نمی‌دادند و تنها راه نجات را که مرز میان دو کشور بود بستند. لحظاتی در زندگی انسان پیش می‌آید که به اندازه ده سال طول می‌کشد. «بله، آن روز تمام نشدنی بود، به اندازه یک قرن گذشت! و در آن روز و در آن لحظاتی که تمام امیدهای بالاش یکی پس از دیگری ناامید می‌شدند، قهرمان ما اعتقاد و باورش را به همه چیز از دست داد. چطور می‌توانست انتظار داشته باشد که دوستان انقلابی‌اش از شمال به این سادگی او را فروخته باشند؟ در ازای چه – نفت سیاه؟ اما، حتی برای نفت هم نبود، بلکه فقط در ازای وعده‌ای توخالی، و به طور دقیق‌تر، وعده‌ای دروغین دست به چنین کاری زده بودند! آیا تصورش ممکن بود؟»

بالاش می‌میرد و پسرش به طور معجزه‌آسایی زنده مانده، به زندگی در میان کشاورزان ادامه می‌دهد، بی آن‌که حتی چیزی راجع به پدر و مادر خود بداند. توصیف زندگی آرام کشاورزی پس‌زمینه حوادث داستان و مبارزه بدون امید و همراه با اضطراب است…»

 ترجمه روسی رمان «مردگان باغ سبز» که توسط بنیاد مطالعات اسلامی مسکو و با مشارکت انتشارات صدرا و نشر وچه مسکو منتشر شده است در نمایشگاه بین المللی کتاب مسکو عرضه شد. » (  خبرگزاری ایسنا )

در جوابیه ای که  بایرامی  آن را در اختیار مجله «جهان کتاب » قرار داده است ، او با هر ابزار می کوشد ارتباط با انگاره های تجزیه طلبانه را منکر شود و دغدغه ی اصلی خود را « مظلومیت انسان و مسائل انسانی » اعلام می کند . شاید اکنون او با خواندن نظری که ناشر کتاب او در روسیه در باره ی « استقلال شهری در شمال غرب ایران ؟؟؟!!! » در خبر انتشار کتاب او به زبان روسی  درج کرده و در اختیار خبرگزاری ها نهاده  است ، باور کند که کتاب او در راستای « اهداف » بعضی ها است .

پی نوشت ها :

  1. بیات ، کاوه . « مردگان باغ سبز » در مجله ی «جهان کتاب» ، شمار ه ۲۵۴ ، تیر ۱۳۸۹   ؛ مقاله ی « همان حضرات » ، در مجله « جهان کتاب » ، شماره ۲۵۹ – ۲۵۸، آبان – آذر ۱۳۸۹، صفحات ۷۹ – ۷۸.
  2. آذری ، کاظم .« جعل و تحریف در تاریخ آذربایجان » ، در مجله «جهان کتاب» ، شماره ۲۵۹ – ۲۵۸، آبان – آذر ۱۳۸۹، صفحات ۲۳ – ۱۸.
  3. بایرامی ، محمدرضا . « کدام حضرات ، حضرت ؟ » ، در مجله « جهان کتاب » ، شماره ۲۵۵ و ۲۵۷ ، امرداد – مهر ۱۳۸۹ . در این جوابیه ، بایرامی با هر ابزار می کوشد ارتباط با انگاره های تجزیه طلبانه را منکر شود و دغدغه ی اصلی خوود را « مظلومیت انسان و مسائل انسانی » اعلام می کند . شاید اکنون او با خواندن نظری که ناشر کتاب او در روسیه در باره ی « استقلال شهری در شمال غرب ایران ؟؟؟!!! » در خبر انتشار کتاب او به زبان روسی  درج کرده و در اختیار خبرگزاری ها نهاده  است ، باور کند که کتاب او در راستای « اهداف » بعضی ها است .
  4. در باره ی منبع الهام محمدرضا بایرامی برای گزینش نام کتاب « مردگان باغ سبز » نگاه کنید به : کتاب « ما و بیگانگان » ( خاطرات سیاسی دکتر نصرت الله جهانشاهلو : عضو گروه ۵۳ نفر ، موسس سازمان جوانان حزب توده و معاون جعفر پیشه وری ) . به کوشش : نادر پیمانی . تهران ، انتشارات سمرقند ، (چاپ دوم ) ، ۱۳۸۸ ، صفحه  ۱۹۳ .  دکتر جهانشاهلو در کتاب « ما و بیگانگان » با ارائه ی گزارش هایی تکان دهنده از سرنوشت فراریان عضو فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده [ ایران ] به اتحاد جماهیر شوروی ، دین خود را به هم میهنان خود ادا کرده است .

۲ نظر

  1. امیرآبادی می‌گوید،

    پس از این هیاهوها، من رمان مردگان سبز را با دقت خواندم و می خواهم دیدگاه کلی خود را درباره اثر بنویسم.
    مردگان باغ سبز، از یک سو بدترین انتقادها را به مداخله و عملکرد شوروی در ایران دارد. او به بلایی که دخالت روسیه بر سر مردم ایران آورده است سخت می‌تازد. حتی عوامل این اقدام را فریب خوردگانی می‌شناساند که به هوای در باغ سبز، دست به اقداماتی زده اند که به پایمال شدن جان و مال و امنیت آذربایجانی ها انجامیده است.
    از سویی دیگر مردگان باغ سبز عملکرد نیروهای شاه که به کمک آمریکایی ها به جنایت علیه مردم زده و آنها را کشته اند پرداخته است. حالا آقای بیات می توانند به نام میهن دوستی به تقدیر از عملکرد شاه پهلوی و عواملش بپردازند اما یک نویسنده ای که طرف مردم را می‌گیرد نمی‌تواند مجیزگوی شرق یا غرب باشد. به نظر من بایرامی در کنار مردم و مظلومان سرزمین خود خواهد ایستاد. دستش هم درد نکند!

    ارسال شده در تاریخ مهر ۸ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۷:۲۷ ق.ظ

  2. عقاب علی‌احمدی می‌گوید،

    هم میهن گرامی ! فهم چگونگی طرح گرایش های پان ترکیستی و تجزیه طلبانه ی محمدرضا بایرامی زیر پوشش نوشتن رمان « مردگان باغ سبز » بدون آگاهی از تاریخ و رویدادهای دوره ی حاکمیت دولتک پوشالی پیشه وری در آذربایجان میسر نیست . پیشه وری در دورانی که ایران با اشغال و حضور سربازان چکمه پوش دولت های آمریکا ، انگلستان و روسیه شوروی روبه رو بود و با قحطی و ناامنی و دیگر گرفتاری ها دست و پنجه نرم می کرد ، با گرفتن اسلحه از روسیه شوروی و با امربری از استالین و میرجعفر باقر اف دست به تشکیل دولت در آذربایجان زد . در کردستان نیز قاضی محمد این کار را برای روس ها انجام داد . در چنین شرایطی شما توقع دارید ، دولت مرکزی _ شاه یا هر هر کس دیگر ، چه بکند ؟ در دوران جنگ جهانی دوم ، مارشال پتن در جنوب فرانسه هم همین کار را کرد و با خیانت به دولت مرکزی ، راه را برای سربازان هیتلر باز کرد ؛ اما اگر به تاریخ نگاه کنید ، خیانت پلیس ویشی ( استانی در جنوب فرانسه با یاری مارشال پتن ) جز سیاه ترین صفحات تاریخ فرانسه و اروپا و جهان است . کار بایرامی در این رمان ریختن آب توبه بر سر فاحشگانی سیاسی است که نام « فرقه دموکرات آذربایجان » را بر خود نهاده بودند . برای آگاهی بیشتر از این ماجرا کتاب « ما و بیگانگان » ( خاطرات سیاسی دکتر نصرت الله جهانشاهلو : عضور گروه ۵۳ نفر ، موسس سازمان جوانان حزب توده و معاون جعفر پیشه وری ) کتاب آگاهی رسان و خواندنی است . این کتاب را انتشارات سمرقند منتشر کرده است .

    ارسال شده در تاریخ مهر ۸ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۸:۱۷ ق.ظ

نظر شما